آوای حزنانگیز محرم در شهر که طنینانداز میشود، همه را غرق ماتم و اندوه میکند غمی که حکایت از دردهای فراوانی دارد که ماهها بر دل عاشقان حسین نشسته است و حالا سر باز میکند.
خارگ نیز در این ایام همپای سراسر شهرهای کشور، غرق در ماتم و اندوه میشود در این میان اما نوحهخوانان نقشی بسزا ایفا میکنند.
خبرنگار فارس برای بررسی آیینهای عزاداری و تاریخچه آن همراه شده با دو تن از نوحهخوانان با سابقه خارگ، که متن آن را در زیر میخوانید:
حاج مهراب رودباری متولد سال 1322 در احمدآباد آبادان، نوحهخوانی را از سال 1340 در حسینیه بلوچهای آبادان شروع کرد.
پیشینه و تاریخچه انواع عزاداری
رودباری درباره آغاز فعالیت خود اظهار داشت: آن موقع در سینهزنی سنتی، الگوی همه مرحوم بخشو بود وقتی برای کار به خارگ آمدیم، با چند تن از بچههای ارتشی از جمله عبدالمحمد قاسمی، رازبری، چارلی، آموزگار، حاج علی میرزایی، یاحسینی، غلامعباس بحرینی و کلقاسم برنامه سنج و دمام را در مسجد رودباری به راه انداختیم.
وی گفت: تا قبل از ما حسینیه ملاحزاده هم سینهزنی داشت اما نه به سبک سنتی بلکه برنامهای داشتند به نام مقتلخوانی و ریاضخوانی که مختص خود آن مسجد بود. حسینیه اعظم هم که آیتالله مروی، آیتالله جنتی، آیتالله مکارم و حاج آقای موسوی بیشتر در آن مراسم روضهخوانی داشتند.
رودباری در مورد عزاداری اهل تسنن گفت: اهل تسنن خارگ همیشه ارتباط خوبی با شیعهها داشتند حتی خیلیهایشان در عزاداری امام حسین(ع) شرکت میکردند و همیشه یکی از ردیفهای وسط سینهزنی مسجد ما مختص برادران اهل تسنن بود یکی از آنها همیشه با ریتم شعر نوحهها، شعری در وصف مرگ بر آمریکا و صدام و غیره میخواند خیلیهایشان مراسم نذری برگزار میکردند و کنار ما به عزاداری میپرداختند.
پرورش جوانان حسینی
وی گفت: خیلی از شهدا مثل شهید درودگاهی، حیدری، عهدقدیمی، دارابپور، دشتپور، رودباری و خیلیهای دیگر جوانانی بودند که در همین مسجد سینه میزدند و موقع جنگ که شد رفتند برای ادای تکلیف. در پرورش نوحهخوان هم اینجا مهد اکثر نوحهخوانها بود، ابتدایی، رسولیزاده و بارگاهی و خیلیهای دیگر که امروز نام و رسمی دارند، از همین جا کار خودشان را شروع کردند.
انسجام سینهزنی آبادانی و بوشهری
رودباری میگوید: روزی که به جزیره خارگ آمدم، سعی کردم ریتم سینهزنی را سنگین کنم، در حالیکه خیلیها اعتقاد به تندخوانی داشتند این سنگین خوانی به دمامزنیهای ما هم کشیده شد البته سینهزنی در آبادان میان عربها و عجمها متفاوت بود و سینهزنی عجمها به بوشهریها نزدیکتر بود.
آن موقع آبادانیها سینه باز میزدند که ما سعی کردیم به سبک بوشهریها جمع سینه بزنیم و البته بعدها سینهزنی جنوبی در کل شهرها به یک شکل واحد درآمد.
سینهزنی در بمبارانها و وضعیت قرمز
این نوحهخوان قدیمی خارگ بیان کرد: زمان بمبارانها و وضعیت قرمز همیشه چراغها خاموش بود به جز یک نور کم که سعی میکردیم همه دورش سینه بزنیم و توی آن حال و هوا شور بیشتری داشت سینه زدن. موقع بمباران که میشد، شاید به جز ردیف آخر که برای چند دقیقه به هم میریخت و آن هم اغلب کم سن و سالها بودند، بقیه صفها بهطور منسجم میایستادند و بدون اینکه جدا شوند سینه میزدند.
حتی آن موقع یک نوحه بود که میگفت: "این کوفیان شامی شرم و حیا ندارند". موقع بمباران که میشد ما کمی تغییرش میدادیم و میخواندیم:" این صدام بیرحم شرم و حیا ندارد" و باقی نوحه.
وی گفت: جوان که بودم در تیم ایران جوان فوتبال بازی میکردم یک روز رفته بودم بوشهر برای بازی، که یکی از بچهها گفت میخواهی برویم بخشو را ببینیم؟ خیلی ذوق کردم و بیمعطلی رفتیم سر وقتش. بخشو در یک آسیاب آرد کار میکرد و هر کس برای آرد کردن میرفت پیشش، تا مدتی که آنجا معطل میشد برایش هر نوحهای که دوست داشت میخواند نیم ساعت آنجا ماندیم و او برای ما میخواند و ما لذت میبردیم.
کربلایی احمد ابتدایی
متولد 1346 در جزیره خارگ است نوحهخوانی را از سال 1363 در حسینیه سیدالشهداء خارگ شروع کرده است.
تعزیه خارگ قدیمیترین تعزیه کشور
ابتدایی در این گفتوگو گفت: تعزیه بدون کلامی که آن زمان به صورت پانتومیم وار اجرا میشد، یکی از برنامههایی بود که در خارگ رونق زیادی داشت البته تعزیه خارگ فکر کنم قدیمیترین تعزیه کشور باشد. آنطور که "نیبور" مورخ آلمانی با سند در سفرنامهاش از سفر به خارگ که آن روز مصادف با محرم و روز عاشورا بوده را به ثبت رسانده، کل اجرای تعزیه جزیره خارگ که نیبور آن را به تفصیل ارائه کرده در حدی است که بدون تردید میتوان برای آن پیشینهای چندین و چند ساله قائل شد.
وی افزود: آن زمان با توجه به محدوده کم و جمعیت اندک قسمت بومینشین جزیره، مراسم به صورت دسته جمعی و در یک مکان برگزار میشد و هر مسجد مراسمی مختص به خود داشت. علاوه بر تعزیه، زنجیرزنی هم اغلب در حسینیه منظریها برگزار میشد مراسم روضه زیر نظر استاد علی و حاج نوربخش در مسجد سیدالشهدا یا منظریها برگزار میشد که البته آن زمان به شکل مسجد امروزی نبود و با چهار تا چوب و یک چتری که دور آن کشیده میشد، به محلی برای عزاداری تبدیل شده بود.
رسوم خاص
ابتدایی اظهار داشت: اوج سینهزنی سنتی در خارگ از اوایل دهه 40 آغاز شد تا قبل از آن مراسمهای دیگر رونق بیشتری داشتند اذانخوانی میان سینهزنی "واحد" یکی از رسمهای خوبی بود که توسط رسول امانی باب شد و مراسم نمادین "طایفه بنی اسد" که بیشتر به تعزیه شبیه بود، برگزار میشد.
وی بیان کرد: اوایل دهه 80 یک بار میان سینهزنی از یک پیشکسوت سینهزنی تجلیل کردم و شال سبز تبرک شده ضریح امام علی(ع)، حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) و دیگر بقاع متبرکه را به او اهدا کردم از آن به بعد این رسم باب شد که هر ساله از یک پیشکسوت سینهزنی تجلیل شود.
این نوحهخوان قدیمی خارگ گفت: دوران کودکی همیشه یک ضبط صوت کوچک داشتم و به واسطه سن کم همیشه از خواندن جلوی دیگران شرم داشتم اما به این ضبط که میرسیدم هوس خواندن میکردم و صدای ضبط شدهام را که گوش میدادم بعد آن را پاک میکردم یک روز یادم رفت صدایم را پاک کنم و برادر بزرگترم صدا را گوش داده بود و مجبورم کرد در حسینیه بخوانم و حتی برای تشویق بیشتر، خودش ردیف نوحهها را گفت.
وی ادامه داد: تا آن زمان فقط آقای رودباری بود که به عنوان نوحهخوان مطرح بود و آن موقع من 14 ساله بودم و شاید از جناب رودباری که سالها بود میخواند زیاد فاصله داشتم، اما به خاطر جسارتم و اینکه یک کم سن و سال نوحه خوانده بود، خیلی مورد تشویق قرار گرفتم. فردای آن روز هر که من را در شهر میدید از من تعریف میکرد و حتی بانی مسجد منظریها، شادروان غلامعباس منظری وقتی صدای من را شنید، آمد سرم را بوسید و گفت تو باید نوحهخوان حسینیه من شوی. این تشویقها برای من که همیشه منتظر میماندم تا همه از مسجد خارج شوند و پشت تریبون خالی و بدون میکروفون بایستم و شروع کنم به نوحهخوانی برای سه چهار تا از دوستان کوچکم، خیلی دلگرمکننده بود و خیلی جالب بود که یک ضبط صوت، همین تریبون خالی را برای من به چهار پنج دور سینه در ماه محرم تبدیل کرده بود.