در بررسیهای یک مطالعه در خصوص چالشهای آموزش اخلاق پزشکی به دانشجویان، مشخص شد که اثرگذاری و بازده ارائه درس اخلاق پزشکی برای تغییر در رفتار و نگرش فراگیران قابل قبول نیست. مقابله با چالشهای موجود نیازمند تلاش گروه اخلاق پزشکی برای استفاده حداکثری از منابع موجود و تعامل اثربخش با سایر بخشهای دانشگاهی است.
برای توسعه اخلاق پزشکی در دانشگاههای علوم پزشکی ایران، فعالیتهای متعددی انجام شده است. این فعالیتها شامل تدوین برنامه راهبردی اخلاق پزشکی، راهاندازی دورههای تحصیلات تکمیلی اخلاق پزشکی، انتشار مجلات علمی اخلاق پزشکی و ... بوده است.
دوره آموزش اخلاق پزشکی در دانشکدههای پزشکی ایران شامل دو واحد درسی است که در زمان ورود به مقطع بالینی، به دانشجویان تدریس میشود.
در این دوره سرفصلهای مختلفی مانند تعهدات و رفتار حرفهای، تئوریهای اخلاقی، رضایت آگاهانه، رابطه پزشک و بیمار، رازداری و حقیقتگویی، خطاهای پزشکی، تعارض منافع و ... آموزش داده میشود.
مطالعات در کشورهای مختلف نشان داده که آموزش اخلاق پزشکی با چالشهایی مانند نبود توافق درباره بهترین شیوه آموزش اخلاق حرفهای، رفتار غیر اخلاقی اساتید بالینی، کمبود مدرس دارای تخصص اخلاق پزشکی و ... روبرو است. بر همین اساس، پژوهشگران دانشگاه علوم پزشکی تهران با انجام مطالعهای چالشهای آموزش اخلاق پزشکی را از دیدگاه دانشجویان و اساتید مورد بررسی قرار دادند.
این مطالعه به صورت کیفی انجام شد و پژوهشگران با ۲۳ نفر از اعضای هیئتعلمی، دانشجویان انترن و رزیدنت دانشگاه علوم پزشکی تهران مصاحبه کردند.
بررسی این مصاحبهها نشان داد که چالشهای آموزش اخلاق پزشکی در سه دسته «کریکولوم یا برنامه درسی پنهان»، «ضرورت تکمیل برنامه آموزشی اخلاق» و «عوامل اجرایی و مدیریتی کلان» طبقهبندی میشوند.
چالش «برنامهدرسی پنهان»؛ به درسها، ارزشها و دیدگاههایی اشاره دارد که توسط فراگیران آموخته میشود، اما دانشگاه علوم پزشکی تهران برای آموزش آنها برنامه روشنی ندارد. شرکتکنندگان در این مطالعه بیاخلاقی اساتید و کارکنان و نبود محیطی مناسب برای رعایت اخلاق را دلیلی موجه برای بیاخلاقی خود میدانند. به عبارتی اگر موانعی خارج از کنترل آنها، رفتار استاندارد اخلاقی را ناممکن میکند، دیگر نباید انتظار رفتاری اخلاقی داشت.
در این مطالعه مواردی مانند نبود زمینه مناسب رعایت اخلاق، سوق دادهشدن به سمت نافرمانیهای مدنی، جایگاه مهم اساتید بیاخلاق در بیاخلاقی فراگیران، وجود رویکرد بهانهتراشی برای بیاخلاقی، به عنوان زیرمجموعههای چالش «برنامهدرسی پنهان» مطرح شدهاند.
شرکتکنندگان در این مطالعه معتقدند که فرصتهایی برای بهرهبرداری از برنامه درسی پنهان وجود دارد که به خوبی استفاده نمیشود. برای مثال؛ برنامهدرسی پنهان در تربیت اخلاقی فراگیران نسبت به برنامه درسی آشکار، تاثیر بیشتری دارد و مطرح شده است که رفتار عملی اساتید در بالین، بسیار موثرتر از گفتههای نظری اساتید اخلاق هستند. همچنین انتظارات اخلاقی از جانب مردم سبب شده که پزشکان اهمیت رفتار اخلاقی و لزوم رعایت آن را بیش از پیش حیاتی بدانند. مطالبه و شکایت مردمی باعث توجه به اخلاق شده است. به علاوه باید از حضور اساتید بالینی که از دغدغه اخلاقی برخوردارند و میتوانند الگوی اخلاقی محسوب شوند، استفاده بهینه کرد.
در این مطالعه به «ضرورت تکمیل برنامه آموزش اخلاق پزشکی» اشاره شده و مطرح شده است که این برنامه آموزشی نیازمند تکمیل و اصلاح است. آموزش فعلی پاسخگوی نیازها و نگرانیهای جاری نیست. این آموزشها در دو دسته «آموزشهای غیر پاسخگو» و «آموزشهای ناکارآمد» دستهبندی شدهاند.
شرکتکنندگان این مطالعه باور دارند که آموزش اخلاق پزشکی دارای نقص در محتوا است، همچنین واقعبینانه نبودن، برنامهریزی و زمانبندی نامناسب و نامناسب بودن شیوه تدریس و کلاسداری از دیگر مشکلات این بخش است. همچنین عنوان شده که این آموزشها از آن جهت ناکارآمد هستند که رفتار اخلاقی فراگیران را تغییر نمیدهند، اثر غالب دوره بر روی دانشجویان اخلاقمدار است و همچنین بحثهای نظری به صورت سطحی تدریس میشوند.
در این مطالعه عنوان شده که عوامل اجرایی و مدیریتی کلان شامل «عدم ممیزی کارآمد»، «عوامل مدیریتی گروه اخلاق» و «عوامل مدیریتی بیمارستانی» از دیگر چالشهای آموزش اخلاق پزشکی است. عدم حساسیت سیستم نسبت به رعایت اخلاق، مهم نبودن اخلاق در گزینش متقاضیان پزشکی، عدم نفوذ حاکمیتی گروه اخلاق، ضعف اجرایی گروه اخلاق، بار کاری نامتعارف فراگیران و لزوم فراهم شدن زمینه اصلاح اخلاقی از جمله چالشهای این بخش هستند.
پژوهشگران این مطالعه در خصوص عدم ممیزی کارآمد، میگویند که سازوکار کارآمدی برای ارزیابی و امتیازدهی وضعیت عملکرد اخلاقی افراد و مجموعهها و نیز اصلاح آنها وجود ندارد. قوانین و مجریان، حساسیت قابل توجهی در مورد رعایت اخلاق ندارند. همچنین معیارهای اخلاق دانشگاهی در گزینش دانشجویان پزشکی، چندان با اهمیت نیستند. به گفته یکی از اعضای هیئتعلمی شرکتکننده در این مطالعه: بخشی از بیاخلاقیها به خاطر نوع گزینش برای پزشکی است که صرفاً هوش و مهارت تستزنی، معیار است و هیچ بررسی در مورد جنبههای اخلاق متقاضیان صورت نمیگیرد.
در این مطالعه عنوان شده که گروه اخلاق پزشکی به عنوان مجری و دیدهبان اخلاق پزشکی در دانشگاه، در چانهزنی با مسئولان بالادستی برای پیگیری الزامات آموزش موثر اخلاق و تضمین اجرای کدهای اخلاقی ضعیف عمل میکند. همچنین وظایف و ماموریتهای آن، از طرف نهادهای بالادستی نادیده گرفته میشود و کدهای اخلاقی تصویب شده در سطح قابل قبولی مورد توجه مجریان قرار نمیگیرند.
در این مطالعه درباره عوامل مدیریت بیمارستانی موثر در آموزش اخلاق پزشکی عنوان شده است که در فعالیتهای محیط بیمارستانی، مدیریت ناعادلانه و توزیع نامتعارف کارها وجود دارد و این موجب میشود تا فراگیران توانایی انجام کدهای اخلاقی را نداشته باشند. دانشجویان بیان کردند، بار کاری زیاد رزیدنت سال اول، او را در حد نیازهای پایه مانند خواب نگه میدارد و اجازه رشد اخلاقی به او نمیدهد.
در این تحقیق مطرح شده که یکی از ملزومات توسعه اخلاقی این است که فراگیران احساس کنند که تمهیداتی برای اعتراض به بی اخلاقی و یا اصلاح آن وجود دارد، از جمله وجود یک سامانه حمایتی که اعتراض و گزارش فراگیران در مورد شخص بالادستی را مورد حمایت قرار دهد. شرکت کنندگان در این مطالعه عنوان کردند که تمایل به رفتار اخلاقی دارند، اما مورد حمایت سازمانی قرار نمیگیرند و انگیزه خود را همسو با اهداف سازمانی نمیبینند، بنابراین پس از چندی حساسیت خود را از دست میدهند.
به گفته محققان این پژوهش؛ اثرگذاری و بازده ارائه درس اخلاق پزشکی برای تغییر در رفتار و نگرش فراگیران قابل قبول نیست. مقابله با چالشهای موجود نیازمند تلاش گروه اخلاق پزشکی برای استفاده حداکثری از منابع موجود و تعامل اثربخش با سایر بخشهای دانشگاهی است.
پژوهشگران این مطالعه میگویند: دانشگاه علوم پزشکی تهران، در مقام سازمانی پویا باید نسبت به توسعه آموزش اخلاق پزشکی در محیط خود بهویژه بیمارستانها، دغدغه نشان دهد و از هدفگذاری، برنامهریزی و نظارت برخوردار باشد تا فعالیتهای همسو با این برنامهها را تقویت کند و فعالیتهای ناهمسو را منفعل کند.
محققان این طرح تحقیقاتی؛ پیشنهاداتی را برای حل چالشهای اخلاق پزشکی ارائه دادند:
- ارائه برخی مباحث درسی اخلاق پزشکی بدون تخصیص زمان تدریس و حضور مدرس،
- افزایش نفوذ حاکمیتی گروههای اخلاق پزشکی،
- آموزش متناسب با واقعیتهای محیط بالین و زمینههای اخلاقی فراگیران،
- همکاری نظاممند گروههای اخلاق پزشکی با سایر گروههای آموزشی و اساتید بالینگر،
تلاش در تعمیق فلسفه اخلاق پزشکی با نگرشی اسلامی و دوری از بیان تیتروار سرفصلهای مکاتب فلسفی مختلف،
و زدودن زمینهها و دلایل توجیه رفتار غیر اخلاقی فراگیران.
در انجام این تحقیق امیرحسین مردانی، محمد حسن پور، شهلا خسروی، علیرضا پارساپور و امیر احمد شجاعی؛ پژوهشگران مرکز تحقیقات اخلاق و تاریخ پزشکی و گروه پزشکی اجتماعی دانشگاه علوم پزشکی تهران با یکدیگر مشارکت داشتند.
یافتههای این مطالعه آذرماه سال جاری، به صورت مقاله علمی با عنوان «چالشهای آموزش اخلاق پزشکی از دیدگاه اساتید و دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران: یک گزارش کوتاه» در مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران منتشر شده است.