تخلصش عاطف است؛ عاطف به معنای «مهربان». به اندازه عمر انقلاب اسلامی روی این تخت چوبی دراز کشیده است. شب و روز، هر ساعت، هر لحظه و هر ثانیه، به اندازه عمر انقلاب یعنی ۴۵ سال، یعنی ۵۴۰ ماه این یعنی حدود ۱۶ هزار و ۲۰۰ روز و ۳۸۸ هزار و ۸۰۰ ساعت.
حتی برای شمردنش هم روزها فرصت نیاز است اما عاطف تک تک این لحظهها را روی همین تخت زندگی کرده است. با خود میگویم این تخت لحظه لحظه زندگی عاطف را در آغوش کشیده، روی همین تخت محاسنش سپید شده و خطوطی روی پیشانیاش نقش بسته. روی همین تخت «سجاده عشق» را سروده، روح غزل را در «مجنونی مجنون» دمیده و «سفره دل» را در بیابان غریب زندگی پهن کرده است.
جلیل جمشیدی سال ۱۳۳۴ در ملایر متولد میشود و در سال ۱۳۵۸ در حالیکه جوانی ۲۴ ساله بوده، در حین مأموریت و طی یک مانور ارتش جمهوری اسلامی، از بلندی میافتد و از ناحیه گردن دچار آسیب نخاعی میشود. صدمات جمشیدی حین انتقال به بیمارستان ۵۰۱ ارتش بیشتر شده و ریههای وی نیز آسیب میبیند. یک سال در همان بیمارستان بستری بوده و پس از آن یعنی سال ۱۳۵۹ زندگی جدیدی را آغاز میکند. او میگوید: سالهای سال است با هر مشقتی بوده با این وضعیت کنار آمدم.
جمشیدی شاعر است، او تاکنون پنج جلد کتاب منتشر کرده و آخرین کتابش «دیوان عاطف» است که نخستین بار سه سال پیش چاپ شده و به تازگی به چاپ دوم رسیده است.
او که از اواخر دهه ۶۰ نوشتن را آغاز کرده است، میگوید: «شیدای عشق» را سال ۷۲، «آوای عشق» را سال ۷۹ و «دیوان انتظار» را اوایل سال ۹۰ به چاپ رساندم. «دیوان عاطف» نیز به تازگی به چاپ دوم رسیده است.
جمشیدی تأکید میکند: «دیوان عاطف» را تنها به امید و عشق شهرم ملایر و برای وطنم سرودم که شامل اشعار غزل، مثنوی، رباعی و دوبیتی است.
او در حالیکه سالهاست با مشکلات جسمی ناشی از این ضایعه نخاعی دست و پنجه نرم میکند، معتقد است وظیفهاش را انجام داده چراکه اگر ایران نباشد، این جان برایش ارزشی ندارد.
از او میخواهیم برایمان غزلی بخواند از دیوان عاطف. مکثی میکند، عینکش را از روی لپتاپی که روی یک میز نسبتاً کوتاه جلو تختش گذاشته، برمیدارد و به چشم میزند. لپتاپ را روشن میکند. یک آینه کوچک بیضی شکل کنار لپتاپ است و آن طرفتر هم تلفن. «غزل صبوری» را انتخاب میکند و با لحنی دلنشین شروع به خواندن میکند:
به هوای چشم مستت دل و دین به باد دادم/ غزل صبوریام را به رهت گرو نهادم
دل سنگ تو چه سنگی به دل شکستهام زد/ که من شکسته دل دل، به دل تو یار دادم
چه شود چو نازنینی، به چمن چمان خرامی/ که چمان چو میخرامی، چمنت شود نهادم
تویی آن هَزار دستان که هِزار داستانم/ ورقی توان ندارد، که تو را برد ز یادم
تو به ناز غمزه مفروش و بپوش حسن ماهت/ که به شهر کس نماند، که رسد به داد دادم
تو چنان سبک خرامی، به دو چشم آرزویم/ که به سر رود خیالم، که به خواب ناز شادم
همه موسم سیاحت، ره عیش و نوش گیرند/ من حِصّه نوش لعلت، شده طُرهات بلادم
ز هِزار گل شنیدم، به هِزار لاله گفتم/ که توئی تو نوبهارِ همه شام و بامدادم
من و از تو شکوه هیهات و نفس نفس ترّنم/ ز تنفّس تو چیدن، شده رزقِ خانه زادم
ز جگر خروشی «عاطف» بنیوش و نوشدارو/ ز لب شرر فروشش هله نوش کن دمادم
سجاده عشقی که در خانه «عاطف» پهن است
عاطف چه هنرمندانه و صبورانه چه و چو و چمن و چمان را در «غزل صبوری» به نظم درآورده و به نخ تسبیح کشیده است.
جمشیدی معتقد است شعر اگر اجتماعی باشد، ماندگار است و به دل خواننده مینشیند، گویی حرف دل خود اوست اما اشعار شخصی ماندگاری ندارند.
او که علاوه بر شعر، تایپ و ویراستاری کتابهایش را خود انجام میدهد، در پاسخ به این سوال که درخواستی از دستگاه، ارگان دولتی یا شخص خاصی ندارید، میگوید: من تابهحال هیچ درخواستی نداشتم و نخواهم داشت. اگر خودم توانستم کاری انجام دهم که دادم وگرنه از هیچ اداره و ارگانی خواستهای نداشتم.
به گازش ایسنا، جمشیدی ادامه میدهد: کارهایی که انجام دادم برای برخیها غیرقابل تصور است تا اینجا که آمدم، نگذاشتم عمرم به بطالت بگذرد، از حالا به بعد هم تا زمانیکه نفس بکشم اول شکرگزار خداوند هستم و بعد قدردان اطرافیانی که زحمتم بر دوش آنهاست.
او که تا سه، چهار سال پیش با استفاده از ویلچر گاهی بیرون از خانه میرفته و حتی خرید میکرده اما حالا دیگر نمیتواند روی ویلچر بنشیند، نفس کم میآورد و از آن موقع دیگر بیرون نرفته است. در اتاق دنج و گرمش، مشغول نوشتن اشعار جدیدش بوده و شکوفه دادن درختان، گرمای تابستان، صدای خش خش برگها و باران پاییزی و سوز زمستان را از پنجره اتاقش که رو به حیاط است، به نظاره نشسته است.
رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی ملایر نیز که در این دیدار همراه ما بود، کتاب و کتابخوانی را مهمترین پایگاه برای جهاد تبیین میداند و تأکید میکند: باید برای ترویج این ضرورت مهم با ابزار هنر و فرهنگ گام برداریم.
فرشاد کشاورزیان ادامه میدهد: کتاب ظرفیت تبدیل شدن به دیگر ابزار هنری و فرآوریهای جدید در حوزه رسانه را دارد.
او با اشاره به اهمیت تکریم و احترام هنرمندان در حوزههای مختلف، بر معرفی هنرمندان و نویسندگان به مردم و جامعه تأکید میکند.
کشاورزیان کتاب را مکملی مهم در حوزه فرهنگ میخواند که نمیتوانیم برای آن جایگزینی پیدا کنیم و میگوید: وظیفه ما تکریم مجاهدتهای چنین هنرمندانی هم در حوزه جانبازی و هم در عرصه هنر است.
رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی ملایر به ظرفیت ویژه این شهرستان در حوزه فرهنگ و هنر و وجود نویسندگان بزرگ کتاب اشاره و خاطرنشان میکند: آثار «جلیل جمشیدی» ماندگار و صبوری و آرامش این شاعر وصفناپذیر است.
انتهای پیام