«سیاست» بدون «رسانه» ناقص و شکننده است، در دورهای که قدرت سخت و نرم با هم پیوند خوردهاند، رسانه نه حاشیه دیپلماسی، بلکه پشتیبان آن و در بسیاری از موارد، حتی جایگزین میدان شده است.
پس از اعلام برگزاری دور جدید گفتوگوهای غیرمستقیم میان ایران و آمریکا در عمان، نگاهها بار دیگر معطوف به مناسبات دیپلماتیک تهران و واشنگتن شده است، این در حالی است که تمرکز افراطی بر نتیجه این مذاکرات، ممکن است ما را از مؤلفهای مهمتر و راهبردیتر غافل کند: راهبرد رسانهای جمهوری اسلامی در مواجهه با این مقطع حساس.
اگر تجربه چهار دهه گذشته در مواجهه با غرب، بهویژه آمریکا، چیزی به ما آموخته باشد، آن است که در مواجهه با قدرتهای رسانهمحور، مذاکرات تنها در سطح میز دیپلماسی انجام نمیشود؛ بلکه عرصه اصلی، افکار عمومی و جنگ روایتهاست. در واقع، آنچه از دل جلسات رسمی بیرون میآید، تنها بخشی از معادله است. بخش مهمتر، آن چیزی است که در رسانهها روایت، تصویر و بازتولید میشود.
بهبیان دیگر، «سیاست» بدون «رسانه» ناقص و شکننده است؛ در دورهای که قدرت سخت و نرم با هم پیوند خوردهاند، رسانه نه حاشیه دیپلماسی، بلکه پشتیبان آن و در بسیاری از موارد، حتی جایگزین میدان شده است.
اکنون ایران در آستانه مذاکرهای قرار دارد که ماهیت آن غیرمستقیم است و سابقهای طولانی در مناسبات دو کشور دارد، با این حال، طرف آمریکایی در تلاش است تا از این وضعیت، تصویری متفاوت ارائه دهد. دستگاه رسانهای غرب، بهویژه در آمریکا، با تکیه بر تکنیکهای عملیات روانی و تصویرسازی، میکوشد از این مذاکرات یک پیروزی روانی برای خود بسازد.
رسانه باید نه در حاشیه، بلکه در متن دیپلماسی حضور داشته باشد، همانطور که میدان و دیپلماسی در منظومه راهبردی انقلاب اسلامی مکمل یکدیگرند، رسانه نیز باید بازوی عملیاتی این دو باشد؛ چه در موقعیت دفاعی و چه در موقعیت تهاجمی. در میدان سیاست خارجی، بدون روایتسازی، هیچ پیروزیای دیده نمیشود و بدون روایتسازی درست، حتی یک پیروزی میتواند به شکست بدل شود.
در این راستا، رسانههای داخلی موظفاند با هوشمندی، عمق تاریخی و شناخت دقیق از تکنیکهای جنگ روانی دشمن، سناریوهای مختلف را پیشبینی و برای هرکدام، روایت مناسب تولید کنند. انتقال پیام استقامت، ابتکار عمل ایران در تحمیل چارچوب مذاکرات (غیرمستقیم بودن، انتخاب عمان بهعنوان میزبان و محدود کردن موضوع به پرونده هستهای) باید در اولویت رسانههای جبهه انقلاب قرار گیرد.
روایتسازی باید نهتنها واقعنگرانه و دقیق باشد، بلکه امیدآفرین و اعتماد ساز نیز باشد، همچنین رسانههای مستقل و مردمی، بهویژه در فضای مجازی، باید بهدرستی با خط عملیات روانی دشمن مقابله کرده و در جهت خنثیسازی آن، از ابزارهای نرم خود بهره ببرند.
امروز هر کاربر آگاه، میتواند یک سنگر در این نبرد نرم باشد؛ مشروط بر آنکه پیام درست، روایت دقیق و تحلیل روشن به او برسد.
نکته مهم آن است که دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی، باید رسانه را نهفقط بهعنوان ابزار اطلاعرسانی، بلکه بهمثابه یک بازوی راهبردی و تعیینکننده در کنار میدان و مذاکره تعریف کند.
اکنون ایران در بزنگاهی قرار دارد که حتی اگر مذاکرات به نتیجه ملموس سیاسی هم نرسد، میتواند از طریق روایتسازی هوشمند، نشان دهد که طرف آمریکایی در موضع انفعال و عقبنشینی قرار دارد.
در دورهای که غرب حقیقت را نه از طریق واقعیت، بلکه با قدرت رسانهای خود میسازد، ایران نیز باید آگاه باشد که هر سکوت یا تأخیر در روایت، میدان را به حریف میسپارد.
در نهایت، این مذاکرات آزمونی دیگر است؛ اما نه تنها در سطح سیاست و دیپلماسی، بلکه آزمونی برای بلوغ رسانهای ما. اگر بتوانیم همزمان با گفتوگوها، در صحنه افکار عمومی نیز دست بالا را داشته باشیم، آنگاه میتوان گفت که جمهوری اسلامی ایران نهتنها در میدان مذاکره، که در میدان روایت نیز پیروز خواهد بود.
* خبرنگار خبرگزاری مهر