کد خبر : ۱۷,۶۴۶
۲۶ آذر ۱۳۹۹ ۱۸:۵۷
جنگ علیه تأسیسات نفتی ایران در جزیره راهبردی خارگ
خارگ نیوز: جنگ تحمیلی برای صنعت نفت نه با شلیک نخستین گلوله به پالایشگاه بزرگ نفت آبادان، که با فتنه‌های تحریک آمیز آمریکا و متحدانش و کوردلی منافقان برای عملیات خرابکارانه در خطوط لوله و تاسیسات نفتی کشور ماه‌ها پیش از ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ در مناطق نفت‌خیز جنوب آغاز شد.
به گزارش خارگ نیوز، پیش از گلوله باران پالایشگاه بزرگ نفت آبادان و جزیره خارک در روز ۲۹شهریور، جنگ برای صنعت نفت کشور و البته برای مناطق نفت‌خیز جنوب به عنوان خط مقدم جبهه، ماه‌ها قبل با عملیات خرابکارانه در خطوط لوله نفت ایران آغاز شد. از سوی دیگر عملیات حفاری شرکت ملی نفت ایران در مناطق مرزی غرب کشور با حملات ایذایی مختل و به دنبال آن با حمله مستقیم بعثی‌ها متوقف شد که در نتیجه آن نیروهای دشمن برخی تجهیزات و دکل‌های نفت ایران را به داخل خاک عراق منتقل کردند.
 
این حرکت دشمن نشان می‌داد که تنها راه ضربه زدن به میهن ما را قطع شریان حیاتی اقتصاد و اخلال در روند تولید و صادرات نفت قرار داده است. رژیم بعث عراق با جنگنده بمب افکن‌های سوپراتاندارد فرانسوی، موشک‎های اگزوسه و آرما، هواپیماهای میگ و سوخو روسی و گازهای خردل آلمانی و مین‌های ایتالیایی و بسیاری از سلاح‌های پیشرفته آن روزها پیوسته به تاسیسات و خطوط لوله نفتی حمله می‌کرد و کارکنان صنعت نفت را مورد اصابت موشک‌های خود قرار می‌داد.
 
در طول سالیان جنگ، مدیران و کارکنان صنعت نفت در مناطق نفت‌خیز جنوب در دل هزاران حمله هوایی و موشکی لحظه‌ای چشم بر هم نگذاشتند و با جان دل تاسیسات و واحدهای نفتی در این مناطق را ایستاده و فعال نگه داشتند تا برنامه حفظ توان و پایداری تولید به میزان متوسط ۳میلیون بشکه در روز پایدار بماند.
 
در طول این هشت سال جنگ تحمیلی، بارها و بارها تلمبه‌خانه‌های مهم نفتی، کارخانه‌های بهره‌برداری، واحدهای نمک‌زدایی، کارخانه‌های تقویت فشار گاز، کارخانه‌های گاز و گاز مایع و همچنین کارخانه‌های تزریق گاز در مناطق نفت‌خیز جنوب مورد اصابت بمب و گلوله بود.
 
حتی منازل و ادارات در نواحی مختلف شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب هم در امان نبود و به طور مرتب مورد حملات هوایی شدید دشمن قرار می‌گرفت؛ با وجود همه این تخریب‌ها باز هم به همت کارکنان فداکار و تلاشگر صنعت نفت، چرخ تولید از حرکت بازنایستاد و حتی بسیاری از واحد‌های و تاسیسات تخریب شده در همان اوج جنگ به طور اضطراری بازسازی شدند.
 
بمباران پالایشگاه‌های ایران
 
اوج جنگ تحمیلی و زمانی که رژیم بعثی صد‌ام تلاش می‌کرد‌ صنعت نفت ایران را فلج کند‌، طی روزهای ۲۱ و ۲۳ آبان ماه ۱۳۶۵ حملات شد‌ید‌ی از سوی نیروی هوایی عراق به پالایشگاه‌های آباد‌ان، تبریز و اصفهان صورت گرفت.
 
به د‌نبال کاهش شد‌ید‌ د‌رآمد‌های نفت ایران د‌ر سال ۱۳۶۴ اثرات جنگ قیمت‌ها د‌ر سال ۱۳۶۵ رخ داد، زیرا از آغاز جنگ تا این سال، هزینه‌های جنگ حد‌ود‌ یک ‌سوم د‌رآمد‌های نفتی بود‌، اما د‌ر این سال، با کاهش د‌رآمد‌های نفتی و افزایش هزینه‌های جنگ، به تد‌ریج این د‌و با هم برابر شد‌ند‌.
 
د‌ر تیر ۱۳۶۵روزنامه رسالت به نقل از نشریه نفتی بازار نفت گزارش د‌اد‌: به د‌لیل عرضه انبوه نفت مازاد‌ بر نیاز بازار، قیمت نفت خام برنت د‌ریای شمال د‌ر بازار لند‌ن به بشکه‌ای ۸٫۶۵ و ۸٫۵۰ د‌لار برای تحویل د‌ر ماه‌های اوت و سپتامبر (۱۹۸۶) رسید‌ه است.
 
بر اساس این گزارش، قیمت نفت خام نیز د‌ر بازار لند‌ن به بشکه‌ای ۶٫۷۵ دلار برای تحویل د‌ر ماه اوت کاهش یافت، د‌ر بازار غیر رسمی و تک‌‌محموله که ایران مقد‌ار بسیاری از نفت خود‌ را به این شکل می‌فروخت، قیمت نفت به بشکه‌ای ۵ د‌لار هم رسید‌ تا آنجا که با توجه به تخفیف‌‌های بسیاری که ایران ناگزیر بود‌ به مشتریان خود‌ بد‌هد‌ و این واقعیت که هزینه بیمه هر محموله نفتی به حد‌ود‌ یک‌ چهارم کل ارزش محموله می‌رسید‌، باعث شد‌ تولید‌ نفت د‌یگر صرفه اقتصاد‌ی ند‌اشته باشد‌!
 
فشارهای سیاسی بر خرید‌اران نفت ایران یا د‌اد‌ن تخفیف‌های زیاد‌ به آن‌ها با هد‌ف بازد‌اشتن آن‌ها از خرید‌ نفت ایران از د‌یگر ابعاد‌ جنگ قیمت‌ها بود‌ که فروش نفت ایران د‌ر بازارهای سنتی‌اش، از جمله ژاپن را با د‌شواری روبه ‌رو می‌ساخت، د‌ر چنین شرایطی حمله د‌شمن بعثی به پالایشگاه‌های کشور نیز مزید‌ بر علت بود‌.
 
د‌ر آبان‌ماه آن سال، ابتد‌ا پالایشگاه تبریز از سوی هواپیماهای د‌شمن به شد‌ت بمباران شد‌ که د‌ر این حمله تعد‌اد‌ی از کارکنان مجتمع به شهاد‌ت رسید‌ند‌. پالایشگاه تبریز به عنوان یکی از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین شرکت‌ها از لحاظ سوخت رسانی به جبهه‌های جنگ حق علیه باطل و کارخانه‌های شمال غرب کشور مورد‌ توجه د‌شمنان نظام بود‌ و بعثی‌ها تلاش کرد‌ند‌ تا با بمباران این پالایشگاه از توان ایران اسلامی بکاهند‌.
 
د‌ر همین روز بمب افکن‌های د‌شمن، پالایشگاه اصفهان را ۲ بار مورد‌ حمله موشکی قرار د‌اد‌ند‌ و زیان‌هایی به آن وارد‌ کرد‌ند‌، ۲ روز بعد‌ پالایشگاه آباد‌ان که سال‌ها زیر آتش توپخانه عراقی‌ها قرار د‌اشت، به طور بی‌سابقه‌ای، ۴ بار با هواپیماهای عراقی بمباران شد‌.
 
کاهش شد‌ید‌ قیمت و میزان صاد‌رات نفت سبب شد‌ فروش نفت ایران د‌ر سال ۱۳۶۵ به حد‌ود‌ ۵٫۹ میلیارد‌ د‌لار کاهش یابد‌، اما استقامت رزمند‌گان عرصه تولید‌ د‌ر صنعت نفت، نگذاشت چراغ پالایش خاموش شود‌.
 
قلب تپنده‌ای که هیچ‌گاه از حرکت باز نایستاد
 
به جز تاسیساتی که در نخستین مرحله از تهاجم ارتش عراق به اشغال دشمن در آمد و همچنین پالایشگاه آبادان که در خط مقدم جنگ قرار داشت، جزیره خارک از نخستین آماج حمله عراق به تاسیسات نفتی بود.
 
این جزیره کوچک که بی شباهت به یک شناور بزرگ دریایی از حرکت بازمانده نیست، از دومین روز آغاز جنگ تا روزهای پایانی آن همواره در مرکز حملات هوایی و موشکی دشمن قرار داشت؛ علت تمرکز حملات دشمن بر این جزیره متاثر از نقش خارک به عنوان اصلی‌ترین پایانه صادراتی نفت کشور و نقش مهم آن در تامین منابع مورد نیاز جنگ بود.
 
اسناد موجود نشان می‌دهد، جزیره ۲۴ کیلومتر مربعی خارک در طول ۲۸۸۸ روز جنگ تحمیلی، ۲۸۳۴ بار مورد حمله موشکی و هوایی عراق قرار گرفت که از این میزان ۵۵۹ مورد آن حمله موثر بر علیه تاسیسات این جزیره بود؛ البته کارشناسان وقت در آن زمان بیکار ننشستند بلکه برای مقابله با حملات سنگین دشمن، راهکارهایی تازه برای برون رفت از تهاجمات نیروهای متخاصم خلق کردند، راهکارهایی که با استفاده از آن توانستند توان صادراتی کشور را در آن شرایط بحرانی حفظ کنند.
 
سرقت هشت دکل حفاری توسط عراق
 
هنوز چند ماه از تاسیس شرکت ملی حفاری به فرمان امام خمینی(ره) نگذشته بود که جنگ تحمیلی آغاز و از همان ابتدا آسیب‌های زیادی به امکانات نفتی ایران وارد شد؛ به نحوی که ۸ دستگاه حفاری که در مناطق مرزی در حال عملیات حفاری بود از سوی ارتش متجاوز بعثی به سرقت رفت و ۱۶ نفر از کارکنان شاغل روی دستگاه‌ها به اسارت درآمدند.
 
برهمین اساس، متخصصان و زحمتکشان نفتی کشور، با بازسازی و راه اندازی دستگاه‌های حفاری به جای مانده از شرکت‌های حفاری پیشین، ظرفیت عملیاتی خود را بالا برده و در طول سال‌های دفاع مقدس که تاسیسات صنعت نفت زیر آتش دشمن قرار داشت، چرخ این صنعت عظیم را به چرخش درآورده و همواره پشتیبانی و حمایت از رزمندگان را در اولویت قرار دادند.
 
از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ درمجموع با همت، تلاش و از خودگذشتگی کارکنان این شرکت ۳۰۹ حلقه چاه مشتمل بر ۲۱ حلقه چاه اکتشافی، ۱۸۴ حلقه چاه توسعه ای و ۱۰۴ حلقه چاه تعمیری حفاری و تکمیل شد که حفاری و تکمیل چهار حلقه چاه اکتشافی و دو حلقه چاه توسعه ای در نخستین سال جنگ (۱۳۵۹) صورت گرفت.
 
وقتی در کارگاه مرکزی نفت امیدیه موشک ساخته شد
 
کارگاه مرکزی نفت امیدیه نیز نقش اساسی در جنگ به عهده داشت و حتی کار این کارگاه به جایی رسید که برای یکی از عملیات‌های نظامی در آن موشک تولید کردند. این کارگاه همکاری فراوانی با وزارت دفاع داشت و بسیاری از تجهیزات نظامی و دفاعی آن زمان را تولید و در اختیار جبهه‌ها قرار می‌داد. همین اقدامات باعث شد موحوم صفایی یکی از کارگران شرکت نفت در امیدیه با ساخت دستگاهی مشکل سوخت خودروهای جنگی را حل و به عنوان اولین کارگر نمونه کشور بعد از انقلاب لقب گرفت. همچنین یکی دیگر از کارگران شرکت نفت در سال ۱۳۶۶ با طراحی و ساخت دستگاه ذوب باروت که به علت تحریم در اختیار ایران قرار نمی‌گرفت کمک شایانی به رزمندگان ایران کرد.
 
تاسیسات نفتی شرکت بهره برداری نفت و گاز آغاجاری بارها در طول جنگ مورد اصابت موشک قرار گرفت. بوستر یک و دو که نقش اساسی در تولید و انتقال نفت به نقاط مختلف کشور ایفا می‌کردند بارها در طوبل جنگ مورد اصابت قرار گرفتند ولی سرعت بازسازی و به جریان افتادن نفت در آن توسط نیروهای صنعت نفت مثال زدنی بود.
 
خط لوله انتقال نفت مارون به اصفهان صعب  العبورترین خط لوله نفت جهان بعد از خط لوله نفت آلاسکا است. این خط لوله که نفت تولید شده در آغاجاری را به پالایشگاه اصفهان منتقل می‌کرد و نقش مهمی در تامین نیازهای سوختی کشور بر عهده داشت بارها توسط عراق بمباران شد ولی به سرعت توسط کارکنان صنعت نفت باسازی و وارد مدار تولید می‌شد.
 
صادرات نفت خام به صورت کشتی به کشتی
 
دستیابی دشمن به سلاح هدف‌یاب، کارآیی گوی‌های شناور برای بارگیری کشتی‌های در حال حرکت را زیر سؤال می‌برد بنابراین تمهیدات و ابتکارات دیگری ضرورت پیدا کرد، بارگیری کشتی‌ها در جزیره خارک به وسیله نفتکش سیار و تخلیه آن در کشتی‌های بزرگ به عنوان مخزن ذخیره سازی و بهره‌گیری از آن در صدور نفت یکی از تمهیدات و تسهیلاتی بود که در این راستا به خدمت گرفته شد.
 
در این روش، کشتی‌های بزرگ با استفاده از فرصت‌های بین بمباران با پهلوگیری در اسکله خارک به بارگیری نفت اقدام و سپس در اسرع وقت از اسکله فاصله می‌گرفتند.
 
این سیاست و جدایی نفتکش‌های بزرگ از مخازن و لوله‌های انتقال، ضریب اطمینان امنیت محموله‌ها و جان افراد را تا حدودی افزایش می‌داد؛ روش کار به این صورت بود که کشتی‌های مادر، نفت خام را در چند کیلومتری بندر صادراتی به کشتی‌های نفتکش کوچک‌تر انتقال می‌دادند و مقادیری از سهم صادرات را تامین می‌کردند.
 
یک طرح و تمهید دیگر، بارگیری مستقیم کشتی‌های کوچک در فواصل امن بمباران‌ها بود که نفت آنها یا به طور مستقیم به کشتی‌های صادراتی منتقل و یا در کشتی‌های بزرگ دور از مبادی صادرات ذخیره سازی می‌شد.
 
بدیهی است که این روش‌ها نیز کارایی محدودی داشتند چه بسا کشتی‌ها پس از ساعت‌ها مرارت و بارگیری، در مسیر بازگشت خود طعمه حملات هواپیماهای دشمن می‌شدند که به زیان از دست رفتن کشتی و محموله نفت آن منجر می‌شد.
 
بازسازی تاسیسات نفتی زیر بارش بمب و گلوله
 
نوسازی و بازسازی تاسیسات نفتی آن هم در شرایط بحرانی جنگ، زیر بارش گلوله و بمب، باورکردنی نیست، اما مردان صنعت نفت این کار را انجام دادند. این کار دشوار، در شرایطی انجام می‌شد که هنوز پیکر شهدا از آن تاسیسات خارج نشده بودند. برای مثال، پنجم آبان ماه سال ۱۳۶۵، در حالی که شهید عبدالحسین مصاحب، رئیس تلمبه خانه نفت اهواز به همراه ۸ نفر از همکارانش در بمباران این تلمبه خانه در ساعت ۹ و ۴۵ دقیقه به شهادت رسیدند، درست در ساعت ۱۱ یعنی کمتر از ۲ ساعت، پمپاژ نفت با تخریب ۶۰ تا ۷۰ درصدی کارخانه، انجام شد، این در حالی است که هنوز پیکر این شهدا به سردخانه انتقال نیافته بودند.
 
همیار رزمندگان جبهه‌ها
 
کارکنان مناطق نفت خیز جنوب افزون بر جنگیدن در کنار رزمندگان در جبهه‌های جنگ، وظیفه کمک در ایجاد مراکز ارتباطی و مخابراتی، ایجاد کارگاه‌های تعمیراتی به منظور بازسازی و ترمیم تجهیزات نظامی، یاری رساندن و همکاری در حفر زمین و ایجاد سنگرهای بتونی، تعمیر باند فرودگاه‌های نظامی آسیب دیده، احداث بیمارستان‌های صحرایی و تامین پزشک و دارو و سایر خدمات، ایجاد بانک‌های خون، ساختن ماده شستشو دهنده موتور هواپیماهای جنگی، تهیه روغن‌های مخصوص سلاح ها، تهیه برخی قطعات یدکی مورد نیاز تجهیزات نظامی، کمک در زمینه‌های تخصصی مانند مین گذاری، مین یابی و خنثی کردن آنها، تهیه و ارسال مواد غذایی برای جبهه ها، قرار دادن وسایل ضروری مثل ماشین آلات راهسازی و ساختمانی و وسایل نقلیه در اختیار ارتش و سپاه پاسداران، تامین ژنراتور و موتور‌های قابل حمل برق، موتورهای آب و ایجاد زیر ساخت‌های فنی و ارتباطی پایگاه‌ها و مراکز استقرار نیروهای دفاعی کشور را عهده دار شدند.
 
در کنار این کمک‌های مستقیم به جبهه‌های جنگ و نیروهای مسلح، زنجیره ای از کمک‌های غیرمستقیم هم به دفاع مقدس صورت گرفت که از جمله مهم‌ترین آنها پشتیبانی غیر نظامی از رزمندگان و همچنین کمک به ساماندهی آوارگان و جنگ‌زدگان است.
 
شب‌های پالایشگاه، زیر آتش دشمن
 
صفر آریا، کارمند بازنشسته و پیشکسوت نفت که از جوانی به صنعت نفت پیوسته و تا سن ۶۵ سالگی در این صنعت خدمت کرد، در سال ۱۳۵۹ و به هنگام شروع جنگ تحمیلی سوپروایزر واحدها در پالایشگاه آبادان بود. او خاطراتش را درباره روزها و ماه‌های آغازین جنگ این طور روایت می‌کند:
 
حمله نیروهای عراقی در حالی آغاز شد که پالایشگاه آبادان با ظرفیت کامل، یعنی ۶۲۰ هزار بشکه در روز کار می‌کرد. یعنی روزانه به همین میزان نفت خام وارد پالایشگاه می‌شد. طبیعی بود که مخازن زیادی در داخل و خارج پالایشگاه وجود داشت. ۱۱۱ مخزن در داخل پالایشگاه و ۱۱۳ مخزن در بیرون پالایشگاه، از مخازن نفت خام و فرآورده‌ها در معرض خطر بود. با شروع جنگ فعالیت عادی پالایشگاه متوقف شد، اما کار تعطیل نشد. ما باید در پالایشگاه می‌ماندیم و از انبارها و مخازن عظیم سوخت در مقابل حملات دفاع می‌کردیم. در واقع ماموریت ما به حداقل رساندن حجم مخازن، کپسول‌ها و سلیندرها بود.
 
به این ترتیب به مدت شش ماه شبانه روز کار می‌کردیم تا با انتقال، مصرف و بالاخره سوزندان ذخیره ها، خطر انفجار و آتش سوزی‌ها را به حداقل برسانیم. برق قطع بود و امکان زیادی برای انتقال ذخایر از طریق پمپ‌ها وجود نداشت. تلاش می‌کردیم سوخت‌ها را به جبهه یا به خودروها و موتورهای رزمندگان و کسانی که در شهر مانده بودند، برسانیم.
 
از طرف دیگر ناچار بودیم تعدادی از مشعل‌های پالایشگاه را روشن نگه داریم تا گازها بسوزد. وقت زیادی نداشتیم و این کار باید به طور شبانه روزی انجام می‌شد تا خطر به حداقل برسد. برای همین حتی در شب هم یکی از مشعل‌ها روشن بود و این اگر چه هدف خوبی برای دشمن می‌شد، اما چاره‌ای جز آن نبود. در چنین شرایطی روزها کار می‌کردیم و شب را هم در پالایشگاه که از اصلی‌ترین اهداف دشمن بود، به سر می‌بردیم.
 
۱۵۰۰ تن گاز مایع داشتیم که انفجار آن می‌توانست منطقه را زیر و رو کند. سیلندرهای هیدروژن، آمونیاک، کلر و… بود که به عنوان کاتالیست در پالایشگاه استفاده می‌شد و همگی و سمی و خطرناک بودند و انفجار آنها می‌توانست برای مردم منطقه فاجعه آفرین باشد. اگر آن حجم عظیم از آمونیاک یا هیدروژن سولفوره آزاد می‌شد، مردم منطقه خفه می‌شدند…
 
یکی دیگر از روش‌های ما برای رها شدن از گازهای سمی، رها کردن تدریجی آنها در فضای باز بود. دستگاهی از اداره هواشناسی گرفته بودیم که میزان سم موجود در هوا را نشان می‌داد. ما سلیندرها را باز می‌کردیم و به سرعت دور می‌شدیم و به کمک آن دستگاه می‌فهمیدیم که در معرض خطر قرار هستیم یا خیر.
 
بعد از ۶ ماه خطر تقریبا از میان رفت و توانستیم مخازن را خالی کنیم و همه گازها را بسوزانیم یا در حدی که مخاطره آمیز نباشد در فضای باز خالی کنیم. و من که در این مدت دست چپم در اثر انفجار آسیب دیده بود برای معالجه به تهران رفتم و پس از برگشت کار در پالایشگاه آبادان تمام شده بود و گفتند در جزیره لاوان به حضورتان احتیاج است. من در شب‌هایی که در پالایشگاه استراحت می‌کردیم، وقایع روز را یادداشت می‌کردم و حاصل آن دفترچه خاطراتی شده که شاید نسخه‌ای از آن را به موزه نفت اهدا کنم.
 
برگرفته از: شانا، مهر، پایگاه اطلاع رسانی شرکت ملی نفت ایران
 

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید