کد خبر : ۵۰,۰۴۲
۳۰ شهریور ۱۴۰۱ ۱۸:۱۶
اتفاق تلخ و ناگوار برای مهسا امینی یکی از خبرسازترین اتفاقات در کشور بود که سبب جریحه‌دار شدن افکار عمومی شد و طی روزهای گذشته روح حاکم بر بسیاری از واکنشها‌ حاکی از تاثر نسبت به جان باختن او بود.
اتفاق تلخ و ناگوار برای یکی از بانوان در یکی از بخش‌های پلیس تهران، یکی از خبرسازترین و پربسامدترین اتفاق در کشور بود که سبب جریحه‌دار شدن افکار عمومی شد و طی روز‌های گذشته روح حاکم بر بسیاری از واکنشها، از شبکه‌های اجتماعی گرفته تا چهره‌های سیاسی و مقامات عالی کشور حاکی از تاثر نسبت به جان باختن او بود.
 
در اینکه این ماجرا عواطف ایرانیان را به شکلی ویژه متاثر کرده است هیچ شکی نیست و ضرورت پیگیری آن تا روشن شدن دقیق ابعاد ماجرا در واقع وظیفه‌ای ملی و دینی است.
 
رئیس‌جمهور در اولین واکنش به این ماجرا ضمن همدلی با خانواده مرحومه تاکید کرد دستور رسیدگی جدی صادر کرده، دو قوه قضائیه و مقننه نیز تمام قد عهده‌دار پیگیری ماجرا شده‌اند تا این جای کار یعنی آنکه جمهوری اسلامی بیش از هر کس در این ماجرا احساس مسئولیت می‌کند و طبعا در سایه این عزم راسخ می‌توان آینده این پرونده را روشن ارزیابی کرد.
 
در شرایطی که در داخل هم مردم و هم مسئولان بر ضرورت رسیدگی دقیق و موشکافانه به این پرونده تاکید دارند، طبق معمول طیف مدعی اصلاحات همسو و هماهنگ با رسانه‌های معاند و ضد انقلاب که همواره در کمین اتفاقات تلخ و ناگوار کشور نشسته‌اند تا از آن مستمسکی برای سوءاستفاده و عقده‌گشایی علیه نظام جمهوری اسلامی بسازند، فوت مهسا امینی را پروژه فوری خود دانسته و با تمام قوا به میدان آمدند.
 
اسم رمز فتنه، این بار «گشت ارشاد»
 
مدعیان اصلاحات که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ با اعلام اسم رمز «تقلب» از سوی نامزد شکست خورده، اعتراضاتی را آغاز کردند که رفته رفته فضای سیاسی اجتماعی کشور را با فتنه‌ای پیچیده مواجه کرد و بعد‌ها معلوم شد بر اساس شعار «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» سناریو آن ماه‌ها قبل از انتخابات طرح‌ریزی شده بود و همه دشمنان خارجی و معارضان داخلی را امیدوار به براندازی نظام جمهوری اسلامی کرده بود، این بار نیز با همان شیوه و با اسم رمز «گشت ارشاد» و با همکاری و هم‌پوشانی رسانه‌های معاند و ضدانقلاب هجمه علیه نظام را آغاز کرده و بار دیگر پرده نفاقشان بر افتاد. چه آنکه یکی از فراریان منتسب به این طیف در متنی نوشت: «این خطا نیست، خط است! قتل مهسا امینی به دست نیرو‌های گشت ارشد، یک استثناء و خطا و اتفاق نیست؛ هیچ‌یک از فجایع و جنایت‌هایی که در جمهوری اسلامی رخ می‌دهد حاصل اشتباه یا خطای یک فرد یا مجموعه مشخص نیست. تا روزی که حکومت دینی بر کشور حاکم باشد و یک حکومت دموکراتیک غیردینی جایگزین آن نشود وضعیت همین است.»
 
فوت مهسا امینی پروژه تضییع‌کنندگان اصلی حقوق زنان!
 
نکته دیگر اینکه جریان اصلاحات در دوران‌های مختلف نشان داده است که با بسیاری از مقولات ارزشی که خود را به آن پایبند می‌داند، به طور کاملا ابزاری برخورد می‌کند. یکی از مواردی که به طور کلی برای اصلاح‌طلبان به صورت کاملا ابزاری مورد استفاده قرار می‌گیرد موضوع زنان و حقوق زنان است.
 
درواقع در این حوزه اصلاح‌طلبان با یک استراتژی ماهیگیری سعی می‌کنند ماهی خود را از آب گل‌آلود بگیرند و زمانی که در این راستا آسیبی احساس می‌کنند آنچنان در لاک خود فرو می‌روند تا غبار ماجرا فرونشیند و فرصتی دیگر برای عرض‌اندام سیاسی پیدا کنند. این دو رفتار سیاسی و استاندارد دوگانه برای اتفاقات مشابه تا حدی در ذوق می‌زند که رنگ حنای اصلاح‌طلبان برای حمایت از حقوق زنان را به شدت از بین برده است.
 
در همین رابطه دو حادثه رخ داده است که یکی به قتل با گلوله منجر شده و دیگری بر اساس یک اتفاق ناخواسته بر اساس وضعیت جسمی یک خانم جوان رخ داده است، اما اصلاح‌طلبان از یک قتل با خشونت تمام گذشته‌اند، اما در برابر یک اتفاق ناخواسته آنچنان علم حقوق زنان برافراشته‌اند که گویی اعضای این جریان سیاسی حتی شرایط رخداد‌ها را نیز نمی‌توانند از هم تمیز داده و جدا کنند.
 
ماجرای قتل «میترا استاد» که توسط محمد علی نجفی شهردار اسبق تهران رخ داد و با شلیک گلوله همراه بود یکی از این موارد است. این درحالی است که حالا با اتفاق ناگواری که برای یک خانم در محل پلیس امنیت اخلاقی رخ داد و این خانم به علت شرایط جسمی درگذشت، ازجمله مواردی است که این دوگانگی به خوبی نمایان است.
 
مدعیان اصلاحات همچنین در ماجرای قتل یک دختر جوان از سوی فردی به نام آرمان عبدالعالی و همچنین ماجرای زورگیری از دختری جوان در خیابان نیایش تهران و در شرایطی که یک سوی هر دو رویداد خانم بودند، طرف جنایتکار و سارق زورگیر را گرفته و با تبلیغات و هیاهو سعی داشتند از اجرای حکم آن‌ها ممانعت کنند.
 
این موارد و صد‌ها نمونه دیگر از این دست به خوبی نشان می‌دهد که مسئله زنان نه تنها کمترین اهمیتی برای این جریان ندارد بلکه با استفاده ابزاری از مطالبات این قشر، خود تضییع‌کنندگان اصلی و واقعی حقوق زنان در کشور هستند.
 
انتقام ناکام پادو‌های فکری آمریکا و اسرائیل از راهپیمایی عظیم اربعین
 
نکته قابل تامل دیگر همزمانی این پروژه با راهپیمایی عظیم و میلیونی اربعین حسینی بود که عناصر وابسته به بهائیت، وهابیت، داعش، سازمان تروریستی منافقین، و طیف موسوم به مدعیان اصلاحات به شکل پرحجم علیه آن عقده‌گشایی می‌کردند. پادو‌های فکری، سیاسی و رسانه‌ای جبهه استکبار، در طول سال هزینه انبوه می‌کنند تا وانمود کنند ملت ایران از دین و اعتقاداتش دور شده، اما محرم و صفر و عاشورا و اربعین هر سال که می‌رسد، همه آن رشته‌ها پنبه می‌شود. هیچ جای دنیا سابقه ندارد که ۲۵ یا ۳۰ میلیون ارادتمند از ۸۰ ملیت و کشور، به چنین راهپیمایی خیره‌کننده‌ای همت بگمارند.
 
در این شرایط ماجرای تلخ فوت مهسا امینی بهانه‌ای شد تا این جریان از فرصت فراهم‌شده نهایت استفاده را کرده و با ایجاد روایت‌های مخدوش از ماجرا سعی کردند فضا برای تحرک خیابانی و تحریک مردم آماده کنند؛ اما سه دستور ویژه از سوی رئیس‌جمهور، رئیس‌مجلس و قوه قضائیه امکان سواری گرفتن از موج احساسات عمومی را گرفت و فضا را منصفانه و منطقی کرد.
 
هماهنگی عناصر تروریستی و تجزیه‌طلب با مدعیان اصلاحات
 
در پی فراخوان گروهک‌های ضدانقلاب و شبکه‌های ماهواره‌ای تجمعی در محدوده خیابان حجاب و بلوار کشاورز برگزار شد، هسته مرکزی این عملیات با شرکت نزدیک به ۵۰ نفر در تقاطع خیابان وصال و بلوار کشاورز شروع به تحریک مردم کرده و به ۳۰۰ نفر به این جمع اضافه شدند؛ سردسته‌های تجمع نیز با سنگ‌پرانی و ضرب و شتم هدفمند (تحریک مردم و نیرو‌های انتظامی)، آتش زدن سطل‌های زباله، ایجاد درگیری‌های ساختگی و نیز برداشتن روسری از سر زنان سعی کردند جمعیت بیشتری از مردم عادی را برای غائله‌آفرینی خود ایجاد کنند که در این غائله نیز ناکام مانند و عوامل آن‌ها خیلی زود متفرق شدند.
 
رسانه‌های معاند و ضدانقلاب از این تجمع محدود به شدت استقبال کرده و با انتشار ویدئو‌های متعدد و دعوت دیگران به حضور در آن سعی در دمیدن در آتش داشتند. نکته قابل تأمل آنکه شعار‌های سر داده شده در این تجمع از جمله؛ «این آخرین پیامه؛ هدف خود نظامه» به روشنی گویای آن بود که ماجرای مرحومه مهسا امینی، صرفاً برای این افراد بهانه بوده و ایجاد آشوب و اغتشاش هدف اصلی آن‌ها است.
 
گروهک تجزیه‌طلب کومله نیز که جنایات داعش‌وارش در قتل زن و کودکان مردم بی‌دفاع کردستان، هنوز از یاد مردم ایران نرفته‌است، در این غائله عقب نماند و با تهدید‌های مختلف علیه مردمان حامی جمهوری اسلامی، با سلاح گرم به مقابله با نیرو‌های انتظامی کردستان پرداخت.
 
در آن سوی مرز‌ها نیز «جوزپ بورل»، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا هم، در حالی که تصاویر سی‌تی‌اسکن منتشرشده احتمال وارد شدن ضربه به سر مهسا امینی را رد می‌کند برای توصیف مرگ ایشان از واژه «قتل» استفاده کرده و گفته است: «اتفاقی که برای او افتاد غیرقابل قبول است و عاملان این قتل باید پاسخگو شوند.»
 
به نظر می‌رسد آمریکا و کشور‌های اروپایی در شرایطی که در برابر دست برتر ایران در مذاکرات رفع تحریم‌های وین چاره‌ای پیش رو نمی‌بینند قصد دارند از طریق تحریک افکار عمومی و دعوت به آشوب در ایران یک اهرم فشار برای خودشان دست و پا کنند.
 
میدان‌داری افراطیون اصلاح‌طلب در پروژه آشوب
 
جریانی که به دروغ و به جهت آلودگی به نفاق، تابلوی اصلاح‌طلبی را بر دست گرفته همیشه علیه قانون گردن‌کشی می‌کند، این بار هم در اقدامی مسبوق به سابقه نه‌تن‌ها با جریان معاند هم‌صدا شده بلکه با بیش‌فعالی در پی تهیه خوراک برای آنان است. چه آنکه در روز‌های گذشته روزنامه هم‌میهن- به مدیرمسئولی کرباسچی- به منبع اصلی رسانه‌های سعودی-انگلیسی-آمریکایی برای پوشش اخبار مغرضانه درباره مهسا امینی تبدیل شد.
 
واکنش‌های خاتمی، جهانگیری، ظریف، ربیعی، عبدالله نوری، جبهه اصلاحات، حزب اتحاد ملت، حزب کارگزاران و دست به قلم شدن زنان این جریان نظیر آذر منصوری و معصومه ابتکار گزاره‌های خوبی برای اثبات این ادعاست که نه فقط از فوت خانم مهسا امینی متأسف نیستند بلکه از این اتفاق ناگوار خشنود و خوشحال نیز هستند و این رخداد تاسف‌آور را فرصتی برای خالی کردن عقده‌های فروخورده خود از پیروزی‌های چشمگیر اسلام و انقلاب و مخصوصاً حماسه بی‌نظیر راهپیمایی اربعین تلقی می‌کنند.
 
تقلا برای تضعیف موضع ایران در سازمان ملل
 
از سوی دیگر این هفته با رویداد مهم سیاسی سفر رئیس‌جمهور به نیویورک مواجه هستیم؛ سفری که تاکنون برای رؤسای جمهور با بحث و حاشیه همراه بوده است. از شرایط حضور و عدم حضور گرفته تا مخالفان و موافقان و دستاورد‌ها و پیامدها، با وجود این، در حالی رئیسی در قامت رئیس‌جمهور برای شرکت در نشست سازمان ملل عازم نیویورک شده که این گمانه‌زنی وجود دارد که جنجال‌ها و حاشیه سازی بر سر فوت مهسا امینی، دختر ۲۲ ساله ایرانی از جانب مخالفان بی‌هدف نیز نباشد.
 
عده‌ای در فضای مجازی تلاش دارند ایرانیان خارج از کشور را تحریک کنند تا به سفر رئیسی اعتراض کنند. بهانه اعتراض را هم از قبل پیدا کرده‌اند. مرگ یک دختر ۲۲ ساله با پروژه سازی عریض و طویل رسانه‌ای؛ این در حالی است که پیش از این از جانب برخی مسئولان آمریکا نسبت به سفر رئیس‌جمهور واکنش‌هایی انجام شده است که منافقین تلاش داشتند به آن رنگ و بوی حقوق بشری بدهند. در واقع وقتی دشمنان بهانه‌ای برای عداوت با جمهوری اسلامی در دست نداشته باشند، بیرق حقوق بشر را بالا می‌برند که بگویند مثلا در ایران نقض حقوق بشر رخ می‌دهد و مسئولان ایرانی حق حضور در خاک آمریکا را ندارند.
 
بازداشت تبعه‌هایی از ۳ کشور خارجی در تجمعات دیشب
 
نکته قابل تامل دیگر اینکه دستگیری ۶ نفر از لیدر‌های اصلی اغتشاش در تهران که عضو گروهک‌های تروریستی بودند و نیز کشف چندین قبضه سلاح کمری از این افراد نشان داد که هدف اتاق عملیات آشوب پس از سال ۸۸، بالا بردن تعداد افراد در پروژه کشته سازی است، یکی از سرکردگان این گروهک در همان لحظات اولیه بازداشت و تحقیقات اعتراف کرده است که دستور داشته افراد جوان حاضر در صحنه را هدف قرار دهد!
 
همچنین به گفته منصوری استاندار تهران بنا به گزارش دقیق دستگاه‌های متولی، در مسائل اخیر تهران، ردپای مداخله برخی از سفارتخانه‌ها و سرویس‌های خارجی به وضوح مشاهده می‌شود. در بازداشت‌های شب گذشته تجمعات تهران، تبعه‌هایی از سه کشور خارجی دستگیر شدند.
 
آخرین عملیات دشمن با اسم رمز «مهسا» نشان داد سرویس‌های اطلاعاتی در منطقه این بار دو عنصر عملیات روانی و میدانی به را صورت همزمان مورد استفاده قرار داده‌اند؛ قلاب‌اندازی‌های یک جانبه از سوی دشمن در یک سال اخیر نتوانسته بود چیزی نصیبشان کند. اما مرگ تلخ مهسا امینی فرصتی بود که شاید تا ماه‌ها و سال‌های بعد نظیر آن یافت نشود.
 
در اغتشاشات پراکنده در روز گذشته هویت مهسا امینی به‌کل فراموش‌شده و مانور از موضوع حجاب و مشخصاً روسری سوزی، به همان شعار‌های همیشگی اغتشاشات رسید که در یک جمله هر چیزی بهانه است؛ اصل نظام نشانه است قابل تجمیع است. همچنین بازداشت یلدا معیری عکاس اصلاح‌طلب که یدطولایی درصحنه‌آرایی اغتشاشات دارد، نقطه اتصال شهریور ۱۴۰۱ به دی‌ماه ۱۳۹۶ بود!
 
ما تشنه مرگ و خون مردم ایرانیم!
 
به عبارت دیگر ماموریت آن‌ها یکی بیشتر نیست؛ همان که «اکبر. گ» از افراطیون مدعی اصلاح‌طلبی چند ماه قبل فاش کرد: «ما کارمندان دولت‌های راست افراطی، ایران و ایرانیان را نابود خواهیم کرد. ما کارمند رسمی بخش پروپاگاندای دولت‌های غربی، عربی و عبری هستیم. وظیفه ما وحشت‌افکنی است تا با فروپاشاندن سازمان اجتماعی، مردم را به خشونت جمعی بکشانیم... گمان باطل نکنید که ما «مخالف سیاسی»، «مدافع حقوق بشر»، «فمینیست» و... هستیم؛ نه، ما فقط کارمند پروپاگاندای دولت‌های راست افراطی هستیم. ما تشنه مرگ و خون مردم ایرانیم. کاری را که شدیدترین تحریم‌های تاریخ نتوانست با ایران انجام دهد، ما موظفیم انجام دهیم».
 

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید