سید احمد معتمدی وزیر اسبق ارتباطات و فناوری اطلاعات مهمان این هفته برنامه تلویزیونی دستخط بود.
مهمان ارجمند این هفته برنامه دستخط، هم یک چهره علمی و هم یک چهره سیاسی است. آخرین وزیر پست، تلگراف و تلفن در ادوار دولتهای مختلف بوده و در دوره ایشان وزارت پست، تلگراف و تلفن به وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات تبدیل شد.
ایشان فارغ التحصیل الکترونیک از دانشگاه امیرکبیر بوده و با نمره ممتاز به فرانسه رفت و بورس شد و فوق لیسانس و دکترایش را از فرانسه گرفت و بعنوان استاد دانشگاه و عضو هیئت علمی دانشگاه امیر کبیر مشغول شد و بعدها در سمتهای مختلف انجام وظیفه کرد.
همانطور که اشاره کردم وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات شد، یا همان پست و تلگراف و تلفن در دولت هشتم و اواخر دولت هفتم و در دولت دوازدهم رئیس دانشگاه امیرکبیر و مشاور وزیر ارتباطات بود و الان هم از اعضای حقیقی کمیسیون تنظیم مقررات رادیویی است و به نظرم در این فضایی که این روزها درباره فضای مجازی خیلی صحبت میشود، در این موضوعات با ایشان بیشتر صحبت کرد.
در خدمت جناب آقای دکتر سید احمد معتمدی هستیم که در آغاز برنامه بخشی از سوابق ایشان را ارائه کردم.
سلام، خیلی خوش آمدید.
خیلی ممنون. خدمت شما و بینندگان عزیز سلام عرض میکنم و تشکر میکنم این فرصت را در اختیار من قرار دادید.
فضای ارتباطات و فناوری اطلاعات کشور را چطور میبینید؟ دقیقاً از زمان شما یک جهش قابل ملاحظهای کرد.
این جنبههای مثبت و منفی دارد و نباید بگوییم مطلق خیلی خوب بوده و نباید بگوییم مطلق بد بوده است. رشد خوبی را در ارتباطات در سطح جهان داشتهایم و سهم ارتباطات از تولید ناخالص ملی نسبت به اوایل که من شروع کردم، مرتب رشد داشته و الان به اعداد قابل توجهی رسیده است. بخشی است که از نظر اقتصادی هنوز جواب میدهد و سرمایهگذاران علاقهمند هستند در حوزه ICT عمل کنند.
به لحاظ تعداد کاربر تلفن همراه رقم بالایی داریم، به لحاظ استفاده از اینترنت و استقبالی که مردم کردند خصوصاً جوانان، رتبه بسیار خوبی را داریم. کیفیت ارتباطات قابل قبول است، نمیتوانم بگویم خیلی عالی است، ولی قابل قبول است. از این جهت که نتوانستیم خود را با تکنولوژیهایی که مرتب در دنیا عرضه میشود خود را تطبیق دهیم، همیشه با یک فاصله ۸-۷ ساله فناوری ارتباطات را دنبال کردهایم و از این جهت ضعف داریم.
بحثهایی هم در محافل تصمیمساز و تصمیم گیر اتفاق میافتد که نگرانیهایی را بوجود میآورد هر چند باید نگران باشیم، چون فضای مجازی هم مثل فضای فیزیکی هم جنبههای مثبت و هم جنبههای منفی دارد و نباید بیتوجه باشیم، ولی راه حلها باید طوری باشد که آن جنبههای مثبت را تحتالشعاع قرار ندهد.
الان بحث نسل جدید اینترنت مطرح است که زندگی را دگرگون خواهد کرد. اگر از الان به استقبال آن نرویم مشکلاتی خواهیم داشت.
جنبههای مثبت کار، خوب است و از نظر فنی پیشرفت کردیم و شرکتهای خصوصی خوبی داریم، شرکتهای دانش بنیان بسیار خوبی داریم. طبق آماری که در یک مقطعی وزارت علوم داشت، بیشترین فارغ التحصیلان مهندسی را در برق و کامپیوتر داریم، ولی شاید از این جهت که از این توان به اندازه کافی استفاده نمیکنیم و همیشه دنبالهرو خدماتی هستیم که در دنیا ارائه میشود و همه تصمیمات ما شاید درستی نباشد ضعف ما محسوب میشود.
الان خیلیها شاید این سوال را داشته باشند چرا شبکه ملی اطلاعات نداریم، بعد از این همه متخصصی که تربیت کردهایم و تاکیدی که مقامات عالی رتبه نظام داشتهاند، چرا شبکه ملی اطلاعات نداریم؟
روزی که شبکه ملی اطلاعات مطرح شد با مسئولی که این را مطرح کرد صحبت کردم و گفتم منظور شما از شبکه ملی اطلاعات چیست؟ چون تمام شبکههایی که داخل یک کشور هست، شبکه ملی است؛ هم تلفن ثابت، هم تلفن همراه، هم اینترنت و هر شبکه دیگری ملی است یعنی اختیار آن در اختیار حاکمیت است و سرویس به مردم میدهد.
۵ – ۶ سال طول کشید تا تعریف کنند شبکه ملی به چه معناست. هر کسی یک چیزی میگفت و تصورات غلطی به لحاظ فنی وجود داشت. مثلاً عدهای فکر میکردند یک شبکه جدا از این شبکه فیزیکی باید بکشند تا اینترنت ما جدا شود و یک کارهایی هم انجام شد، در صورتی که با تجهیزاتی که موجود است و آدرسهایی که میدهند با این شرایط میتوان شبکه اینترانت را ایجاد کرد؛ این یک دلیل بود که به تاخیر افتاد.
چون فهم مشترکی نبود.
بله. الان هم شما اگر سوال کنید هر چند بهتر شده، ولی فهم مشترکی نیست. شبکه ملی از دید من، نه به لحاظ فنی و مهندسی، چون با هم یکسان است و میتوان اگر کسی شبکه اختصاصی میخواهد ایجاد کرد، با VPNهایی که شبکههای مجازی دارند، آنقدر شبکههای مطمئنی ایجاد میکنند که کسی نتواند ورود کند، پس خیلی نباید دنبال کارهای فیزیکی باشیم.
به اعتقاد من بیشتر بحث محتواست. اگر میخواهیم در بحث شبکه ملی ارتباطات سرمایهگذاری کنیم عمدتاً باید روی محتوا کار کنیم. حالا فرض کنید این کار را کردید و یک شبکه موازی ایجاد کردید و با هر تعریفی شبکه ملی را راهاندازی کردید، الان چند هزار ماهواره در مدار پائین قرار دادهاند و من از یکی از مسئولین ارتباطات شنیدم که میگفت با سرعت ۲۰۰ مگ در تهران با ماهواره توانستهاند ارتباط برقرار کنند.
الان در کشورهای حاشیه خلیج فارس فعالیت میکنند.
آزمایشی همه جا شروع شده است.
اصطلاح علمی اینها چیست؟
اسم شرکتش را فراموش کردم، ولی در مدار لئو که پائینترین مدار است... مدار مخابراتی بالا است و در ۳۶ هزار کبلومتر قرار دارد، ولی در مدارهای پائینتر حدود ۵۰۰ کیلومتر، این ماهواره را قرار میدهند که وقتی قرار میدهند باید تعداد ماهواره زیادتر شود که این کار را کردهاند؛ چند هزار ماهواره فرستادند و قاعدتاً اگر تعداد مصرفکننده بالا برود از نظر هزینه هم پائین خواهد آمد.
البته با فیبر نوری و ارتباطات زمینی هنوز به لحاظ فنی نمیتواند رقابت کند، به لحاظ هزینه هم نمیتواند رقابت کند. ولی اگر شرایطی بوجود بیاوریم که مردم استقبال کنند که با هزینه بیشتر است، به نظر من از آن اشتباهات بسیار بزرگ نظام جموری اسلامی خواهد بود.
من که اطلاعات علمی شما را ندارم، اما در جلساتی که بودیم و توضیح میدادند بیان میکردند یک ساختمانی میتواند با واحدهای زیاد این هزینه را بین خودش تقسیم کند و برای هر واحد هزینه کاهش مییابد.
بله. دیشهای بزرگ و اینها نمیخواهد. بهمین دلیل ممکن است در کنار یک لپ تاپ در یک کیف هم آنتن را در اختیار داشته باشید، چون مدار پائین است.
آن کشورهای مختلف نمیتوانند برای خود قاعدهای قرار دهند، کسانی که صاحب این فناوری هستند در آن مدار وارد نشوند؟
نه نمیتوانند، چون از سازمان جهانی ارتباطات مجوز را دریافت کرده اند. آنها هم برای ارتباطات ماهوارهای قواعدی دارند که به هر حال داده شده و این امکان وجود ندارد که شما بگویید در این کشور اینطور باشد. اصلا امکان این امر هم وجود ندارد، چون وقتی چند هزار است قطعاً چند صد تایش روی ایران حرکت میکندو این امکان وجود ندارد.
به نظر من راه فنی و جلوگیری به هیچ وجه وجود ندارد و راه حلش به اعتقاد من این است که روی محتوا کار کنیمغ یعنی بپذیریم که جوان امروز و همه آحاد جامعه در روز چند ساعت پای اینترنت مینشیند و برخی که اصلا معتاد اینترنت شدهاند. باید محتوای مناسب با فرهنگ خودمان را سرمایه گذاری و تولید کنیم. مفهوم شبکه ملی به اعتقاد من تولید محتوا با فرهنگ خودمان است و جاذب هم میتواند باشد.
از طرف دیگر ما یک فضایی به دشمن از لحاظ فرهنگی میدهیم. درست است که محتوای جذاب باید تولید کنیم، ولی نمیتوانیم از این بگذریم محتوایی که آنها با مجموعه فرهنگی و فضای باز فرهنگی خودشان که خیلی از رعایتهای ما را ندارند که بر اساس موازین ماست، از لحاظ نفس بشر جذاب باشد و سراغ آن برود و آن جذابیت را به محتوای ملی ترجیح دهد، یعنی یک مقدار رقابت نابرابر میشود. درست است؟
بله. این جنبه منفیاش است. اصلا بحث این نیست که نمیتوان کاری کرد، اتفاقا بحث من این است که باید روی این مسائل حساس باشیم. اصلاً نباید چنین فکر کنیم. تفکری افراطی از آن سو وجود دارد. در این قضیه همواره دو تفکر افراطی داشتهایم. زمان ما هم بود. بحثهای امنیت ملی داریم و بحث حقوق افراد را دارید. برخی در زمان ما میگفتند چرا فیلتر میکنید.
برای این استیضاح شدید.
بله. اینکه بحث سیاسی داشت، ولی یکبار به یاد دارم داخل وزارت میآمدم و یک خانمی اصرار داشت وارد شود و بعد پرسیدم مشکل ایشان چه بود؟ خانم محترمی بود که مشخصات او را در یک سایت مستهجن گذاشته بودند و آبروی او را برده بودند. حب شما باید بتوانید سریع فیلتر کنید. فکر نکنید تنها بحثهای سیاسی است بلکه بحثهای فرهنگی، امنیتی و ... است، ممکن است بسیاری از بحثهایی که جان مردم را به خطر میاندازد یا بحث قاجاق باشد، راهش هم فیلتر کردن و شنود است. این در همه جای دنیا وجود دارد و هیچ کسی نمیگوید نیست. این تجهیزات را ما از خارج میخریم. برای ما طراحی نشده است، ولی باید درست از این استفاده شود و افراط و تفریط در آن نباید باشد.
نکته دیگر جدای از مسائل فرهنگی و تهاجم فرهنگی، یک مسئله دیگری است که شما و هم رشته ایهای شما درآن صاحبنظر هستید بحث بیگ دیتاست و اطلاعات وسیعی که از ما در شبکههای اجتماعی گرفته میشود. حتی بوسیله اینها خیلی از اطلاعات خام و تفکرات را میگیرند و روی این برنامه ریزی میکنند و برای این هم باید یک فکری کرد؛ قابل فکر هست؟
از این هم خیلی کم استفاده کردهایم با اینکه دانش را در دانشگاهها خوب داریم. از آن جاهایی است که باید سرمایهگذاری شود و شاید مثلاً بحث استفاده سیاسی یک درصد هم نشود؛ بیشتر بحث تجاری، فرهنگی است.
حتی اگر بحث سیاسی هم میشود کسانی که حرف میزنند داخل کشور انجام دهند یعنی دست بیگانه نیفتد.
بله. به هر حال اطلاعات جهانی شده و شبکه جهانی شده است. ما هم میتوانیم اطلاعات امریکا را داشته باشیم. شما اگر سایتی را ایجاد کنید که افرادی در آن ... سایتهایی من دیده ام و تعجب کردهام که چقدر مراجعهگننده از خارج دارد و اطلاعات به دست ما هم میرسد. اینها را جمع آوری کنیم کلان داده و بیگ دیتا میشود. از اینها چه استفادهای میشود؟ باید استفاده کنیم. به لحاظ تفکر نرمافزاری در کشور عقب هستیم. سخت افزار را خوب میبینیم، ولی به مسائل تولید محتوا که میرسیم لنگ میزنیم. مطالعه در بحثهای فرهنگی کم میآوریم.
این را بعنوان یک استاد دانشگاه میگویید که دائم در ارتباط است.
همینطور است. پروژههایی که میآید یا خریدهایی که از خارج انجام میشود چقدر سخت افزاری است و چقدر روی نرمافزار کار میکنیم. در کشورهای توسعه یافته برعکس است.
به قصه پیشرفت نکردن در حوزه نرمافزاری اشاره کردید، آیا میتوان این نرسیدن به دانشی برای طراحی شبکههای اجتماعی که بتواند شبکه اجتماعی بومی باشد و جواب به معنای واقعی دهد، یعنی سرعت مناسب داشته باشد، کارکرد مناسب داشته باشد. این هم جزو همان ضعفهای نرمافزازی میشود؟
بله.
این توانائی را داریم و نمیکنیم؟
حتماً وجود دارد. به لحاظ نرمافزار کامپیوتری اینها کار سختی نیست. به لحاظ سختافزاری همین کارهایی که در ابریارانهها انجام میدهیم یکی از کارهایش میتواند همین باشد. یکسری بحثهای فنی دارد که باید حل شود، سرمایهگذاری میخواهد، بحثهایی هم دارد که چطور جذب کنیم؟ یک شبکه اجتماعی خارجی را چرا استفاده میکنیم؟ چون کار ما را راه میاندازد، جذاب است، مشکل ما را حل میکند. مثلاً شبکهای وجود دارد که اطلاعات دو سال قبل شما را ذخیره به شما میدهد. آیا این کار را میتوان در شبکههای داخلی کرد؟ میتوان جذابیت ایجاد کرد و باید سرمایه گذاری کرد.
پس میتوانیم به شرط اینکه سرمایه گذاری کنیم.
چند شرط دارد. یکیش سرمایه گذاری است. یکی هم این که بخشهای دولتی خودشان را کنار بکشند. من همیشه مدیر دولتی بودم.
شعار همیشه داشتید که میخواهیم خصوصی کنیم، باید واقعی خصوصی کنیم.
بخش خصوصی هم تحت حاکمیت دولت و حکومت عمل میکند. دست بخش خصوصی را باز بگذارید و از آنها حمایت کنیم. توانمندیهای بسیار خوبی وجود دارد. در بحث کرونا اینها غوغا کردند. در یکی دو ماه اول شرکتهای دانشبنیان که در دانشگاه داشتیم از نزدیک در تماس بودم، شک نکنید اگر اینها نبودند در بحث کرونا که یکباره توسعه یافت، یک سال هم میگذشت نمیتوانستیم این امکانات را فراهم کنیم. ولی خب اینها سریع وارد شدند، حمایت خوبی از اینها شد و جوانهای همین مملکت هستند که شرکتهای دانش بنیان درست کردند و کارهای بزرگی انجام دادند. حتی در دانشگاهها آموزش مجازی را زودتر شروع کردیم. از آمریکا هم زودتر شروع کردیم، چون زودتر گرفتار شدیم، بعداً دیدیم مسیری که کشورهای دیگر رفتند همین مسیری بود که ما رفتیم.
چیزی که رهبر انقلاب بیان کردند دل آدم را آزرده میکند. همه مردم ایران نسبت به حاج قاسم سلیمانی ارادت ویژه دارند، بعد یک نفر در اینستاگرام بخواهد از حاج قاسم چیزی بگذارد با چه رفتاری مواجه میشوند آن هم از سوی کسانی که ادعای آزادی بیان و آزادی اندیشه دارند.
این هم جزو خباثتهای دشمن است؛ اینها وجود دارد. آنها هم بر اساس منافع خود کار میکنند، آنجا که بتوانند ضربه را میزنند. یک بحث تجاری دارند و یک بحثی هم قطعاً در پشت آن سیاسی و امنیتی است. جریان اطلاعات میتواند علیه ما مدیریت شده باشد، ولی ما هم باید راههای مناسب را برای مقابله با جنبههای منفی اینها برویم، ولی باید قانون داشته باشیم، توجه حتماً باید داشته باشیم، سرمایهگذاری حتماً باید داشته باشیم.
الان خلاء قانونی در این قضیه داریم؟
حتماً وجود دارد، چون وقتی خدمات جدید میآید پا به پای آن باید زیرساختهای قانونی را فراهم کنید، یعنی آن زمان که شروع کردیم، دیدیم این قانون برای پست و تلگراف و تلفن که ۷۵ سال آن زمان از عمر آن میگذشت البته قدمت ارتباطات در کشور خیلی بیشتر است، حدود ۱۷۰-۱۶۰ سال عمر دارد، ولی از آن زمان که شکل وزارت را پیدا کرد، آن زمان ۷۵ سال میگذشت. این قانون و این ساختار و این تشکیلات نه جواب تلفن همراه را میداد و نه جواب اینترنت را میداد و نه جواب توسعه تلفن ثابت را میداد؛ بنابراین باید یک تحولی در اینجا اتفاق میافتاد. این تحول بخاطر تحولی بود که در تکنولوژی و در خدمات تکنولوژی اتفاق افتاده است؛ بنابراین نیاز به قوانین داریم.
آن زمان قوانین را آوردید تصویب کردید و بخشی از عملیات اجرایی به بعد از شما افتاد.
بله. مثلاً سازمان تنظیم مقررات و کمیسیون مربوطه اگر ایجاد نمیشد به هیچ وجه شما خصوصیسازی در بخش ارتباطات را نمیتوانستید داشته باشید. این اصلی است که سازمان جهانی ارتباطات هم تصویب کرده و ما جزو آخرین کشورهایی بودیم که این سازمان را ایجاد کردیم.
تکنولوژیهای جدیدی که بعد از شما آمد یا آنقدر سرعت بالایی داشت و آنهایی که باید قوانین مکمل تنظیم میکردند نرسیدند و یا کلا این کار را نکردند.
درست است. خوشبختانه وزارت ارتباطات در کمیسیون که در ارتباط هستیم، بحث توسعه فیبر نوری داخلی را دارد و مفهومش این است که سرعت اطلاعاتی که دست مردم میرسد، باید با کیفیت بهتر ارائه شود و چندین برابر شود و حدود ۱۰۰ مگ برسد.
کما اینکه آقای رئیس جمهور هم اعلام کردند.
بله، از این طرف یک بخش حاکمیت است که این کار را میکند و بخش دیگر از حاکمیت در طرح صیانت که برخی مواقع صحبت میشود، در مقطعی مسئول دولتی میگفت حداکثر سرعت ۱۲۸k باید باشد. اینها در تناقض با هم است و جواب نمیدهد.
تصمیماتی که ما میگیریم منشعب از مطالعات قوی و برنامه راهبردی نیست. بنابرایت یک تیم امروز یک تصمیم میگیرند و تیم بعدی تصمیم بعدی را میگیرد و بعد اینها همدیگر را خنثی میکنند. یک مقداری این تصمیماتی که گرفته میشود با قیام و قعودهای در کمیسیون و در یک جمعی حالا چه من باشم و چه دیگری باشد، پخته نخواهد شد.
گفته بودید شرکتهای خودروسازی بدنبال پیشرفت نیستند برای همین به سمت دانشگاهها نمیروند.
کلاً صنعت ما مونتاژمحور است یعنی دانش فنیاش خارج از کشور است. همیشه نگاه آنها نه فقط صنعت خودرو نیست بلکه صنایع دیگر همین است، به خارج است؛ نیاز هم ندارند. چه زمانی شما نیاز به تحقیقات پیدا میکنید، چه زمانی نیاز به نیروی متخصص ماهر پیدا میکنید؟ زمانی که بخواهید طرحی برای خودتان داشته باشید.
هنوز یک کپلت فرم بومی در خودرو نداریم. تا آن را نداشته باشیم نمیتوانید خودروی داخلی داشته باشید در صورتی که الان خودروسازان ما به لحاظ تولید جزو بزرگترینها هستند، جزو متوسط به بالای دنیا هستند یعنی کوچک نیستند، ولی یکبار با مدیرعامل یکی از آنها صحبت میکردم میگفت یک پلتفرم بومی یک میلیارد دلار هزینه دارد. گفتم خب یکبار این کار را کنید و میتوانیم. بعد خواهید دید قیمتی که خودروی داخلی دارد این میزان تفاوت فاحش با خودروی خارجی ندارد و این میزان کیفیت تفاوت ندارد؛ بنابراین خودروی ما یک برنامه راهبردی میخواهد. ممکن است ۱۰ سال دیگر به جواب برسیم، ولی امروز باید شروع کنیم و وزیری که میآید و افرادی که مسئول هستند، فکر نکنند ممکن است رای بیاورند یا نیاورند، به هر حال هر بخشی نیاز به این برنامه راهبردی دارد.
یک بخش دیگری که در صحبتهای شما وجود دارد دانشگاه نسل سوم بود. خیلی جاها بیان کردید که باید به دانشگاه نسل سوم برسیم. این چه ویژگیهایی دارد؟
ما الان نسل دو هستیم و بعضاً شاید نسل یک و دو هستیم. نسل یک آموزشمحور بود، درست است تحقیقات همیشه در دانشگاه بوده، ولی تحقیقات در خدمت آموزش بود. نسل دوم تحقیقاتمحور میشود، یعنی آموزش و فناوری در خدمت تحقیقات قرار میگیرد. اینکه مقالات زیادی بیاید و در ژورنالهای معتبر چاپ شود و به سمت تحقیقات کاربردی بروند، در نسل دوم است. نسل سوم دانشگاههایی است که تکنولوژیمحور هستند. حالا من مهندسیاش را بیان میکنم، ولی در علوم انسانی هم جامعهمحور است. یعنی نیاز جامعه است که دانشگاه را به حرکت درمی آورد. بهمین دلیل در دانشگاههای معتبر دنیا بسیاری از تکنولوژیها که صحبت آن را میکردیم، از دانشگاه میآید و فروش بالایی هم دارند.
الان ما چقدر به نسل سوم دانشگاهها نزدیک شدیم؟
دانشگاههای ما خوب حرکت کردهاند. دانشگاههای رتبه یک که میشناسم، بعنوان مثال دانشگاه خودمان را اشاره کنم، مثلاً از حدود ۱۱-۱۰ میلیارد تومان در سال ۹۳ جذب قراردادهایمان به بالای ۱۰۰ میلیارد تومان رسید. حدود ۱۳۰-۱۲۰ میلیارد تومان بود که مقداری را به سال بعد انداختیم، چون سخت است و پر شده بود و نمیتوانستیم. از ۱۴-۱۳ شرکت دانشبنیان و استارتآپهایی که در دانشگاه بودند به ۳۳۰ رسیدیم.
دولت آقای رئیسی را چطور میبینید؟
تلاش خوبی میکنند و از این جهت قابل تقدیر است. مقداری من فکر میکنم رفته رفته واقع بینانهتر به مسائل نگاه میکنند و شاید برخی از مسائلی که گفته میشد حالا یک جنبه انتخاباتی و سیاسی بود و طبیعی هم است، یک جنبه هم تجربههای خوبی در اجرا باشد،، ولی خیلی از افرادی که الان در دولت هستند تجربه دولت را نداشتند. باید صبر کنیم و هم کمک کنیم.
وزیر ارتباطات را چطور میبینید؟
من در جلساتی که خدمت ایشان بودهام، خوب دیدم. بالاخره ایشان هم دانشگاهی هستند و ایدههای خوبی دارند و کمک نیاز دارند، چون وزارت ارتباطات نسبت به وزارت ارتباطات زمان ما خیلی تضعیف شده است؛ با رفتن شرکت مخابرات ایران که بدنه اصلی و بازوی اصلی وزارت ارتباطات بود، چون ۳۰ شرکت زیرمجوعه آن زمان داشت.
که آن زمان هم منتقد بودید و گفتید در آینده مشخص میشود.
بله. موقعی که میخواست این اتفاق بیفتد، نمیگفتم نشود و اینکه دولتی بماند کار درستی نبود؛ اینکه از دولت بیرون برود جزو مدافعین آن بودم، ولی خوب عمل نشد و بخشهای حاکمیتی که باید در اختیار دولت میماند از وزارت بیرون رفت. هر چیزی انحصاری است در همه دنیا ...
در زمانی که مسئولیت داشتم در یکی از کشورها که فکر میکنم سوئیس بود که با مسئولین آن صحبت میکردند میگفتند ۴۰ درصد همچنان دولتی است. همه چیز را در اختیار خصوصی نمیدهیم؛ مثلا کابل مسی یا شبکههای اصلی که انحصاری است باید در اختیار دولت باشد. خب رفتن اینها در مخابرات بدون مطالعه اتفاق افتاد، این کار هم مخابرات ایران را با مشکل مواجه کرده و هم دست دولت و وزیر را برای یکسری اتفاقات بسته است. به نظرم ایشان ایدههای بسیار خوبی دارد. همین بحث فیبر نوری به خانهها که ۲۰ میلیون را هدف گرفتهاند، بسیار بحث خوبی است، ولی بدون حمایت قوی دولت و حل یکسری مسائل و یکسری قوانینی که باید به وزارت کمک شود، امکانپذیر نیست.
(بخش دوم برنامه)
متولد ۱۳۳۲ در تهران هستید.
بله
یعنی بچه تهران هستید؟
بله. میدان شهدا خیابان ایرانمهر.
پدر و مادر اصالتاً تهرانی هستند؟
مادرم تهرانی بودند، اهل شمیرانات و قلهک بودند و اصلیت پدرم شیرازی بود.
چند خواهر و برادر دارید؟
یک خواهر و سه برادر دارم.
در بین آنها شما فرد شناخته شدهای هستید یا کس دیگری هم شناخته شده است؟
یک اخوی من پزشک است و زیاد با صداوسیما همکاری دارد. پزشک متخصص روانپزشکی هستند.
چه زمانی ازدواج کردید؟
سال ۶۰.
چطور آشنا شدید؟
از طریق اقوام آشنا شدیم.
ایشان هم درس میخواندند؟
تحصیلات داشتند و با ما به فرانسه آمدند و قدری آنجا ادامه دادند، ولی کنار گذاشتند و بیشتر تحصیلات حوزوی را دنبال میکنند.
کار فرهنگی هم میکنند؟
در بحثهای خیریه و مسائل اینچنینی خیلی فعال هستند.
دروس حوزوی را در سطح پیشرفته خوانده اند؟
فکر میکنم خارج باشند.
چقدر در کار خانه کمک میکنید؟
نیستم و الان هم صبح میروم و شب دیروقت برمیگردم.
اگر در خانه باشید کمک میکنید؟
من در خانه هم هستم کار میکنم یعنی مرتب برگه تصحیح میکنم و آن زمان که مسئولیت دانشگاه را داشتم برنامه مینوشتم، آئیننامه مینوشتم و کارهای دیگر انجام میدادم؛ لذا روز جمعه هم تا شب کار دارم. اگر منظورتان چیزی مثل ظرف شستن و ... باشد انجام نمیدهم و خانم هم کار ما را قبول ندارند. (میخندد)
غذا هم بلد نیستید درست کنید؟
نیمرو میتوانم درست کنم. تا املت را جلو رفتم.
چند فرزند دارید؟
۵ فرزند دارم.
دختر یا پسر؟
دو دختر و سه پسر دارم.
ازدواج کردند؟
همه ازدواج کردند.
چند نوه دارید؟
ان شاالله اولی در راه است. چون پشت سر هم ازدواج کردند ان شاالله پشت سر هم نوهها خواهند آمد.
چه رشتهای تحصیل کردهاند؟
دو تا از بچهها مثل من الکترونیک خواندند و امیرکبیر بودند. یکی مهندسی پزشکی و بیومواد که تا دکترا جلو رفتند و یکی از پسرها فیزیک خواندند و در دانشگاه علم و صنعت فوق لیسانس را در زمینه مدیریت و MBA میخوانند. البته خیلی وقت است که مشغول کار است، ولی علاقه داشت ادامه دهد. یکی از پسرها هم لیسانس را در دانشگاه امیرکبیر برق خواند و معدل و نمره خوبی داشت و بورسیه از دانشگاههای خارج از کشور برای تحصیلات تکمیلی گرفت و اخیراً تمام کردند و خانم ایشان هم دکترا را بگیرند برمیگردند و در خدمت کشور خواهند بود. البته یک دختر من علوم انسانی است. یک زمانی ۵ فرزند زیاد نبود، الان نسل جدید زیاد میداند. آن زمان ۹ تا ۱۰ تا فرزند هم بود. ۵-۴ فرزند در زمان ما عادی بود. دختر من روانشناسی و علوم انسانی خواندند و تنها فردی که در این رشته رفتند.
ازدواجها معمولی بود یا با افراد خاص بود؟
همگی معمولی است.
با بچهها گعده میکنید؟ صحبتهای اجتماعی و سیاسی دارید؟
بله. الحمدالله هفتهای ۳-۲ شب منزل هستند و بحثهای سیاسی وجود دارد.
همفکر هستید یا فاصله دارید؟
ما هم با پدران خودمان هم خیلی همفکر نبودیم. نسل جدید با نسل قبل خیلی همفکر نیست، ولی ما خیلی زاویه نداریم.
تفریح شما چیست؟ به چه چیزی علاقه دارید؟
من از جوانی ورزشکار بودیم.
چه ورزشی؟
فوتبال و کوهنوردی جزو ورزشهای تخصصی من است.
فوتبال را حرفهای دنبال میکنید؟
بله. قبل از اینکه وارد دانشگاه شوم یکی دو باشگاه بودم.
کدام باشگاه ها؟
یکی برق تهران بود که آن زمان دسته یک میگفتند، قصر یخ بود که آن هم دسته یک بود. اینها جزو تیم خوب و قدیمی آن زمان بودند.
کدام پست بیشتر بازی میکردید؟
اوایل که فوروارد بودم، البته آن زمان ۴ فوروارد بود. گوشه چپ و راست و ۴-۲-۴ بازی میکردند. الان روشها مختلف است، ولی بیشتر هافبک راست بازی میکردم.
قبل از انقلاب اسلامی از پلیتکنیکیهای فعال بودید.
بله.
دستگیر هم شدید؟
بله. من ورودی ۵۲ بودم و دستگیر هم شدیم. یک سال محروم از تحصیل شدم و بعد هم توسط ساواک دستگیر شدم.
برای چه بود؟
فعالیتهای دانشجویی که داشتیم. به دورانی خورد که سال ۵۴ تشدید مجازاتی دادند که حی برای تظاهرات خیابانی که خیلی ساده بود، تا ابد به دانشجو حکم میدادند. تشدید مجازات عجیبی بود.
یعنی فضای کاملا بسته.
بله.
شما جزو بچههای پلی تکنیک نبودید که سفارت امریکا را تسخیر کردند؟
نه. آن زمان من خارج از کشور بودم. اگر بودم من هم احتمالاً حضور داشتم.
بعد هم بورس گرفتید؛ سال ۵۷ رفتید؟
سال ۵۸ بود. انقلاب شده بود، ولی بورسیه ما برای سال ۵۶ بود. برای زمان شاه و قبل از انقلاب بود. بورسم را از یک موسسه فرانسوی گرفتم. آنجا دو موسسه بودند که به دانشجویانی که معدل خوبی در دانشگاههای خوب داشتند هر سال ۳-۲ در رشته برق بورس میدادند که یکی من بودم. من بورس را گرفته بودم و وقتی انقلاب شد فراموش کردم و خیال رفتن نداشتم. بعد از پیروزی انقلاب اساتید یا کسانی که در تماس بودیم و انقلابی هم بودند میگفتند نیاز است بروید و تحصیل کنید و برگردید. البته آنجا هم رفتیم در انجمن اسلامی و اینها بیشتر از ایران فعال بودیم.
وقت میگذاشتید.
نمیشد وقت نگذاشت. درگیریها زیاد بود، آن هم در پاریس که مرکز گروههایی بود که از ایران فرار کرده بودند. سلطنتطلبها و بختیاریها و هر گروهی که فرار کردند در پاریس مرکز داشتند.
برخورد فرانسویها چطور بود؟
معلوم بود که کاملاً حمایت از آنطرف میکردند. همه جا همینطور بود.
فرانسه که ژست این را گرفت که امام را پذیرفته بود.
نه، آن ابتدای کار بود و سیاستهایی را داشت. البته فرانسه را آن زمان چهارراه سیاسی دنیا مینامیدند. یک آزادیهایی در آن بود و الان هم شاید باشد به همین دلیل گروههایی که به آن کشور رفتند همین بود، ولی سیاست آنها بیشتر این بود که این چنین رفتار کنند و گروهها تحت حمایت بودند.
آن زمان مجاهدین خلق به فرانسه رفته بودند؟
بله. با بنی صدر آمده بودند. چون تا سال ۶۳ درس ما طول کشید.
در دوران مبارزه زمان شاه بودید فکر میکردید عاقبت مجاهدین خلق به اینجا برسد؟
نه، خود ما جزو مدافعین بودیم یعنی همه اینجور بودند.
تا قبل تغییر ایدئولوژی.
بله. تا سال ۵۴ که آن انشعابات پیش آمد. بعد هم از شاخه اسلامی حمایت میکردیم؛ در واقع، بعد از انقلاب این مسائل پیش آمد. البته آن کسانی که در تماس بیشتر بودند حمایت میکردند، ولی در عین حال، چون در تماس بودند یک مشکلاتی را حفظ میکردند. میگفتند جوان هستند واینها قابل اصلاح است. هیچ کسی فکر نمیکرد یک انقلابی شود و آن هم ماهیتی با رنگ و بوی اسلامی و دینی داشته باشد و تنها گروه مسلح... البته تنها گروه هم نبودند و گروههای دیگر هم مسلح بودند، ولی گروهی که بیشتر مطرح بود و سابقه بیشتری هم داشتند. اینطور دست به اسلحه بردندو جلوی نظام ایستادند و این سنگین بود و باور این برای کسی قابل قبول نبود.
بعد هم تبدیل به گروه وحشتناک شوند.
بله. من فکر میکنم گروههای مارکسیستی حتی آنهایی که مسلح بودند خیلی بااخلاقتر عمل کردند.
بعد به ایران آمدید و مسئولیت گرفتید.
بله. اواخر سال ۶۲ به ایران آمدم و عملاً اوایل ۶۳ بود. چند ماهی گذشت و درخواستم را به چند دانشگاه دادم و آن زمان هم نیرو کم بود و تعدادی نیز رفته بودند و یک تعداد از اساتید تسویه شدند، هر چند برخی برگشتند. به هر حال کمبود زیاد بود، فقط هم دانشگاه نبود. هر کسی دانشگاه میرفت زمان جنگ بود و باید کمک میکرد یا در صنعت مشکلات زیادی داشت و بار عمدهای روی دوش دانشگاه و اساتید بود.
سال ۶۳ آمدم تابستان پیمانی استخدام دانشگاه امیرکبیر شدم. چند ماهی نگذشته بود، چون جزو فعالها بودیم کار تشکیلاتی کرده بودیم و همه بی تجربه در اجرا بودند، شاید یک جاهایی بیشتر بدرد میخوردیم. هر چند من علاقه نداشتم و دوست داشتم کار علمی انجام دهم، ولی آن موقع دانشگاهها معاون جنگ داشتند. آقای دکتر سلیمی رئیس دانشگاه بودند، گفت مسئولیت معاونت جنگ را بپذیرید. ۳-۲ ماه که بودیم از وزارت گفتند نماینده وزارت در ستاد جنگ جنوب شوید.
در اهواز بیشتر کارهاي پشتیبانی انجام میدادید؟
ستاد جنگ بودیم. بالاخره نیرو هم کم بود، بعد از مدتی در سال ۶۴ دکتر فرهادی گفت با حفظ سمت معاون وزارت و رئیس سازمان پژوهشهای علمی صنعتی شوید که ۱۵ سال مداوم این معاونت را داشتیم. بعد از جنگ هم این معاونت را داشتیم. زمان آقای خاتمی وزارت ارتباطات را داشتیم. اواخر دوره اول ایشان بود که دکتر عارف معاون اول شدند و ما را دعوت کردند.
سازمان پژوهشها که بودید چه کسی بعد از ۱۰ سال در دیوان محاسبات برای شما پروندهسازی کرد و گفتید همان نفر در شورای عالی انقلاب فرهنگی برای من پروندهسازی کرد که رئیس دانشگاه امیرکبیر نشوم.
اطلاعات شما بیشتر از من است؛ خب اینها طبیعی است. من میگویم هر کسی مسئولیت قبول میکند باید با همه چیز آن مسئولیت را بپذیرد. خصوصاً هر چقدر بیشتر کار کنید این مسائل را بیشتر دارید. حالا یک گزارشی بود از فردی آمد که خارج کشور هم زندگی میکرد. البته مشکل از او نیست، چون این افراد زیاد هستند؛ سیستم باید طوری باشد که بررسی کند.
الحمدالله همهاش برطرف شد و یک مورد باقی مانده که آن هم ان شاالله برطرف میشود. دوستان لطف داشتند و آنجا هم طولانی میشد بخاطر این بود که ۲۵-۲۴ سال از مسئولیت من در آنجا گذشته و سندی وجود ندارد و به من میگویند سند بیاورید. قانون کشور میگوید ۱۰ سال اسناد باید حفظ شود و چطور میتوان سند ۲۵ سال پیش را بیاوریم؟ ذیحساب فوت کرده، فلانی فوت کرده، فلانی بازنشسته شده است، همه عوض شدند. با این حال دوستان لطف دارند و هر جا بودیم رابطه خوبی داشتیم. همه کسانی که آن زمان جوان بودند و الان سنی از آنها گذشته کمک کردند و این را برطرف میکنند و خیلی چیز مهمی نیست. اینها جزو شیرینی کارهاست.
سال ۷۶ برای انتخابات برای آقای خاتمی کار کرده بودید؟
نه، من هیچ زمان در هیچ ستادی نبودم.
ولی به آقای خاتمی رای دادید.
بله.
چطور به شما پیشنهاد وزارت ارتباطات داده شد؟
شاید باورتان نشود، من با اینکه ۱۵ سال معاون وزیر بودم و با دولت خیلی ارتباط داشتم، ولی میدانستم کار سخت است، گفتم اجازه دهید مشورت کنم و ایشان گفت، چون میخواهیم هفته آینده معرفی کنیم برنامهات را سریع اعلام کنید و مختصر باشد و بعداً برنامه کامل را تهیه کنید که به مجلس بدهیم. به هر حال آشنایی من با ایشان در این حد بود.
اگر بخواهیم از خصایص مثبت دولت اصلاحات بیان کنیم، چیست؟ اگر بخواهیم از نقطه ضعف دولت اصلاحات بگویید چیست؟
بزرگترین نقطه قوت این بود که این هماهنگی در دولت وجود داشت، همدلی بود و در مجموعه نظام هم یک تفاهمی بوجود آمد و اتفاقات خوبی افتاد، نه تنها در بخش ارتباطات؛ ما از رتبه ۱۲۸ به رتبه حدود ۶۰ در دنیا در حوزه ارتباطات رسیدیم. قطعاً فقط کار من نبود. شبکه فیبر نوری که ۵۶ هزار کیلومتر کشیدیم، اگر وزارت راه یا وزارتخانههای دیگر همکاری نمیکردند، غیرممکن بود بتوانیم عمل کنیم. اخلاق من اینطور بود که کاری به چپ و راست نداشتم. مقاومت هم میکردم و خیلی هم انتقاد میشد. سر این بحث استیضاح هم شدیم، ولی خب یک روشی داشتم.
استیضاح هم بخاطر بکارگیری نیروهای غیر ...
یکیش این بود که بالاخره زیاد از نیروهای. دارید. افراد تند میگفتند.
از شما ایراد میگرفتند چرا از نیروهای متفاوت تفکر دولت و مجلس استفاده میکنید؟
بله. یکی این مورد بود. میگفتند چرا فلان معاون این خط را ندارد. البته همه این را بیان نمیکردند. ۱۰ نفر میتوانستند یک وزیر را استیضاح کنند و قانون الان هم همین را میگوید.
ولی آن هسته اصلی برای انداختن شما آمدند.
بله. جمع شدند و به حدود ۶۰-۵۰ نفر رسیدند. ولی ما هم محکم رفتیم و دلایل خودمان را بیان کردیم و گفتیم طبق قانون عمل میکنیم و بالاخره از دید من یک استیضاح تاریخی شد.
در دوران وزارت با آقا دیداری داشتید؟
خیلی زیاد.
خاطرهای یا ناگفتهای دارید؟
تقریباً سالی ۴-۳ بار خدمت ایشان میرسیدیم، غیر از اینکه با دولت هم خدمت ایشان میرفتیم. من خیلی زود متوجه شدم اگر کار اساسی بخواهد در حوزه IT انجام شود، باید نظر ایشان را داشته باشیم. شاید کمتر کسی فکر کند با نظر مثبت ایشان شبکه اینترنت را راه انداختیم. البته شاید در ابتدا ینطور نبود و ایشان دغدغههای جدی روی بحث فرهنگی و امنیتی داشتند. کمیتهای متشکل از من، رئیس صداوسیما که آن زمان آقای علی لاریجانی بود، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی آقای کینژاد تشکیل شد و سه نفری خدمت ایشان میرسیدیم، بعضاً هم وقت میگرفتم، چون ایشان حساس به موضوع بودند معمولاً از طریق آقای حجازی وقت میگرفتیم و بعد از یکی دو هفته به ما وقت میدادند. به یاد ندارم وقت خواسته باشم و ایشان نداده باشند.
نتیجه هم یک ۶ مادهای بود که ایشان به شورای عالی انقلاب فرهنگی نوشتند و در آنجا نوشتند شبکه اینترنت باید ایجاد شود و جالب است که ذکر کردند باید در سطح بین الملل فعال باشیم و از طریق این شبکه بتوانیم محتوا را داشته باشیم. چنین مضمونی داشت و اینکه ایجابی برخورد کنیم.
خاطرات در این زمینه زیاد است که یکیش بحث این بود که صداوسیما خیلی دوست داشت IT را دست خودش بگیرد. بحثها در شورای انقلاب فرهنگی رفت و آنجا تلاش کردیم و با رای با اختلاف کمی نتیجه این شد که اگر ... ما گفتیم شبکه در جهان دست مخابرات است و چطور میخواهید شبکه را دست صداوسیما بدهید؟ به هر حال این استدلالها را کردیم قدری صداوسیما هم شل شد. بحث محتوا و صدا و سیما و ... باشد، آن هم نه هر تصویری که در اینترنت صویر ثابت داریم و دانلود میکنند و بالاخره گفتیم، تلفن هم صوت است باید برای صداوسیما باشد. البته ایشان (لاریجانی) مدیر خوبی بودند و طبیعی است هرکسی مدیر هر جایی بشود میخواهد مسائل را طرف خود بکشد. ما هم همینطور بودیم. در عین حال همکاری خوبی با صداوسیما داشتیم. به هر حال آنجا رای نیاورد و به یاد دارم در یک جلسه که ایشان این بحث را کردند، مقام معظم رهبری فرمودند این بحثها فعلا را در جاهای دیگر ببرید، بحث امروز ما چیز دیگری است و خیلی از این بحثها استقبال نکردند. ایشان دغدغه محتوایی داشتند و بیشتر بحثهای فرهنگی و امنیتی بود.
خاطره دیگرم این است که یک بار خدمت ایشان (رهبر انقلاب) رسیدم و گزارشی از توسعه ارتباطات دادم. ایشان خیلی خوشحال شد و من فکر میکردم خبر دارند یا بالاخره عادی است، ولی ایشان خوشحال شد و تشویق کردند و گفتند چرا برای مردم اینها را بیان نمیکنید؟ مردم باید کارهای خوب را بدانند. به هر حال جلسه بعد در دولت آقای خاتمی گفت من یک صحبتی با وزرا دارم که گفتند آقای معتمدی جلسهای خدمت رهبری داشتهاند و من جلسهای که بعد از ایشان داشتم گفتند چرا این مسائل گفته نمیشود و گفتن اینها برای رویحه مردم اثر دارد و در بحثها و برنامهها و توسعه کشور اثر دارد. ایشان توصیه میکردند همگی ارتباط را با رهبری قویتر کنید و گزارشها را خدمت ایشان ببرید که هم ذهنیت بهتری پیدا میکنند و کمک بیشتری به ما خواهد شد و هم اینکه از هر جهت برای دولت و برای کشور مثبت است.
خیلی سپاسگزارم. من خداحافظی میکنم، اما انتهای برنامه با دستخطی به پایان میرسد که آقای دکتر معتمدی عزیز به یادگار برای ما خواهند نوشت.
«بسمه تعالی.
از دعوتی که نمودید و این فرصت را در اختیار اینجانب قرار دادید که در خدمت مردم شریف ایران باشم تشکر میکنم. از نظر اینجانب برنامه دستخط برنامه خوبی است و مخاطبین خاص خود را دارد. از اینکه در دعوت از مهمانان ملاحظات خطی و جناحی کمتر بکار میرود از نقاط قوت برنامه است و همچنین تنوع در موضوعات از نقاط قوت آن است.
ان شاالله همواره موفق و موید باشید».