خارگ نیوز: امروز سالروز شهادت مردی است که او را هم عاشق و عارف مینامند و هم عالم و مبارز، کسی که در میانه میدان عمل بود.
امروز سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران است. شخصیتی که ابعاد گوناگون داشت؛ هم شیر بیشه نبرد بود و هم عارف شبهای قیرگون. مرد عمل بود و نه مرد سخن. نمونه کامل هجرت، جهاد و شهادت بود.
امروز به مناسبت چهلمین سالروز شهادت میخواهیم در گفت و گو با شاگردان بوشهریاش بخشی از مجاهدتهایش را در ستاد جنگهای نامنظم بازگو کنیم.
پس از آغاز جنگ تحمیلی در سال ۱۳۵۹، گروهی از رزمندگان داوطلب، به گِرد شهید چمران جمع شدند و او با تربیت و سازماندهی آنان، ستاد جنگ های نامنظم را در اهواز تشکیل داد. این گروه کم کم قوت گرفت و منسجم شد و خدمات زیادی انجام داد.
تنها کسانی که از نزدیک شاهد ماجراهای تلخ و شیرین، پیروزی ها و شکست ها، شهامتها و شهادتها و ایثارگری های آنان بودند، به گوشهایی از این خدمات که دکتر چمران شخصاً مایل به تبلیغ و بازگویی آنها نبود، آگاهی دارند.
اسماعیل ماهینی یکی از رزمندگان بوشهری است که در ستاد جنگهای نامنظم شاگردی دکتر چمران را میکرد.
او در گفتوگو با خبرنگار ما گفت: جنگ تحمیلی که شروع شد کارمند نیروی هوایی بود و متاهل. تلاش خود را به کار گرفتم که عضو ستاد جنگهای نامنظم شود با توجه به اینکه شهید علیرضا ماهینی و بعضی از بچههای بوشهر در ستاد بودند من را معرفی کردند و من هم عضو ستاد و شاگرد دکتر چمران شدم.
ماهینی که حالا گرد سفید روزگار بر موهایش نشسته است، ادامه داد: فعالیتم تا زمان شهادت دکتر ادامه داشت و بعد از آن که ستاد با سپاه ادغام شد مدت کوتاهی با سپاه در جبهههای دفاع مقدس همکاری کردم.
متواضع و مردمدار بود
او افزود: حدود ۱۳ ماه در ستاد جنگهای نامنظم در خدمت شهید چمران بودم. او بسیار پخته و مردمدار و متواضع بود. وقتی از کنار یگان رد میشد با همه سلام و علیک میکرد. در خط کنار بچهها مینشست و هر چه بود در کنارشان میخورد. خیلی به بچهها احترام میگذاشت و بچهها هم او را خیلی دوست داشتند.
ماهینی از علاقه خاص دکتر چمران به بوشهریها گفت و این طور صحبتش را ادامه داد: هر چه ماموریت بود به بوشهریها میدادند زیر آنها خوب از پس ماموریتها برمیآمدند. بوشهریها صبر، استقامت و شجاعت پنهانی دارند که علنی نمیکنند، اما در میدان عمل میتوان این ویژگیها را به آشکار دید.
او تاکید کرد: بوشهریها این قدر خوب عمل کرده بودند که خط داشتند، بیش از ۵۰۰ رزمنده بوشهری در ستاد جنگهای نامنظم حضور داشتند که بیشترشان از بوشهر، دشتستان، گناوه و دیر بودند.
علاقه خاص دکتر چمران به شهید علیرضا ماهینی
این رزمنده قدیمی از علاقه خاص دکتر چمران به شهید علیرضا ماهینی فرمانده بوشهری گفت؛ علاقهای که باعث شده بود بوشهریها نزد دکتر جایگاه خاصی داشته باشند.
شهید ماهینی که بود؟
سردار شهید علیرضا ماهینی فروردین ۱۳۳۵ در محله جبری از محلات جنوبی استان بوشهر دیده به جهان گشود.
او بالاترین معدل را در میان دانش آموزان دبیرستانی شهر به دست آورد و به این علت خاطر بدون کنکور در دانشگاه «علم و صنعت» تهران پذیرفته شد؛ اما به علت فعالیتهای سیاسی از ادامه تحصیلش جلوگیری کردند تا اینکه موفق شد در رشته الکترونیک دانشسرای عالی «ایران مهر تهران» تحصیلات عالی خود را به پایان رساند.
ماهینی ضمن تحصیل به فعالیتهای سیاسی میپرداخت که از آن جمله میتوان به فعالیتهای چریکی و عمدتا کوهنوردی دسته جمعی و تشکیلاتی اشاره کرد.
او در آستانه انقلاب با شرکت در مبارزات پخش اعلامیههای امام و ایجاد ارتباط تنگاتنگ با روحانیت انقلابی، وفاداری خود را به امام و انقلاب نشان داد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی معلمی را پیشه خود ساخت.
علیرضا ماهینی با آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهه شد و از سوی شهید مصطفی چمران به عنوان فرمانده گردانهای مجرب عملیاتی در ستاد جنگهای نامنظم انتخاب شد.
با شهادت چمران، فرماندهی بخشی از ستاد جنگهای نامنظم منطقه جنوب را پذیرفت و در این عرصه رشادتهای او به حدی بود که او را فاتح بستان، سوسنگرد و مالک اشتر زمان لقب دادند.
سرانجام علیرضا چند ماه بعد از شهادت دکتر چمران در ۲۳ دی سال ۱۳۶۰ در عملیات جنگهای نامنظم در خط مقدم تنگه چذابه بر اثر اصابت تیر به شهادت رسید.
چمران در خدمت کشورش بود
اسماعیل ماهینی شاگرد شهید چمران در جنگهای نامنظم، او را عاشق و عارف معرفی کرد؛ عاشقی که زمان پیروزی انقلاب اسلامی به ایران آمد تا در خدمت کشورش باشد و بعد هم در زمان جنگ تحمیلی این خدمت با جدیت بیشتری ادامه یافت.
او با اشاره به روزهای سخت ابتدای جنگ تحمیلی، بیان کرد: اول جنگ خیلی سخت بود، امکانات کم بود حتی غذا کم بود، اما بچهها به عشق امام حسین (ع) و فرمانده نازنینشان (دکتر چمران) انجام وظیفه میکردند و همه ماموریتها را با جان و دل انجام میدادند.
ماهینی با یادآوری خاطرهای از شهید چمران افزود: اولین بار که دکتر به ما سر زد همه خیلی خوشحال بودیم بچهها شروع کردن به عکس گرفتن. دکتر با آرامی و راحتی کنار بچهها میایستاد و عکس میگرفت. خیلی مردمدار بود.
همیشه آماده رزم بود
او شجاعت دکتر چمران را مثال زدنی دانست و گفت: همیشه اسلحه روی دوشش بود و پیشتاز بود. روی افراد خیلی حساس بود دوست نداشت که کسی آسیب ببیند. جلودار بود.
این رزمنده سالهای دفاع مقدس به زمان شهادت دکتر چمران اشاره کرد و افزود: بعد از حملههای الله اکبر روی تپههای شویطیه بودیم ۳ تا ۴ کیلومتر با دهلاویه فاصله داشت بعد از عملیات از تپهها پایین آمدیم به ما خط دادند که نزدیک بستان بود، قرار بود در دهلاویه عملیات صورت گیرد از بوشهریها هم ۱۸ نفر از جمله شهید علیرضا ماهینی، شهید کمان، شهید میرسنجری وشهید حیدری در خط حضور داشتند. بعد از شهادت شهید رستمی در دهلاویه دکتر چمران قصد داشت آقای مقدم را به عنوان فرمانده آنجا معرفی کند که هر دو به شهادت رسیدند. علیرضا ماهینی هم درآنجا مجروح شد.
ماهینی ادامه داد: وقتی خبر شهادت دکتر رسید همه خیلی ناراحت شدند، اما باعث دلسردی و کندی کار نشد، چون خون شهید انسان را قویتر میکند.
جان بچهها بیشتر میارزد یا موتور؟
آقای احمدی پور یکی دیگر از اعضای بوشهری ستاد جنگهای نامنظم بیان کرد: ۱۵ ماه و ۲۰ روز در این ستاد به فرماندهی دکتر چمران فعالیت کردم. میتوانم بگویم شجاعترین فرد در زمان خود بود. عارفی بیمانند و زاهدی کمنظیر بود. الگویی است برای همه چه جوان و چه پیر.
او ادامه داد: در ابتدای حضورم در ستاد در سال ۱۳۵۹، ۱۸ ساله بودم. چند جوان بودیم به عنوان موتور سوار در خدمت ستاد بودیم. شاید وقتی وارد ستاد شدم نماز نمیخواندم، اما جذبه دکتر چمران باعث شد که با عبادت خو بگیرم.
این رزمنده قدیمی با یادآوری یک خاطره، افزود: چون جوان بودیم گاهی با موتورهایی که دستمان بود کارهای آکروباتیک میکردیم یک نفر به دکتر چمران اعتراض کرده بود که اینها موتورها را خرب کردهاند، دکتر تبسم کرده و جواب داده بود که قیمت موتورها چقدر است؟ طرف هم جواب داده بود. دکتر گفته بود جان این بچهها چقدر میارزد؟ آن فرد معترض سکوت کرده بود. دکتر سپس گفته بود این کار بچهها باعث نشاط در جبهه میشود و از سوی دیگر در زمان عملیات به کارمان میآید.
ترفند نظامی فرمانده
احمدی پور خاطرهای دیگر از دکتر چمران را هم گفت؛ خاطرهای از یک ترفند نظامی. این رزمنده از روزی گفت که میان تپههای الله اکبر و دهلاویه با هجوم عراقیهای بعثی رو به رو میشوند. نوجوان ۱۳ سالهای که بیسیمچی بوده به دکتر چمران خبر میدهد که دشمن حمله کرده است و ما هم فقط ۳۰ یا ۴۰ نفریم و همه کشته خواهیم شد. بعد بیسیمچی روی تپه میرود و خطاب به بقیه میگوید دکتر با نیرو دارد میآید صدای قایقشان را بشنوید. دکتر هم تاکید میکرد که محکم بجنگید داریم میآییم.
او افزود: وقتی عملیات به پایان رسید دیدیم که دکتر با دو پزشک آمدند گفتیم کو نیروهایی که میگفتید گفت زمانی که دشمن حمله کرد من روی تپههای الله اکبر در حال شناسایی بودم چارهای نبود جز این که به شما روحیه بدهم تا بتوانید در برابر دشمن مقاومت کنید.
این شاگرد مکتب شهید چمران با اشاره به زمان شهادت او گفت: به ما گفتند که از دهلاویه به سمت سوسنگرد برویم تا نیرو جایگزین ما شود، نگفتند که چه اتفاقی افتاده، زیرا میدانستند که همه ناراحت میشویم وقتی به سوسنگرد رسیدیم خبر را به ما اعلام کردند. اما دکتر از قبل میدانست که شهید میشود، زیرا وقتی از سوسنگرد راه افتاده بود دستنوشتهای را نوشته و در داشبور خودرو گذاشته بود که نشان میداد میداند به سمت شهادت میرود.
همه شیفته چمران بودند
اردشیر ماهینی دیگر رزمندهای است که در ستاد جنگهای نامنظم حضور داشته است. او در گفتوگو باخبرنگار ما گفت: پس از آموزشهای اولیه که در اهواز دیدیم وارد ستاد شدیم فرماندهمان شهید رستمی بودکه زیر نظر دکتر چمران کار میکرد.
او ادامه داد: با بچههای بوشهر یک گروه شدیم و به سوسنگرد رفتیم، زیرا رژیم بعث عراق تمام تلاش خود را متمرکز کرده بود که جلو بیاید. ما در نهایت آر پی جی داشتیم، اما آنها مجهز بودند.
این رزمنده دفاع مقدس افزود: جنگی تمام عیار شکل گرفت. خیلی سخت بود. پیش میآمد که ۲-۳ روز نتوانیم غذا بخوریم.
ماهینی عنوان کرد: هر جا که ماموریت میدادند میرفتیم و با جان و دل دفاع میکردیم تا دشمن نتواند پیشروی کند.
او با اشاره به ویژگیهای شهید چمران ادامه داد: شهید چمران فرمانده ما بود برای سرکشی میآمد. همیشه اسلحه روی دوش بود حتی زمانی که مجروح شده بود و عصا داشت هم اسلحه روی دوشش بود. متواضع بود. فقط به فکر دفاع از کشور و نظام بود. همیشه به بچهها روحیه میداد و همه ما شیفته او بودیم.
این رزمنده بوشهری معتقد است که برای شناخت شهید چمران باید به کلام امام راحل رجوع کرد.
امام در پیام خود پس از شهادت دکتر چمران نوشت:« چمران عزیز با عقیده پاک خالص غیر وابسته به دستجات و گروههای سیاسی و عقیده به هدف بزرگ الهی، جهاد را در راه آن از آغاز زندگی شروع و با آن ختم کرد. او در حیات با نور معرفت و پیوستگی به خدا قدم نهاد و در راه آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار کرد. او با سرافرازی زیست و با سرافرازی شهید شد و به حق رسید».
شهید دکتر مصطفی چمران ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ در دهلاویه خوزستان به شهادت رسید. اکنون در محلی نزدیک به محل شهادتش یادمانی به یاد او وجود دارد.
یادمان این شهید سال ۱۳۷۴ در مساحتی افزون بر ۴۴۰ متر مربع در ۴۰۰ متری غرب دهلاویه ساخته شد.
شهید چمران مردی از مردان میدان بود؛ مردی از سرزمین پهلوانانی که هرگز نمیمیرند، و یادشان و راهشان ماندگار است.
گزارش از: سلیمه کهنسال