ولع پولدارها و شیوخ عربی به ولخرجی و کسب اعتبار در فوتبال اروپا حالا چندسالی است که به پای ثابت خبرهای ورزشی شدهاست. در آخرین مورد نیز یک قطری تصمیم گرفت منچستر یونایتد را یکجا بخرد و اگر این اتفاق بیفتد بزرگترین معامله جهان فوتبال شکل خواهد گرفت. اما شیوخ عربی از فوتبال چه میخواهند و دنبال چه منافعی هستند؟
سمیرا کریمشاهی:شامگاه پنجشنبه توئیت یک خبرنگار قطری در صدر اخبار پربازدید جهان قرار گرفت؛ ماجد الخلیفی درصفحه شخصی خود از تمایل قطر برای خرید باشگاه فوتبال منچستریونایتد پرده برداشت. توئیت او بلافاصله بازار اخبار و شایعات فوتبالی را داغ کرد تا اینکه انتشار نامه پیشنهاد رسمی به باشگاه انگلیسی از طرف شیخ جاسم بن حمد آل ثانی، رئیس بانک اسلامی قطر مهر تائیدی بر خبر دست اول الخلیفی شد. شیخ جاسم در نامه خود ذکر کرده است که تمایل دارد با خرید صد درصدی سهام باشگاه منچستر یونایتد، مالکیت این تیم فوتبال را به دست بگیرد تا منچستریونایتد را به شکوه سابق خود بازگرداند.
هرچند در این نامه رسمی قطریها رقم پیشنهادی برای خرید باشگاه ذکر نشده اما رسانههای اروپایی میگویند این مبلغ تا شش میلیارد پوند عنوان شده که در صورت صحت آن و پذیرش از جانب سران منچستریونایتد بزرگترین معامله جهان فوتبال شکل خواهد گرفت.
دستهای عربی در فوتبال اروپایی
ولخرجی میلیاردی قطریها با هدف کسب مالکیت منچستریونایتد، اولین قدم حاشیهنشینهای خلیجفارس در زمین فوتبال اروپا نیست. در تاریخی نزدیک به دو دهه، پیوند پترودلار با فوتبال حرفهای توسط شیوخ عربی دنبال میشود. باشگاه فوتبال منچستر سیتی انگلیس از سال ۲۰۰۸ در مالکیت شیخ منصور بنزاید از خاندان سطلنتی ابوظبی قرار گرفته است. در سال ۲۰۱۱، ناصر بنغنیم الخلیفی، تاجر قطری موفق به خرید باشگاه فوتبال پاریسنژرمن فرانسه شد. هرچند او از خاندان آلثانی نیست اما روابط بسیار نزدیکی با امیر قطر دارد و در دولت قطر صاحب نفوذ است لذا قرارداد خرید این باشگاه فرانسوی با حمایت صندوق سرمایهگذاری قطر منعقد شد.
در اکتبر ۲۰۲۱، ۸۰ درصد از سهام باشگاه فوتبال نیوکاسل انگلیس توسط صندوق سرمایهگذاری دولتی عربستان سعودی خریداری شد و مالکیت باشگاه در تصاحب مدیران سعودی قرار گرفت. شفیلدیونایتد متعلق به عبدالله آل سعود از نوادگان عبدالعزیز سعودی است. همچنین عربستان پافشاری زیادی برای میزبانی جامجهانی فوتبال دارد تا در این زمینه از همسایه خود قطر عقب نیفتد که تاکنون موفق به این امر نشده هرچند آنها توانستهاند میزبانی جام ملتهای۲۰۲۷ آسیا را کسب کنند.
نزدیک شدن قطر به یک خرید بزرگ فوتبالی میتواند چنین سوالی را طرح کند که کنشگری فوتبالی شیخنشینها و تمایل فراوان آنها به انتقال سرمایه به دنیای فوتبال، در پس چه انگیزه و اهدافی شکل گرفته است؟
«فوتبالخری» هوس جدی پولدارهای عربی!/عربها از فوتبال چه میخواهند؟
۱.تامین اعتبار زیر چتر فوتبال
کشوری مانند عربستان، با کارنامه سیاه حقوق بشری همچون کشتن فجیع جمال خاشقچی و جنگ یمن نگاه منفی جهانی به خاندان سلطنتی آلسعود را پررنگتر کرد. به ویژه شخص بنسلمان، ولیعهد سعودی تحت فشار نهادهای حقوق بشری قرار گرفت. لذا با افزایش اختیارات و دامنه قدرت ولیعهد جوان، برنامه ریبرندیگ سعودی با جدیت بیشتری دنبال میشود. دعوت از ستارههای سرشناس هنری، برپایی کنسرت موسیقی، جشنوارههای متنوع جزئی از این برنامه به منظور ایجاد فضای مثبت نسبت به عملکرد حاکمان سعودی است. در مدت اخیر به ویژه بعد از جامجهانی فوتبال در قطر، ترمیم چهرهی سعودی با ابزار فوتبال توجه بیشتری را به خود اختصاص داده است. هزینه هنگف برای جذب کریس رونالدو، میزبانی از چندین تیم فوتبال مطرح اروپایی و برگزاری مسابقات آنها در عربستان و تلاش برای میزبانی تورنمنتهای معتبر فوتبال از جمله جامجهانی و رایزنی برای خرید باشگاههای فوتبال حاضر در لیگهای اروپایی از جمله اقدامات اخیر و در جریان این کشور است. هرچند این اقدامات بدون دردسر برای عربستان نیست. واگذاری سهام نیوکاسل به این کشور موجی از فشار را به مدیران فوتبال انگلیس روانه کرد تا اینکه مسئولان لیگ برتر این کشور برای آرام شدن وضعیت اعلام کردند تضمین حقوقی دریافت منعقد شده که نیوکاسل تحت مدیریت دولت سعودی قرار نگیرد. البته این وعده با تامین مالی از صندوق سرمایهگذاری عربستان زیر سوال رفت و رسانههای غربی اصطلاح ورزششویی(SportsWashing) را برای اقدام خرید نیوکاسل توسط سعودیها به کار بردند. هنگامی که لیونل مسی به عنوان سفیر گردشگری عربستان سعودی به برنامههای تبلیغی عربستان پیوست، بار دیگر واکنش منفی نسبت به اعتباربخشی با ستارگان مورد نقد قرار گرفت. منتقدان سخنان نامزد خاشقچی را به مسی یادآورشدند که با اعلام برگزاری کنسرت جاستینبیبر در عربستان، نامزد جمال خاشقچی در نامهای سرگشاده از او درخواست کرد به بازگرداندن آبروی رژیمی که منتقدانش را میکشد، کمک نکند.
قطر و امارات هم به نوعی دیگر بر روی اعتباربخشی از دریچه فوتبال حساب باز کردهاند. این شیخنشینها علاقهای ندارند که همچنان کشورهای ذرهای تهی از تاریخ و هویت ملی ریشهدار تلقی شوند. حضور در فوتبال اروپا، بخشی از استراتژی تبدیل خلیج فارس به مرکز فرهنگی جهان است. حاکمان عربی تمایل دارند روی برنامهها و چهرههای ورزشی به منظور ارتقای جایگاه خود در سراسر جهان سرمایه گذاری کنند. پس از دوازدهمین مراسم گلوب ساکر دبی در دسامبر ۲۰۲۱، ستارههای مطرح فوتبال مانند روبرت لواندوفسکی، کیلیان امباپه و کریستیانو رونالدو، همگی تصاویری از دبی در صفحههای شخصی خود با متن تعریف و تمجید از امارات منتشر کردند. چنین اقدامی با جامعه دنبال کننده که به بیش از پانصد میلیون کاربر میرسد، فضایی مثبت از امارات را مخابره کرد. میزبانی قطر از جام جهانی۲۰۲۲ هم این فرصت را در اختیار سران قطری قرار داد تا پروژه ترمیمچهره حکام عربی و مقابله با اسلامهراسی را در میان میهمانانی از سراسر جهان اجرا کنند.
«فوتبالخری» هوس جدی پولدارهای عربی!/عربها از فوتبال چه میخواهند؟
۲. فوتبال، به مثابه صنعت ورزشی
قطر، امارات و عربستان سعودی در سطح بینالمللی، سرمایهگذاری در بسیاری از بخشها، از جمله املاک، علوم نوظهور، فناوری اطلاعات، بنادر و حملونقل، کشاورزی، تجارت و تولید، سرگرمی و همچنین ورزش گسترش دادهاند. چنین راهبرد سرمایهگذاری، رکن اصلی یک چشمانداز کلان یعنی خروج از اقتصاد تکمحصولی و کاهش وابستگی مطلق به منابع درآمدی ناشی از فروش نفت و گاز قرار گرفته است. بدین ترتیب توجه به فوتبال از جانب این کشورها به صرف دارا بودن سرمایه فراوان، استدلال ناقصی خواهد بود. حضور نقشآفرینان عربی در فوتبال اروپا، یک ایده خام سرگرممحور نیست بلکه بخشی از هدف این اقدام را نگاه اقتصادی، تقویت روابط با شبکههای تجاری غربی و سرانجام تنوعبخشی به سبد سرمایهای حاشیه خلیجفارس پوشش میدهد. در همین راستا شاهد هستیم در پس هر قرارداد مالکیت، طرحهای اقتصادی متعددی تعریف شده است.
چندماه قبل از رسمی شدن قرارداد خرید پاریسنژرمن، الجزیره اسپورت قطر، حق پخش لیگ یک فرانسه را خریداری کرد. سپس این رسانه به الخلیفی مالک پاریسنژرمن واگذار شد و نام آن از « Al Jazeera Sports» به « beIN Media»، تغییر یافت و حق پخش خاورمیانه را به دست گرفت. شیخ منصور اماراتی مالک منچسترسیتی، در هیئت مدیره نهادهای مختلف دولتی و همچنین چندین صندوق سرمایه گذاری مهم اماراتی - از جمله شرکت سرمایهگذاری بینالمللی نفت و سازمان سرمایهگذاری ابوظبی (ADIA)- حضور دارد. سرمایهگذاری بر روی زیرساختهای فوتبالی منچستر و امکانات سرمایهای باشگاه منچسترسیتی و رایزنی به منظور قراردادهای اسپانسری همچون شرکت هواپیمایی اتحاد ابوظبی را میتوان ناشی از هوش هزینه-فایده تاجری مانند شیخ منصور برای امارات دانست و چنان که الخلیفی قطری یک تاجر است. قطر دارای یک برنامه بلند مدت کشف استعدادهای آفریقایی در فوتبال است. این کشور مالکیت یک تیم فوتبال در بلژیک را به عهده گرفته تا استعدادهایی که در آکادمیهای قطری واقع در دوحه و سنگال آموزش میبینند، از طریق پل بلژیک به لیگهای حرفهای اروپا متصل شوند. بازیکنان پرورش یافته با حمایت قطر در صورت راهیابی به تیمهای مطرح اروپا، سود قابل توجهی را نصیب این کشور خواهند کرد.
در سال۲۰۲۰، مجله اکونومیست در گزارشی پیشبینی کرد ورزش از جمله فوتبال اهرم کلیدی در توسعه گردشگری کشورهای خلیجفارس طی دهه آینده خواهد بود. میزبانی از رویدادهای ورزشی، اردوهای آمادگی تیمهای مطرح فوتبالی و مسابقات دوستانه میان آنها از جمله اقداماتی است که برنامه توریسمورزشی در جنوب خلیجفارس را پوشش میدهد.
«فوتبالخری» هوس جدی پولدارهای عربی!/عربها از فوتبال چه میخواهند؟
۳. رقابت در شبهجزیره عربستان
نشستهای متعدد، دیدار و همکاریهای پیدرپی و اعلام مواضع یکسان نسبت به بسیاری از رخدادهای منطقهای و بینالمللی که در میان کشورهای شورای همکاری خلیجفارس در جریان است شاید چنین تصوری را ایجاد کند این کشورها در پایینترین سطح اختلاف و در اوج روابط با یکدیگر قرار دارند. اما به طور آشکار و نهان رقابتهای شدید اقتصادی و سیاسی در شبهجزیره عربستان جریان دارد به ویژه سه کشور قطر، امارات و عربستان سعودی که هیچکدام تمایلی به رهبری دیگری بر شبهجزیره ندارند. تحریم و محاصره اقتصادی قطر در سال ۲۰۱۷ توسط چند کشور عربی به سرکردگی عربستان، اختلاف در محور سعودی_اماراتی بحران یمن و در تازهترین مورد بلوکبندیهای متقابل بنزاید و بنسلمان در میان کشورهای عربی، نمونههایی از جریان رقابت شیوخ خلیجفارس را نشان میدهد. به طور طبیعی چنین کنش رقابتی در محدوده سیاسی باقی نمیماند و تاثیرات آن در تمامی چشم اندازهها و راهبردهای توسعهای که این کشورها برای خود تعریف کردهاند در جریان است.
گسترش قلمرو نقشآفرینی در فوتبال هم از دایره این رقابت خارج نیست. مالکیت حقوقی حق پخش بعضی از لیگهای اروپایی در خاورمیانه در اختیار رسانه ورزشی(beIN Media) تحت مدیریت ناصر الخلیفی قطری قرار دارد. در جریان بحران ۲۰۱۷ خلیجفارس و محاصره قطر، این کشور شکایتی علیه عربستان سعودی مبنی بر نقض حقوق مالکیت معنوی در مورد پخش مسابقات تنظیم کرد و در سازمان تجارت جهانی پیگیری شد. در مناقصه باشگاه نیوکاسل سعودیها یک رقیب سرسخت قطری داشتند. حدود ۱۸ماه دعوا بر سر مالکیت نیوکاسل ادامه داشت و یکی از معترضین واگذاری مالکیت باشگاه به عربستان سعودی، طرف قطری ماجرا بود. در روزهای اخیر که خبر خرید منچستریونایتد توسط قطر داغ شده است، بلافاصله خبری در رسانهها منتشر شد که کارگروههای ورزشی در ریاض در حال تنظیم پیشنهاد خرید منچستریونایتد هستند. «بلومبرگ» با اعلام این خبر، رقابت قطر و عربستان بر سر خرید این باشگاه انگلیسی را «جنگ شدید» توصیف کرده است. عربستان پیش از این تلاشهایی برای خرید باشگاهی در سطح بالاتر نیوکاسل همچون چلسی لندن و اینتر میلان داشته اما تاکنون موفق نبوده است. به هر شکل احتمال خرید منچستریونایتد توسط هر یک از این دو کشور به معنی ظهور رقیب جدید برای امارات بر سر سرمایهگذاری ورزشی در شهر منچستر انگلیس خواهد بود.
«فوتبالخری» هوس جدی پولدارهای عربی!/عربها از فوتبال چه میخواهند؟
اشتیاق عربی، استقبال اروپایی چه چالشهایی بر سر راه دارد؟
موج واگذاری باشگاههای اروپایی به ثروتمندان عربی همواره در پس بحرانهای اقتصادی در اروپا همچون ۲۰۰۸ و ۲۰۲۰ رخ داده است. وضعیت مالی باشگاهها و لیگهای اروپایی تحت تاثیر وضعیت اقتصادی دولتهای متبوع با مشکلاتی رو به رو میشوند که شاید جز دلارهای عربی راه چارهای برای آن یافت نشود. اما این رضایت دوطرفه چندان بدون دردسر نیست. مخالفان این امر معتقدند فوتبال ابزار پوششی برای فساد مالی و پولشویی شیوخ عربی در غرب است. و فوتبال بیش از پیش آلوده به جرایمی همچون رشوه، دلالی و فساد خواهد شد. نمونه بارز آن بر سر ماجرای واگذاری میزبانی جامجهانی به کشور قطر رخ داد که این کشور را به توافق پشتپرده با سپ بلاتر، رئیس وقت فیفا، پرداخت رشوه به رایدهنگان انتخاب میزبان و اقدامات غیرمعمول دیگر در روند رایگیری متهم میکرد. در دادگاه فرانسه پروندهای علیه الخلیفی، مالک پاریسنژرمن به اتهام فساد مالی ورزشی(روند میزبانی قطر در جامجهانی و مسابقات جهانی دو میدانی) از سال ۲۰۱۹ به جریان افتاد که سرانجام آن با رای مبهم دادگاه تجدیدنظر مبنی بر عدم صلاحیت رسیدگی، بدون نتیجه به پایان رسید. اتفاقی مشابه بر سر خرید نیوکاسل توسط عربستان رخ داد که منتقدان معتقدند سرانجام، پرداخت رشوه به یک و نیم سال منازعه پایان داد.
همچنین بخشی از طرفداران فوتبال معتقدند پولپاشی عربی باعث شده فوتبال را از روند طبیعی خود دور شود. قوانین فیرپلیمالی زیر پا گذاشته میشود و استعدادیابی و نقل و انتقال ستارگان بیش از پیش تحتتاثیر بعد مالی و اقتصادی فوتبال قرار بگیرد.
چالش دیگری که میتوان به آن پرداخت، پیوند سیاست با ورزش است. کشورهای حاشیه خلیجفارس هرچقدر تلاش کنند فوتبال را به مثابهی ابزار قدرت و سیاست به کار بگیرند، نگرانی از عملکرد معکوس این ابزار آنها را رها نخواهد کرد. به ویژه پس از جنگ اوکراین و فشار اروپا بر روسیه در عرصه ورزشی، منجر به سطحی از سایهانداختن سیاست بر ورزش شد که نه تنها تیمهای ورزشی روسی بلکه مالکان تبعهی این کشور هم از تبعات آن مستثنی نشدند. رومن آبراهاممویچ مالک روس باشگاه چلسی، شرکت گازپروم روسیه که سهامدار باشگاه شالکه۰۴ آلمان بود، از فوتبال اروپا کنار گذاشته شدند. لذا مالکان عربی همواره با این چالش مواجه خواهند بود که امکان دارد یک رخداد سیاسی در فضای بینالمللی، خوابهای آنها برای فوتبال را آشفته سازد.