کد خبر : ۲۵,۷۰۰
۲۰ مهر ۱۳۹۳ ۱۵:۵۸
خلبان رزمنده هشت سال دفاع مقدس گفت: نور قرآن، انقلابی در زندگی من ایجاد کرد.
 سرتیپ خلبان آزاده و جانباز حسن زنهاری، شنبه شب در مراسم تجلیل از پیشکسوتان عرصه جهاد و دفاع در خارگ اظهار کرد: دفاع مقدس، لباسی بود که قبل از جنگ، بر قامت شهیدان دوخته شده بود.
 
وی بیان کرد: یک ماه بعد از جنگ بود که با سردار خلبان سفیدبیگ، به مواضع دشمن حمله کردیم و هواپیمای ما مورد اصابت قرار گرفت و وقتی اجکت کردیم، ما را اسیر کردند و به زندان بردند و این در حالی بود که دست و پای ما شکسته بود و پس از بازجویی‌های بسیار و به دلیل شرایط بد مکانی و عدم غذا، دوست خلبانم تا حد موت رفته بود و من فریادزنان عراقی‌ها را خواندم و بعد از کلی درگیری، حاضر شدند ما را به بیمارستان ببرند.
 
وی اضافه کرد: بعد از آن، اسرا سر و صدا کرده بودند و تعدادی هم اعتصاب غذا کردند. و آنها هم که ترسیده بودند، مرا رها کردند و رفتند. در زندان گروه‌هایی تشکیل دادیم برای جلسات قرآنی و دعاخوانی که بسیار مفید بود.
 
زنهاری عنوان کرد: برای تضعیف روحیه ما مدام اخبار بد را به ما می‌رساندند و ما یک رادیو کوچک پیدا کردیم و آن را دستکاری کردیم و اخبار ایران را از رادیو ایران خودمان مستقیم می‌شنیدیم و این خیلی مفید بود و حتی خبر آزادسازی خرمشهر را خودمان از رادیو شنیدیم و سر از پا نمیشناختیم و روحیه مضاعف گرفتیم.
 
وی خاطرنشان کرد: پس از 17 ماه، ما را جابجا کردند و به مکانی بردند که توانستیم نور آفتاب را ببینیم و در آن قدم بزنیم و از آن پس لحظه‌های بیکاریمان را به قرآن‌خوانی و جلسات مذهبی می‌گذراندیم. این یکی از برکاتی بود که ما را با خدا بیشتر آشنا کرد و حتی دو سال بعد از آن، یک روز از خدا خواستم که نور خود را به ما هم نشان دهد که همان موقع نوری روی صفحه قرآن من ظاهر شد و از آن پس همیشه موقع قرآن خواندن با من بود.
 
این سرتیپ خلبان آزاده و جانباز گفت: بعد از پنج سال از آغاز قرآن‌خوانی، از خدا خواستم کرامات خود را به ما هم نشان دهد. یک روز بعد از قرآن‌خوانی، هنگامی که خواستم بلند شوم، دستم را روی مورچه‌ای گذاشتم و آن مورچه مرد. ناراحت شدم و گفتم ثواب قرآن امروزمان همه پرید. همان موقع ناگهان مورچه زنده شد و شروع کرد به راه رفتن و با مشاهده این صحنه، انقلابی در من ایجاد شد.
 
وی در پایان با بیان خاطراتی دیگر از دوران اسارت خود گفت: مدت اسارتم در زندان‌های رژیم بعث عراق، 9 سال و 6 ماه به طول انجامید.

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید