به گزارش خارگ نیوز، امرالله راهنما: خارگ نه خانه هست و نه خاطره، و نه حتی خیال...
خارگ فقط خارگ هست و دیگر هیچ...
در یتیمی که حالا بینوایان ویکتور هوگو برای بی نوایانش اشک میریزند.
جزیره ای که پیرمرد خسته دریایش، و آرزوهای مدفون شده آن میتونه بزرگترین و طولانی رمان زنده تاریخ باشه.
مردمش میراث دار ارثیه ای هستند که تا زنده بودن پدر از آن بی بهره خواهند بود، پدری که گاها عمری به درازای تاریخ خواهد داشت.!
خارگ امروز هنوز آینه گذشته و عبرت آینده است.!
بر خلاف تصورات ساختار خارگ نه سنتی است و نه مدرن و نه حتی بین این دو.!
جبر جزیره ای و اجبار به ساده زیستن و تکرار مکررات و روز مره گی تمام ساختار آن و مردم آن را تشکیل می دهد ولی با این وجود تفکرات جزیره ای در بین مردمش وجود ندارد.
طبیعتش که تلفیقی از دریا و کوه و درختان جنگلی زیبایش است آنقدر آرام بخش است که زیستگاهی آرام برای زیباترین آهوان دنیا رو فرارم آورده ولی برای مردمش هیچ ...
در عین حال نجابت مردمش باعث شده که از ابتدای قابل زیست شدن این جزیره تا کنون با ناسازگاری ها و خشم غیر طبیعی آن کنار آمده و هر چند سخت ولی در کنار هم به زندگی آرامی بپردازند.