کد خبر : ۷۵,۵۴۴
۷ آذر ۱۴۰۳ ۰۹:۲۶
محمد راغب می‌گوید که می‌خواهد در کتاب جدیدش با عنوان «شبحی در حال تسخیر ادبیات: خوانندگان رمان متحد نشوید» تعریف جدیدی از رمان ارائه دهد.
این نویسنده درباره کتاب جدید خود که با عنوان «شبحی در حال تسخیر ادبیات: خوانندگان رمان متحد نشوید» توسط نشر نی راهی بازار کتاب شده است به ایسنا گفت: در این اثر مختصر که ۱۵۰ صفحه دارد، به دنبال ارائه تعریف جدیدی از رمان بودم و کتاب‌های «چشم‌هایش» و «دختر رعیت» که هر دو در یک سال چاپ شده­‌اند و نویسنده‌هایشان هم از جبهه چپ برخاسته و پیشینه مشخصی دارند، مطالعه موردی کتاب برای رسیدن به این تعریف هستند.
 
 او خاطرنشان کرد: اساساً رمان چه شکلی می‌تواند داشته باشد؟ در این کتاب تلاش کرده‌ام تعریف تازه‌ای از رمان ارائه بدهم. البته این تعریف، پایه‌هایی در تعریف‌های پیشینی دارد؛ در واقع شکل «قهرمان مسئله‌دار» را از لوکاچ گرفته و سعی کرده‌ام آن را با چیزهای دیگری پیوند دهم.
 
 راغب ادامه داد: مهم‌ترین ایده کتاب این است که رمان در معنای تام کلمه باید «قهرمان مسئله‌دار» داشته باشد. قهرمان مسئله‌دار هم قهرمانی است که در شخصیت و کنش‌ها بین ایدئولوژی و اتوپیا حرکت می‌کند. چشم‌اندازهایم در ایدئولوژی و اتوپیا تا حدودی برگرفته از آثار کارل مانهایم، پل ریکور، ارنست بلوخ و آدم‌های متنوع دیگری است. البته به این معنا نیست که شکل مشخص نظریه را از آن‌ها گرفته باشم؛ بلکه برای تعریف ایدئولوژی و اتوپیا سراغ آن‌ها رفته‌ام.
 
او با تأکید بر تازگی این نکته که «قهرمان مسئله‌دار باید بین ایدئولوژی و اتوپیا حرکت کند»، توضیح داد: در کنار این موضوعات، نکته سومی هم وجود دارد و آن این است که رمان را در چشم‌انداز نظریه دریافت ببینیم، شاید دقیق‌تر بگویم «روایت‌شناسی بلاغی» کسی مانند جیمز فیلان. در واقع قهرمان مسئله‌داری که در تقابل میان اتوپیا و ایدئولوژی سرگردان است در شکاف‌های متنی مورد توجه انواع خوانندگان جلوه­‌های متفاوتی پیدا می‌کند. دقیقاً به همین دلیل ما می­‌توانیم خوانش‌های متعددی از متن داشته باشیم.
 
 این استاد دانشگاه با بیان اینکه برای تحلیل داستان‌ها ابتدا تعدادی ایدئولوژی تعریف کرده است، گفت: مفهوم ایدئولوژی را پس از باختین، فردریک جیمسن در کتاب «ناخودآگاه سیاسی» استفاده کرده است. هر رمانی تعدادی ایدئولوژی دارد که به شکل‌هایی در سراسر متن پراکنده هستند. در واقع به این وسیله من می‌خواهم نشان دهم که عملاً جدایی میان شکل و محتوا وجود ندارد.
 
 راغب خاطرنشان کرد: در تعریفی که از «رمان» به معنای مثالی ­اش در کتاب «شبحی در حال تسخیر ادبیات» ارائه می‌شود، ایدئولوژیی‌هایی که در متن آمده، باید پیوسته نقد شوند؛ زیرا قهرمان مسئله‌دار ما پیوسته بین اتوپیا و ایدئولوژی حرکت می‌کند و در دیدگاه روایت‌شناسی بلاغی قهرمان نمی‌تواند پیوسته بر چشم‌انداز ثابتی تأکید کند. از طرف دیگر خواننده هر بار جلوه تازه‌ای از ایدئولوژی را می‌بیند و با چیز لغزانی مواجه است؛ زیرا ایدئولوژی‌ها پیوسته نقد می‌شوند.
 
  او ادامه داد: «دختر رعیت» نوشته به‌آذین، رمان شناخته شده‌ای مبتنی بر دیدگاه‌های ایدئولوژیک است؛ اما ایدئولوژی در آن نقد نمی‌شود اما بزرگ علوی، از بنیان‌گذاران حزب توده، در «چشم‌هایش» ایدئولوژی‌هایی را مطرح کرده و آن‌ها را نقد می‌کند یعنی در عین اینکه چیزی را می‌سازد، همان چیز را خراب می‌کند. در واقع در رمان، نویسنده هم از ایدئولوژی فرار می‌کند و هم از اتوپیا.
 
راغب: می‌خواهم تعریف جدیدی از رمان ارائه دهم!
 
 او درباره اینکه در این کتاب، شخصیت نویسنده‌ها چقدر در شکل‌گیری ایده تأثیرگذار بوده است، مثلاً فرازوفرودهایی که بزرگ علوی در زندگی سیاسی خود دارد چقدر در رمانش نمود یافته، گفت: بزرگ علوی درباره دوری از حزب موضع رسمی نگرفت البته به‌آذین در مقاله‌ای «چشم‌هایش» را نقد می‌کند. البته شخصیت نویسنده مهم است اما در این کتاب نمی‌خواهیم شخصیت نویسنده را در تحلیل وارد کنیم و داستان را فارغ از شخصیت نویسنده‌ها می‌بینیم.
 
 او درباره اینکه رمان‌های ایدئولوژیک بسیاری در مقاطع زمانی مختلف نوشته شده‌اند، می‌­گوید: دقیقاً قرار ما در این کتاب این است، نمونه‌ای از این شکل واقعی رمان فارغ از وابستگی آن به جنبه‌­های ایدئولوژیک یا اتوپیایی ارائه بدهیم و ابزاری برای تحلیل رمان در هر زمانه­‌ای فراهم کنیم. اولین رمانی که مصداق تعریف ما می­‌تواند باشد، «سیاحت‌نامه ابراهیم بیگ» نوشته زین‌العابدین مراغه‌ای است که در سال ۱۲۷۴ شمسی منتشر شده، رمان دوم «بوف کور» صادق هدایت است که در سال ۱۳۱۵ منتشر شده، رمان بعدی «چشم‌هایش» است که در سال ۱۳۳۱ منتشر شد بعد «مدیر مدرسه» جلال آل‌احمد و «ملکوت» بهرام صادقی و ....
 
 راغب خاطرنشان کرد: شاید کتاب «شبحی در حال تسخیر ادبیات» ملاکی باشد برای جداکردن شکل‌های محکم و ماندگارتر رمان در ادبیات. اکنون هم در کتابی که مشغول نوشتن آن هستم، می‌خواهم رمان‌هایی را که در دهه ۱۳۶۰ (۱۳۵۸ تا ۱۳۶۸) منتشر شده، در این قالب بررسی کنم.
 
  این استاد دانشگاه درباره اینکه نبود کتاب‌هایی در زمینه نقد ادبی، از خلأهای ما در این زمینه است و سلیقه در بسیاری از موارد بر نقد حاکم می‌شود و آیا کتاب به دنبال پر کردن چنین خلأیی است، گفت: ممکن است این موضوع مهم باشد زیرا ناگزیریم به شکل رمان فکر کنیم. تعداد آثاری که درباره رمان فارسی است، بسیار کم است. از طرف دیگر شاهد فضای بازاری در ادبیات امروز هستیم چون تعریفی برای شکل رمان نداریم. البته اساساً رمان شکلی چندرگه است، شکلی بدون شکل و غیرقابل‌تعریف.
 
 محمد راغب در پایان گفت: در دهه‌های قبل تلاش‌هایی برای تعریف رمان شده و ما هم تلاش می‌کنیم، تعریف‌هایی ارائه بدهیم که با چشم‌اندازهای متنوعی همراه است و شاید این چشم‌انداز تازه به ما کمک کند در این بازار بتوانیم، انواع رمان را از هم جدا کنیم. در این کتاب تلاش کرده‌ام بگویم قهرمان مسئله‌دار شکل اصلی رمان است اما در کنار آن، شکل‌های دیگری از رمان را هم داریم مثلاً رمان‌های تاریخی، ماجرایی و ادبیات متعهد (چپ و راست).
 
محمد راغب، استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید بهشتی که بعد از دو سال ممنوع‌الکاری به‌تازگی به دانشگاه برگشته است، گفت: سرانجام پس از دو سال بلاتکلیفی، قطع حقوق و ممنوع‌الورودی، با واریز حقوق، بازگشتم به دانشگاه قطعی شد. اکنون دوباره سر کلاس می‌روم؛ اما همچنان مایه ناامیدی است که تنها شمار اندکی به دانشگاه بازگشته‌اند. سپاسگزار همدلی‌های همه رفقا و دانشجویان هستم و امیدوار بازگشت دیگر معلمان، استادان و دانشجویان به خانه‌شان.
 
  انتهای پیام
 

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید