زینب رجایی: بیانیه، تجمع و تظاهرات اشکال مختلف و شناختهشدهای از بیان «اعتراض» هستند، اعتراضی که ممکن است برای اعلام مخالفت با یک ایده یا در جهت محکومیت یک رویداد صورت بگیرد؛ معترضان ممکن است با استفاده از بیانیههای فردی گرفته تا تظاهرات گسترده، اعتراض و مخالفت خود را در جهت تأثیرگذاری بر افکار عمومی یا سیاستهای دولت مستقر صورت دهند یا از طریق هر گونه اقدام مستقیم برای ایجاد تغییرات دلخواه خود تلاش کنند. نکته مهم آن است که بنا بر اصول مدنی این قبیل تحرکات تا زمانی «اعتراض» نام دارد که «مسالمتآمیز» و «عاری از خشونت» باشد.
آنچه هفتههای اخیر پس از درگذشت تلخ «مهسا امینی» در ایران رخ داد، گرچه در قالب اعتراض و با حضور مردمی که احساسات آنها جریحهدار شده بود آغاز شد، اما مسیری به سمت بیراهه اغتشاش، ناامنی و آشوب را پیمود، مسیری که به مرور در آن سر دادن شعارهای مستهجن، بر هم زدن نظم اجتماعی، هتک حرمت از چهرههای شناخته شده، نفرتزایی و خشونتطلبی به اصول پذیرفته شدهای تبدیل شد و بیمبالات و بیمحابا هر آنچه بر سر راهش قرار داشت را نادیده گرفت و آن را کنار زد.
جریانی که دایهدار «زندگی و آزادی در میهنی آباد» بود، حالا به مرحلهای رسیده که حتی در فاز صفر و مرحله تئوری، توان پاسداری از تمامیت ارضی و خاک وطن را نداردپس از آنکه اعتراضات بار دیگر، بستری برای اغتشاشگران در ایران فراهم آورد، عناصر داخلی و خارجی که مدتها مترصد فرصتی برای اقدام علیه جمهوری اسلامی بودند، به میدان حوادث اضافه شدند و ماجرا را به سمت «جنگ داخلی» کشاندند. آنها در سایه گسترش خشونتهای خیابانی و عادیسازی درگیریهای مسلحانه، مدتی است که نجوای تجزیهطلبی را به فریاد تبدیل کردهاند و این یعنی جریانی که دایهدار «زندگی و آزادی در میهنی آباد» بود، حالا به مرحلهای رسیده که حتی در فاز صفر و مرحله تئوری، توان پاسداری از تمامیت ارضی و خاک وطن را ندارد.
در این میان کشورهای غربی و دولتهایی که سالهاست علیه ایران و ایرانی اقدام میکنند، با فهم غلط از اصالت فکری جامعه، از عرصه به وجود آمده برای ایجاد نفوذ بیشتر و دشمنی گستردهتر بهره بردهاند. آنها که از هیچ فرصتی برای مقابله با پیشرفت جمهوری اسلامی غفلت نمیکنند، از وقایع اخیر نیز نهایت استفاده را کردند و دو قطعنامه علیه کشور ایران صادر کردند.
پنجشنبه ۱۴ مهرماه، پارلمان اتحادیه اروپا قطعنامهای علیه ایران را تصویب کرد در آن خواستار اعمال تحریمهای بیشتری علیه جمهوری اسلامی شد. همچنین در این قطعنامه، علاوه بر آنکه با زیر پا گذاشتن اصل عدم دخالت در امور داخلی کشورها، درخواست تحقیقات مستقل درباره حوادث ایران به میان آمده است؛ بر آزادی «بی قید و شرط» و لغو اتهامات علیه معترضان بازداشتی تاکید شده است.
«ناصر کنعانی» سخنگوی وزارت امور خارجه ایران در محکومیت این قطعنامه عنوان کرد: «این قطعنامه متضمن پیشداوریهای یک جانبه و بیپایه در قبال جمهوری اسلامی ایران است و لذا از اساس مردود و فاقد ارزش است» و تاکید کرد: «پارلمان اروپا با صدور این قطعنامه نشان داد که به رفتار گزینشی خود در قبال ملت بزرگ ایران ادامه میدهد، زیرا یک بار هم دیده نشد که این پارلمان به رغم ادعاهای پرطمطراق، قطعنامهای حقوق بشری در مخالفت با تحریمهای ضدبشری حداکثری علیه مردم ایران صادر کند.»
همچنین کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل، قطعنامهای درباره «وضعیت حقوق بشر در ایران» به تصویب رساند که در آن ایران به تبعیض علیه اقلیتها متهم شده است. اگرچه قطعنامههای مجمع عمومی سازمان ملل متحد، بر خلاف قطعنامههای شورای امنیت، انضباطی یا الزامآور نیستند و از آنها با عنوان تدابیر توصیهای یاد میشود؛ اما تصویب چنین قطعنامهای توسط کشورهایی که خودشان با توجه به سیاستهای داخلی و خارجی، شأنیت کافی را برای قضاوت ندارند، نشان میدهد که آنها بار دیگر با غرضورزی و جانبگرایی، در امور داخلی کشورها مداخله میکنند و این اصل بینالمللی را زیر پا میگذارند.
«لطفالله سیاهکلی» نماینده مردم قزوین در مجلس شورای اسلامی معتقد است: «قطعنامههایی که صادر میشود از نظر بینالمللی وجاهت قانونی دارند، اما اینکه وجاهت عمومی داشته باشند و مورد قبول مردم نیز واقع شوند موضوع دیگری است. اگرچه کشورهایی که قدرت را در دست دارند این وجاهت قانونی را تعریف میکنند، اما به نظر میرسد محافل بینالمللی جایگاه خود را میان ملتها از دست دادهاند چراکه آلت دست صاحبان قدرت شدهاند و نگاه سیاسی به مسائل دارند، در صورتی که باید تخصصی عمل کنند.»
ناامیدی از شأن اعتراضات اخیر، آنجا رقم خورد که افرادی همچون «مریم رجوی»، «مسیح علینژاد»، «حامد اسماعیلیون» و «نازنین بنیادی»، نمایندگی معترضان ایران را در محافل بینالمللی بر عهده گرفتندبا همه اینها، ناامیدی از شأن اعتراضات اخیر، آنجا رقم خورد که افرادی همچون «مریم رجوی»، «مسیح علینژاد»، «حامد اسماعیلیون» و «نازنین بنیادی»، نمایندگی معترضان ایران را در محافل بینالمللی بر عهده گرفتند. بنیادی در نشست غیررسمی شورای امنیت سازمان ملل، اتهاماتی علیه ایران در حمایت از جریان اپوزیسیون بیان کرد، اما سابقه او به عنوان بازیگری که اولین حضورش مقابل دوربین را با رقاصی در شوهای تلویزیونی آغاز کرده و شهرت خود را به رابطه یکماهه با بازیگر سرشناس هالیوودی، «تام کروز» مدیون بود، موجب تمسخر از سوی طیفهای مختلف شد.
نکته ناامیدکنندهتر آن است که بنیادی در حالی دم از حقوق ملت ایران دم میزند که در مصاحبهای تحریمهای اقتصادی را برای ایران مثل شیمیدرمانی دانسته که با هدف نابود کردن سرطان، به باقی بدن هم آسیب میرساند. او با این اظهارات به وضوح از اعمال تحریم علیه مردم ایران حمایت کرد.
از سویی دیگر بی وطنهای مزدبگیر و کارچاقکنهای حقوق بشری که کارشان، دلالیکردن با لفاظیهای عوام فریبانه نظیر آزادیخواهی و دموکراسیخواهی است، را به عنوان سخنگویان معترضان در نشستهای امنیتی و نظامی خود دعوت میکنند تا به حمله به مردم ایران مشروعیت ببخشند!
پس از شرکت علینژاد و اسماعیلیون در نشست امنیتی «هالیفاکس» در کانادا و تشویق سران نظامی غربی به حمله علیه ایران، نوبت به سردسته فرقه تروریستی منافقین رسید تا در پارلمان این کشور، به عنوان نمادی از جنبش «زن، زندگی، آزادی» به سخنرانی بپردازد و تخیلات ذهنی خود را به نمایندگی از زنان ایرانی القا کند. «مریم رجوی» رهبر گروه تروریستی مجاهدین خلق، کسی که از سال ۱۳۶۵ فرمانده نظامی حملات به ایران را بر عهده داشت و سال ۱۳۶۷ در عملیات «فروغ جاویدان» فرمان حمله و آتش علیه کشورمان را صادر کرد و جان صدها نفر از هموطنان را گرفت، در پارلمان کانادا سخنرانی کرد. او به عنوان رهبر گروه تندرو و خشونتطلب مجاهدین خلق، که تا سال ۲۰۱۲ در فهرست گروههای تروریستی کانادا قرار داشت، برای نمایندگان و سناتورهای کانادایی (!) از نگرانیهایش برای ایرانیان در ایام اعتراضات سخن گفت!
آنچه امروز از سوی محافل بینالمللی رقم میخورد، سالهاست با استفاده سیاسی آنها از ابزاری به نام حقوق بشر تکرار شده است؛ چراکه غرب قوانین بینالمللی را ملعبه خود کرده و از آنها علیه کشورهایی به ساز دلخواهش نمیرقصند استفاده میکند.
البته در داخل نیز برخی از گروهها ملت را بر اساس همین شعار زن، زندگی، آزادی تقسیم بندی کردهاند و تنها آنهایی را مردم ایران مینامند که طرفدار آن شعار هستند و و یا مخالفت تیم ملی. در این تقسیم بندی آنهایی که بابت برد تیم ملی مسرور میشوند و به وجد میآیند، خارج از ملت تلقی میشوند و آنها که برای باخت تیم دچار شعف میشوند، درون ملت!
روشن است که این سکه روی دیگری هم دارد و آن مردمی هستند که به جمهوری اسلامی وفادار ماندهاند، مراسم تشییع پیکر شهدای امنیت را باشکوه برگزار کردند، ۱۳ آبانی پرشور و میلیونی رقم زدند و اندکی قبل سیلی از جمعیت را برای بدرقه پیکر شهید حاج قاسم سلیمانی را روانه خیابانها کردندفارغ از آنکه این محافل با اظهارات، بیانیهها و قطعنامههای خود به وضوح در امور داخلی کشور و دولتی مستقل مداخله میکنند، در حالی سنگ ایران را به سینه میزنند که فراموش کردهاند کسانی که در این مدت به خیابانها آمدهاند، از افراد فریبخورده گرفته تا اغتشاشگری که با اقدامات خود نظم جامعه را بر هم زده؛ از معترض سالمی که آسیبی به امنیت اجتماعی نزده گرفته تا لیدرهایی که سالها برای براندازی جمهوری اسلامی تربیت شدهاند، همه و همه، تنها درصدی از جامعه ایرانی را تشکیل میدهند.
صدایی که امروز در ماجرای اعتراضات سال ۱۴۰۱ و حتی پیش از این در سایر موارد مشابه، از بلندگوی نهادهای بینالمللی به عنوان حقطلبی ملت ایران شنیده شده، متعلق به درصد نامعلومی بوده است. اما روشن است که این سکه روی دیگری هم دارد و آن مردمی هستند که به جمهوری اسلامی پایبند و وفادار بودهاند، مردمی که به جای اعتراضات و اغتشاشات، در سراسر کشور مراسم تشییع پیکر شهدای امنیت را باشکوه برگزار کردند، ۱۳ آبانی پرشور و میلیونی رقم زدند و اندکی قبل سیلی از جمعیت را برای بدرقه پیکر شهید حاج قاسم سلیمانی را روانه خیابانها کردند.
مقام معظم رهبری شنبه پنجم آذر ماه در دیدار بسیجیان درباره این تجویز که برخی مدعیان بر «شنیدن صدای ملت» تاکید میکنند، خاطرنشان کردند: «صدای رعدآسای ملت، امسال در ۱۳ آبان بلند شد؛ آیا آن را شنیدید؟ شما بشنوید صدای ملت را. آن جمعیت عظیم و بیش از ۱۰ میلیونی در تشییع شهید سلیمانی صدای ملت بود. امروز تشییع شهدا در شهرهای مختلف و شعارهای مردم علیه تروریسم و اغتشاشگر صدای ملت است. شما صدای ملت را نمیشنوید؟»
«مهدی فضایلی» عضو دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری در گفتگو با خبرنگار مهر، درباره بیانات اخیر رهبر انقلاب مبنی بر شنیدن صدای ملت ایران، گفت: صدای مردم و شنیدن آن بسیار مهم است، این صدا، بیانگر دیدگاهها و نگاه کلانی است که جامعه نسبت به مسائل و موضوعات مهم کشور دارد که بخش مهمی از آن، به حوزه معیشتی و مشکلات اقتصادی باز میگردد.
وی با اشاره به اینکه دیدگاه و صدای مردم در حوادث اخیر ابعاد کلانتر و مبناییتری دارد، عنوان کرد: جریانهای داخلی و خارجی مقابل نظام تلاش میکنند صدایی که مطلوب خودشان است را بزرگنمایی کنند و صدای اصلی و غالب را نادیده بگیرند و نسبت به آن بی توجه باشند. آنچه رهبری در دیدار اخیر بر آن تاکید کردند نیز توجه به صدای غالب مردم ایران است.
این فعال رسانهای با تاکید بر اینکه بخشی از صدای غالب مردم با حضور میدانی خود را نشان داده است، اظهار کرد: بزرگترین و بلندترین صدا، مربوط به تشییع پیکر شهید حاج قاسم سلیمانی بود که عظمت و همدلی میان مردم در آن رویداد بود غیرقابلکتمان است. در این تشییع مردم نشان دادند که با قهرمان ملی خود ارتباطی عمیق داشتهاند و با شعارهایی که دادند حماسه بزرگی را در شهرهای مختلف ایران رقم زدند.
عضو دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری تاکید کرد: علاوه بر این در مدت گذشته و حوادث اخیر تجمعات متعددی برگزار شد که با شکوهترین آن روز دانشآموز یعنی ۱۳ آبان بود که هم به لحاظ نوع مناسبت و هم به لحاظ حضور حماسی نشان داد قاطبه مردم در موضوعات کلان چه نگاهی دارند. همچنین در تجمعاتی که در برخی از شهرها به واسطه تشییع شهدای امنیت برگزار شد از جمله مشهد و اصفهان صدای پرطنین دیگری از قاطبه مردم ایران به گوش رسید.
فضایلی یادآور شد: جمعیت کشور ما حدود ۸۵ میلیون نفر است. شماری از این جمعیت در شهرهای مختلف به خیابان آمدند، دیوارنویسی کردند یا برای مثال شبها بر پشت بام شعار دادند. دشمن همواره به صدای همین تعداد اندک تعمیم داد و پژواک آن را بالا برد، به طوری که اگر دو نفر در ساختمانی شعاری بدهند رسانههایی همچون بیبیسی یا سعودیاینترنشنال فیلم آن را در شبکههای خود منتشر میکنند، ولی میلیونها نفری که شعاری نمیدهند را نادیده میگیرند.
نمیخواهیم بگوییم کسانی که شعار نمیدهند گلایهای ندارند، اما دست کم با تحرکات رادیکال این جماعت همراه نشدهاند. رسانههای غربی هرگز این گروه از مردم را مد نظر قرار ندادهاندوی اظهار کرد: نمیخواهیم بگوییم کسانی که شعار نمیدهند گلایهای ندارند، اما دست کم با تحرکات رادیکال این جماعت همراه نشدهاند. رسانههای غربی هرگز این گروه از مردم را مد نظر قرار نداده و نه تنها سعی نکردهاند آنها را به عنوان بخشی از اخبار ببینند بلکه فرصت دیده شدن را هم از آنها سلب کردهاند.
عضو دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری تصریح کرد: بحث صدای مردم که رهبر انقلاب به آن اشاره کردند موضوع مهمی است که نیروهای انقلاب و مردم باید به آن توجه داشته باشند. باید دقت داشته باشیم صدایی که دشمن میخواهد پژواک بیشتری داشته باشد و به آن ضریب داده شود صدای اکثریت قاطع مردم ایران نیست.
فضایلی تاکید کرد: از طرف دیگر مجامع بینالمللی که همدلی و همسویی روشنی با نظام سلطه دارند طبیعتاً صدای همین گروه اندک را میشنوند و نسبت به همان واکنش نشان میدهند؛ البته صدور قطعنامه از سوی نهادی که کشورهای ضد حقوق بشری سردمدار آن هستند حرفی مضحک است. خندهدار است اگر آنها بخواهند درباره حقوق بشر در کشور ما حساسیت به خرج دهند و پرچمدار مطالبات و حق و حقوق مردم ما باشند.
همچنین «حمیدرضا ترقی» قائم مقام حزب موتلفه اسلامی درباره بیانات اخیر مقام معظم رهبری مبنی بر شنیدن صدای مردم، گفت: ویژگی دشمن در برخورد با شرایط کنونی ایران این است که فقط صدای یک اقلیت محدود و فاقد سرمایه اجتماعی را میشنود و میخواهد آن را به نام همه مردم جلوه دهد. دشمن میخواهد طوری وانمود کند که صدای اقلیتی که با اصول انقلاب اسلامی از ابتدا مخالف بوده، با آن میانهای نداشته و همواره تحت تأثیر ضدانقلاب و عوامل بیگانه بودهاند، صدای تمامیت مردم ایران است.
وی یادآور شد: برای غرب، انسان درجه یک و درجه دو مطرح است و این همان تفکر صهیونیستی است که نژاد غربی را درجه یک میداند و الباقی دنیا را درجه دو و درجه سه میانگارد مگر آنکه منافع دیگری برای آنها به دنبال داشته باشد و قطعاً درباره ایران نیز همین نگاه وجود دارد. چنین تفکری در نوع رسانه و سیاستهای خارجی این کشورها اعمال شده و اثر میگذراد، بنابراین آنها هرگز به حضور چند میلیونی مردم ایران در راهپیماییهای انقلابی یا تشییع پیکر شهدا توجه و اشارهای نمیکنند و سعی دارند رویدادهای باشکوه و جمعیتهای چند میلیون نفری را تقلیل دهند.
چرا صدای مردمی که در تشییع پیکر شهدای شهرهای مختلف حاضر شدهاند، رویدادهای باشکوهی همچون ۱۳ آبان را رقم زدهاند و همواره علیه اغتشاش و استبداد جهانی شعار دادهاند را نمیشنوید؟ آیا اینها صدای مردم ایران نیستند؟ترقی بیان کرد: علت این کتمان آن است که نمیتوانند اعتراف کنند اکثریت جامعه ایرانی چه اعتقادانی دارد؛ چرا که در صورت چنین اعترافی بنا بر ادعایی که درباره دموکراسی دارند باید نظر اکثریت را بپذیرند اما نظر اکثریت مردم ایران مطلوب آنها نیست بنابراین غرب برای آنکه تئوری غلط خود را بر تمام جوامع بشری و افکار عمومی غالب کند، جمعیت کثیر در جمهوری اسلامی را اقلیت جلوه میدهد.
قائم مقام حزب موتلفه اسلامی عنوان کرد: شاهد بودهایم که وقتی عده اندکی آشوب میکنند رسانههای غربی با دروغپردازی و بزرگنمایی موضوع را طوری جلوه میدهند که جامعه جهانی تصور میکند این افراد اکثریت ملت ایران را تشکیل میدهند؛ آنها حتی در فضای مجازی با استفاده از رباتها میخواهند تعداد خودشان را زیاد جلوه دهند.
وی تاکید کرد: مقام معظم رهبری در بیانات خود در پاسخ به کسانی که میگفتند باید صدای ملت را بشنویم فرمودند که شما هم صدای این مردم را بشنوید. چرا صدای مردمی که در تشییع پیکر شهدای شهرهای مختلف حاضر شدهاند، رویدادهای باشکوهی همچون ۱۳ آبان را رقم زدهاند و همواره علیه اغتشاش و استبداد جهانی شعار دادهاند را نمیشنوید؟ آیا اینها صدای مردم ایران نیستند؟
ترقی خاطرنشان کرد: نکته مهم آن است که این گروه صدایی برای شنیده شدن ندارند؛ صدای آنها ابزار آتشزا برای اغتشاش، چاقو و اسلحه است. صدای آنها به دنبال تخریب و آسیب است و از آنها صدایی به غیر از فحش و ناسزا و توهین بر نمیآید، بنابراین نمیتوان حرف منطقی از میان صدای آنها شنید.
قائم مقام حزب موتلفه اسلامی تاکید کرد: بنابر بیانات رهبر انقلاب اگر قرار است صدای اقلیتی از مردم شنیده شود باید به صدای اکثریت نیز توجه داشته باشیم، که اگر چنین اتفاقی بیافتد بنا بر منطق دموکراسی همگان متوجه میشوند که اکثریت و قاطبه جامعه چه کسانی هستند.