خارگ نیوز: تیم فوتبال پارس جنوبی جم قربانی بیتدبیری شد؛ از تغییرات مکرر مدیریتی و عدم حمایت تا حضور چند سرمربی در یک فصل تا سناریوی سقوط پارس جنوبی شکل بگیرد.
به گزارش خارگ نیوز، برخلاف سالهای گذشته این بار لیگ برتر برای هواداران پارس پایانی تلخ را رقم زد. آن هم در مقابل کسی که خود شروعی شیرین را برای این تیم رقم زده بود؛ مهدی تارتار.
سناریوی سقوط پارس جنوبی جم چگونه شکل گرفت؟
راهبرد هر سازمانی را در نهایت مدیران آن تعیین میکنند و اگر امروز کمالوند، افاضلی یا… را عامل سقوط پارس بدانیم اشتباهی استراتژیک مرتکب شدهایم. مربیان و بازیکنان وسیلهای هستند برای دستیابی به اهداف و استراتژیهای تدوین شده. با مرور اتفاقات و بازیهای فصل جاری چند نکته حائز اهمیت وجود دارد که جا دارد مورد توجه قرار گیرند.
اگر از منظر تغییرات در کادر فنی و هسته مدیریتی، باشگاه را تحلیل کنیم، بدون شک تیم پارس در رتبههای بالای این رده بندی قرار میگیرد. امروزه ثبات مدیریت یکی از عناصر مهم و اصلی موفقیت هر سازمانی است. تفاوتی ندارد این سازمان ورزشی باشد یا اقتصادی.
نکته دیگری که شاید کمتر مورد توجه قرار گرفته است ساختار باشگاه است. با گذشت چندین سال از حضور تیم پارس در عرصه ورزش حرفهای کشور، متأسفانه این باشگاه هنوز فاقد یک ساختار سازمانی نظام مند و مدون میباشد. چراکه هنوز ابتداییترین نیازمندیهای آن یعنی اساسنامه باشگاه هم بهصورت کامل و مطابق با ساختار باشگاهی تدوین نشده است. عدم پیگیری مدیران باشگاه و منطقه ویژه باعث شد تا تیم پارس در این زمینه از دیگر تیمهای نفتی مانند صنعت نفت آبادان و حتی نفت مسجد سلیمان عقب بیافتد.
مرور اتفاقات سال ۱۳۹۸ نشان میدهد با وجود پیگیری دلسوزان در شهرستان جم، متأسفانه تغییرات اساسنامهای به دلایل نامعلومی در کشو میزهای مدیران باشگاه و منطقه ویژه خاک می خورده است. وقتی باشگاهی ساختار ندارد نباید انتظار رفتار حرفهای از آن داشته باشیم. شاید نگاه کوتاه مدت منطقه ویژه به ماندگاری در لیگ برتر و تیم داری در سطح حرفهای باعث چنین اقدامی شده باشد.
در این سیستم آشوب زده و بدون ساختار، در آستانه شروع فصل، رضائیان که هنوز مدیرعامل باشگاه است با موافقت سازمان منطقه ویژه و بنا به پیشنهاد چند نفر از مشاوران نزدیکش مذاکرات را برای حضور کمالوند انجام میدهد. کمالوند علی رغم مخالفت فوتبال دوستان و کانون هواداران سرمربی تیم میشود و قرارداد بازیکنان طبق نظر ایشان تنظیم و نهایی میشود. قراردادهایی که در جای خود باید به تفصیل به آنها پرداخته شود. بازیکنانی که فصل قبل دل در گرو پارس داشتند و حضورشان برای فصل پیش رو میتوانست کمک کننده باشد به دلایل مختلف و بعضاً نامعلوم از پارس جدا میشوند و به مرور زمان امثال اف ۱۴ های پا به سن گذاشته و چند بازیکن بی کیفیت دیگر جایگزین آنها میشوند. عدم دقت در تنظیم قراردادها باعث شد تا نیم فصل بازیکن ارزندهای چون ترکمان که از معدود خریدهای خوب باشگاه بود به راحتی و بدون پرداخت وجهی از تیم جدا شود.
مرور جدول لیگ به خوبی قدرت اف ۱۴ ها را نشان میدهد. تیم پارس از نظر گلهای زده با ۲۰ گل در انتهای جدول گل زنان قرار میگیرد و جالب است بدانیم سهم اف ۱۴ ها و مهاجمان پا به سن گذاشته از این ۲۰ گل بسیار اندک است.
رضائیان موقتاً میرود. مرادی بی تجربه که بالاترین سمت اجرایی او رئیس دفتری منطقه ویژه است مدیر عامل اسمی باشگاه میشود. اینکه رضائیان چرا میرود و مرادی چگونه و بر اساس چه معیاری به عنوان مدیر عامل اسمی باشگاه انتخاب میشود سوالی است که پاسخ آن را باید در ساختار بیمار باشگاه جستوجو کنیم. مرور اسناد فدراسیون فوتبال و سایر اسناد نشان میدهد که مدیرعاملی مرادی فقط در حد حرف بوده و او هیچ گاه از نظر اسناد موجود مدیرعامل نبوده است. کمالوند پس از مدتی ساز جدایی کوک کرده و گویا حق و حقوقش را بر اساس توافق میگیرد و میرود.
این بار افاضلی را میآورند. اضافه شدن افاضلی نیز توسط همان کسانی صورت میگیرد که کمالوند را آورده بودند. این بار نیز به توصیه دلسوزان تیم و فوتبال دوستان توجهی نمیشود. افاضلی که در میانه راه با عدم حمایت مسئولین و افراد نزدیک به تیم مواجه شده و نیتها را خوانده است به طور ناگهانی و با یک ماجرای عجیب از باشگاه جدا میشود. این اتفاق اندکی پس از حضور دوباره رضائیان رخ میدهد. اینکه چرا رضائیان به یک باره میرود و دوباره بر میگردد و افاضلی بر اساس چه منطقی از تیم جدا میشود نیز سوالهایی است که پاسخ آنها را مجدداً در ساختار بیمار باشگاه باید جستوجو کنیم.
اندکی بعد پورموسوی به عنوان سرمربی به جای افاضلی انتخاب میشود. گذشت زمان نشان داد جابجایی افراد صرفاً در جهت تغییر تاکتیک بوده نه قواعد و روند کلی بازی. عدم پیگیری مؤثر پرونده بازی مقابل استقلال و تظاهر به بازی جوانمردانه نه تنها پارس را از کسب امتیاز برابر استقلال محروم میکند بلکه با اخراج و محروم شدن بازیکنان کلیدی راه سقوط با باخت برابر شاهین بوشهر هموارتر میشود. کسب دو تساوی آن هم برابر تیمهای فولاد و ماشین سازی دردی از دردهای تن خسته این تیم دوا نمیکند و با باخت برابر نفت مسجد سلیمان در روزی که اف ۱۴ ها از هر زمانی کندتر عمل کردند تراژدی تلخ سقوط را برای زنبورهای زرد رقم میزند.
همه این اتفاقات بخشهایی از سناریوی کلی سقوط تیم است. البته در این میان لطفهای مرکز نشینان استان نیز بی تأثیر نبوده است. از توقیف مبالغ واریز شده به حساب باشگاه پارس گرفته تا فشارهای حداکثری به منطقه ویژه.
امروز پارس جنوبی جم قربانی بی تدبیریها و مسائلی شده است که اگر بخواهیم این قربانی همچون نخلهای استوار دیار جنوب بازهم قد علم کند و خود را به سطح اول فوتبال ایران برساند باید این موارد بررسی شده و برای آنها چاره اندیشی شود. اگر چه پرداختن به همه این موارد در این مجال ممکن نیست اما مهمترین و شاخص ترین آنها به شرح زیر است:
۱- نهایی سازی ساختار باشگاه و اصلاحات اساسنامهای به شکلی که شخصیت حقوقی باشگاه مطابق با الزامات ورزش حرفهای، اساسنامه باشگاهی و تعیین مسؤلیتها تدوین شود. پیشنهاد میشود در ترکیب مدیریتی باشگاه شخصیتهای حقوقی مرتبط در شهرستان و منطقه ویژه بر اساس ساختار باشگاههای مشابهاضافه شوند.
۲- بازنگری هسته مدیریتی باشگاه بر اساس ساختار تائید شده و استفاده از ظرفیتهای مدیریتی جدید و توانمند.
۳- شفافسازی وضعیت مالی و مالکیتی باشگاه. ذکر این نکته ضروری است که این باشگاه کماکان میبایست با حمایت همه جانبه هواداران، مدیران و نماینده کنونی مجلس به عنوان بخشی از مسئولیتهای اجتماعی و تحت حمایت و تملک منطقه ویژه تعریف شود و هر اقدامی در زمینه خصوصی سازی این باشگاه و جداسازی آن از منطقه ویژه اشتباهی سخت زیان آفرین خواهد بود.
۴- ایجاد درآمد پایدار و تعریف ساختار مالی و بودجهای باشگاه با توجه به ظرفیتها و پتانسیلهای موجود در منطقه ویژه اقتصادی و انرژی پارس.
۵- توجه به ردههای پایه و بازیکن سازی با استفاده از ظرفیتهای بومی و منطقهای.
برای موفقیت پارس نباید بنیان جدید را بر خرابههای موجود گذاشت. چرا که بازهم نتیجه آن دور باطل، استخوان لای زخم گذاشتن و در خوش بینانه ترین حالت ماندگاری در لیگ یک خواهد بود. این بنا باید از نو ساخته شود.