کد خبر : ۵۷,۹۵۸
۲۹ اسفند ۱۴۰۱ ۰۹:۴۷
نفت برای ملت شد
بیست و نهم اسفندماه سال ۱۳۲۹، مقارن با به ثمر نشستن نهضت ملی شدن صنعت نفت و تصویب قانون ملی شدن نفت است که از آن به‌ عنوان آغازی در مسیر استقلال صنعت نفت کشورمان یاد می‌شود.
حدود ۱۵ سال از قرارداد ۱۹۳۳ میلادی که با سال ۱۳۱۲ خورشیدی مصادف شده بود، می‌گذشت. جنگ جهانی دوم به پایان راه خود رسیده بود و متفقین سرمست از پیروزی‌های پی‌درپی خود، نادانسته میدان سیاست و اقتصاد را برای آمریکایی‌ها خالی می‌کردند. انگلستان و فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی از دست‌وپنجه نرم کردن با نازیسم و فاشیسم آلمانی و ایتالیایی، تاب و توانشان را از دست داده بودند. حالا این آمریکا بود که باید از آب گل‌آلود جنگ جهانی دوم، ماهی قدرت خودش را صید کند. در چنین فضایی نیروی‌های ملی و جنبش‌های هویت‌خواه درون ایران، نفسی تازه کردند و توجهشان به صنعت نفت جلب شد.
 
وضعیت شرکت نفت در دوران پیش از ملی شدن نفت است یک استعمار تمام‌عیار را در کشورمان به نمایش گذاشته بود. آبراهامیان در کتاب «ایران بین دو انقلاب» در این باره نوشته است: «شرکت نفت ایران و انگلیس شبیه یک موسسه اقتصادی مستعمراتی نمونه بود. روزنامه‌هایش کشور میزبان را نادیده می‌گرفتند، جداسازی تقریباً به‌طور کامل اعمال می‌شد، چه در امور اساسی و عمده مانند استخدام یا اسکان و چه در استفاده از اتوبوس‌ها و سینماها و باشگاه‌ها... تصور اینکه نگاه حاکم در بین انگلیسی‌ها نسبت به کارگران، یعنی آن ۵۰ هزار نفر مزدبگیری که هر روز با آنها در تماس بودند، چه نوع نگاهی بود، دشوار نیست. انگار که این کارگران از جنس جداگانه‌ای بودند، به همین جهت می‌گفتند تنها راه اداره آنها، تحکم و عتاب و خطاب کردن به آنها، ترساندن آنهاست تا از شما اطاعت کنند». اما این همه ماجرا نبود. داستان زخم انگلیسی‌ها بر پیکره هویت ملی و مذهبی ایرانیان بسیار عمیق‌تر از اینها بود.
 
طرح پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت برای نخستین بار
 
پیشنهاد ملی شدن نفت برای نخستین بار توسط عباس اسکندری در ۳۰ مرداد سال ۱۳۲۷ در مجلس مطرح شد و در ۱۸ اسفند همان سال محمد ساعد، نخست وزیر، شخصا وارد مذاکرات نفت شد و خواستار قبول اصل پنجاه_پنجاه از طرف شرکت نفت انگلیس و ایران شد.
 
۲۸ تیر ۱۳۲۸ لایحه نفت یا قرارداد گس_گلشاییان به مجلس تقدیم و در مجلس تصویب شد و در ۳۰  خرداد ۱۳۲۹ به درخواست علی منصور، نخست وزیر، کمیسیون مخصوصی برای رسیدگی به کار نفت تشکیل و لایحه نفت به این کمیسیون ارجاع شد. ۲۷ شهریور همان سال کمیسیون نفت به سیاست مبهم رزم آرا در خصوص نفت اعتراض کرد و خواستار در اختیار قرار گرفتن پرونده و سوابق مذاکرات نفت شد و هفت ماه بعد از آن کمیسیون نفت با لایحه نفت مخالفت کرد و قراردادالحاقی را برای استیفای حقوق ایران کافی ندانست.
 
۴ آذر ۱۳۲۹ پیشنهاد ملی کردن نفت برای نخستین بار در خانه نریمان توسط نمایندگان جبهه ملی به تصویب رسید و در ۸ آذر ۱۳۲۹ مصدق، حائری زاده، صالح، مکی و شایگان پیشنهادی به کمیسیون نفت درمورد ملی شدن نفت در تمام نقاط ایران دادند. همان سال رزم آرا لایحه نفت را از مجلس پس گرفت و حدود دو هفته بعد گزارش کمیسیون نفت در مخالفت با لایحه گس_گلشاییان در مجلس تایید شد.

 

مخالفت انگلستان با ملی شدن صنعت نفت

 

۴ اسفند ۱۳۲۹ سفیر بریتانیا در ملاقات با رزم آرا اعلام کرد انگلستان با هرگونه طرحی که متضمن ملی شدن صنعت نفت باشد مخالف است و آمادگی شرکت برای مذاکره درباره برقراری تصنیف عواید را مطرح کرد و در ۱۲ اسفند مصدق در نامه ایی به رزم آرا نوشت:ملت ایران مطمئن است که در همان سال اول ملی شدن صنعت نفت بیش از این ها بفروشد و عواید کسب کند.

 

۱۷ اسفند ۱۳۲۹ مصدق پیشنهاد ملی شدن نفت را در کمیسیون صنعت مخصوص نفت به رای گذاشت و به اتفاق آرا و ۲۴ اسفند گزارش کمیسیون نفت مبنی بر ملی شدن صنعت نفت به اتفاق آرا در مجلس شورای ملی تصویب شد. ۱۰روز بعد از آن  دین اچسن، وزیر امور خارجه امور خارجه امریکا، در تلگرافی به سفیر آن کشور در تهران از عدم مخالفت آمریکا با ملی کردن نفت در ایران به منظور جلوگیری از افتادن این کشور در دامان شوروی خبر داد.

 

در چنین فضایی، اقتصاد سیاسی جدید جهان پس از جنگ اجازه نمی‌داد که قراردادهایی چون ۱۹۳۳ میلادی پابرجا بماند. بسیاری از کشورها مانند ونزوئلا، کویت و عربستان سعودی در قراردادهای جدیدشان به سهم‌های ۵۰ – ۵۰ رسیده بودند. جهان غرب دیگر نمی‌توانست به روال قدیم، نفت ایران را بگیرد و سهم اندکی ما به ازای آن به دولت بدهد. ماجرای قوام‌السلطنه و سادچیکف روسی هم به پایان رسیده بود و با مخالفت مجلس و زیرکی قوام، نخست‌وزیر ایران، امتیاز نفت شمال داده نشد و شوروی هم از خاک ایران بیرون رفت.

 

نخستین اتفاق تاریخی نفت ایران

 

 نخستین اتفاق نفتی ثبت شده در تاریخ امضای امتیازنامه ویلیام ناکس دارسی، سرمایه دار یهودی الاصل استرالیایی تبعه انگلیس در تهران در خردادماه سال  ۱۲۸۰بود. دارسی به موجب این امتیاز حق اکتشاف، استخراج، حمل و نقل، پالایش صدور نفت و گاز را در سراسر ممالک محصوره ایران به جز پنج ایالت شمالی به مدت ۶۰ سال به طور انحصاری به دست آورد. بعد از آن درمردادماه همان سال طرح احداث خط لوله نفت در ایران به امضای تزار نیکولای دوم رسید.

 

حفاری در مسجد سلیمان که نشانه های طلای سیاه در پهنه آن دیده شده بود در سوم بهمن ماه سال  ۱۲۸۶ مسجد سلیمان آغاز شد و حدود پنج ماه بعد، در پنجم خرداد ماه سال ۱۲۸۷، زمانی که اکتشاف‌گران از پیدایش نفت در ایران نا امید شده بودند، نخستین چاه نفت خاورمیانه در مسجد سلیمان در عمق ۱۱۸۰پا فوران کرد و سرنوشت ایران با نفت گره خورد.

 

اندکی پس از فوران نخستین چاه نفت، شرکت نفت انگلیس و ایران تاسیس شد و تمام حقوق امتیازنامه دارسی به آن انتقال یافت و حدود یک سال بعد، یعنی سال ۱۲۸۸، نخستین اختلاف رسمی میان شرکت نفت انگلیس و ایران و دولت ایران پیش آمد. سالی که سرآغاز نخستین تجربه های  صنعت نفت ایران بود. در این سال ساخت پالایشگاه آبادان و یک سال بعد و در سال ۱۲۹۰، ساخت نخستین اسکله نفتی ایران آغاز شد.

 

در سال ۱۲۹۱، خط لوله نفت مسجد سلیمان به آبادان کشیده شد. خط لوله‌ای که در سال ۱۲۹۴ بر اثر خراب کاری قطع شد و نه تنها هزاران تن نفت به هدر رفت بلکه تولید نفت پنج ماه متوقف شد. نخستین محموله نفت خام ایران  در اردیبهشت‌ماه ۱۲۹۱ صادر شد (میزان نفت صادراتی ایران در سال ۱۲۹۸ از یک میلیون تن تجاوز کرد) و یک سال بعد از آن، در ۳۰ اردیبهشت‌ماه ۱۲۹۳، میان دولت انگلیس و شرکت نفت انگلیس و ایران توافقی حاصل شد که به موجب آن ۵۱ درصد سهام شرکت به دولت انگلیس تعلق می گرفت. به همین دلیل یک سال بعد، انگلیس گروهی سرباز هندی را برای حفاظت تاسیسات نفتی به خوزستان آورد.

 

همکاری ایران و انگلیس در صنعت نفت ایران بی چالش نبود و دومین اختلاف رسمی میان شرکت نفت انگلیس و ایران و دولت ایران در سال ۱۲۹۴  پیش آمد. در نهایت در سال ۱۲۹۶ سرچالز گرینوی تجدید نظر در امتیازنامه دارسی را مطرح کرد.

 

کشف دومین میدان بزرگ نفتی ایران

 

دومین میدان بزرگ نفتی ایران در هفتگل خوزستان در سال ۱۳۰۶ به بهره برداری رسید و دو سال بعد از آن، در ۸ خرداد ۱۳۰۷، جکس، مدیر شرکت نفت انگلیس و ایران، در دیدار و گفت و گو با رضا پهلوی طرح تاسیس شرکتی برای توزیع نفت در ایران را مطرح و رضا پهلوی با آن موافقت کرد. در تیرماه همان سال تیمورتاش طرح جایگزینی امتیازنامه دارسی با امتیازنامه جدید را با کدمن مطرح کرد.

 

پنج ماه بعد، در آبان ۱۳۰۷، رضا پهلوی در پیغامی به شرکت نفت انگلیس و ایران از امیتازنامه دارسی اظهار ناخشنودی کرد و خواهان تجدیدنظر در آن شد و در اسفند همان سال  مذاکرات کدمن و تیمورتاش برای تجدیدنظر در امتیازنامه دارسی آغاز شد و تا چهار فروردین ۱۳۰۸ ادامه یافت و پیش نویس قرارداد جدیدی تهیه شد. این پیش نویس در اردیبهشت ۱۳۰۸ در اختیار کمیسر نفت ایران قرار گرفت.

 

درخواست مطبوعات از رضا پهلوی برای لغو امتیازنامه دارسی

 

در نهایت ۲۵ آبان ماه سال ۱۳۱۱ روزنامه ایران در سرمقاله خود از رضا پهلوی خواست امتیازنامه دارسی را لغو کند و ۵ آذر ۱۳۱۱ امتیازنامه دارسی توسط رضا پهلوی لغو و ۶ آذرماه وزارت دارایی اعلامیه لغو امتیازنامه دارسی را به مدیر شرکت نفت انگلیس و ایران ابلاغ کرد. الغای امتیازنامه دارسی ۱۰ آذر ۱۳۱۱ به مجلس شورای ملی گزارش شد و مجلس به اتفاق آرا آن را تصویب کرد. دو روز بعد شرکت نفت انگلیس و ایران رسما به الغای امتیازنامه دارسی واکنش منفی نشان داد. ۹ اردیبهشت ۱۳۱۲ قرارداد جایگزین امتیازنامه دارسی به امضا و ۷ خرداد قرارداد جایگزین امتیازنامه دارسی به تصویب شورای ملی رسید.

 

افتتاح  پالایشگاه کرمانشاه در سال ۱۳۱۴، تصویب قرارداد تاسیس خط لوله تا خلیج فارس میان شرکت نفت آمریکا_ایران و شرکتی آمریکایی به نام شرکت لوله نفت ایران در سال ۱۳۱۵ و تجاوز تولید نفت خام از ۱۰ میلیون تن در سال ۱۳۱۶ مهم‌ترین اتفاقات صنعت نفت در سه سال مذکور بود.

 

تصویب قانون ممنوعیت واگذاری امتیاز نفت به خارجیان

 

۷ آذر ۱۳۲۳ مصدق طرحی دو فوریتی درمورد ممنوعیت واگذاری امتیاز نفت به خارجیان در مجلس ارائه کرد و به صورت قانون درامد. یک سال بعد از آن تولید نفت خام ایران به نوزده میلیون تن رسید و در ۱۳۲۹ از ۳۱ میلیون و ۷۰۰ هزار بشکه تجاور کرد.

 

۱۵ فرورین ۱۳۲۵ موافقت نامه معروف به قوام_سادچیک درمورد نفت شمال بین ایران و اتحاد شوروی امضا شد. این موافقت نامه در ۲۹ مهر ۱۳۲۶ از طرف مجلس باطل اعلام شد. واگذاری امتیاز نفت به خارجیان ممنوع و دولت مکلف به استیفای حقوق ایران از نفت جنوب شد. ۱۴ اسفند ۱۳۲۵ سید حسن تقی زاده درنامه ایی به قوام السلطنه، نخست وزیر، خواستار تجدید نظر در میزان حق الامتیاز ایران از نفت جنوب شد.

 

صنعت نفت در ایران ملی شد

 

در نهایت در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ گزارش کمیسیون نفت در سنا به تصویب رسید و صنعت نفت در ایران ملی شد. در پنجم اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۳۰  طرح ۹ ماده ایی مصدق برای اجرای اصل ملی شدن نفت در کمیسیون نفت به تصویب رسید. این قانون در ۹ اردیبهشت در سراسر کشور به تصویب مجلسین رسید. پنج روز بعد از آن نیز، در تاریخ دهم اردیبهشت ماه  قانون اجرای اصل ملی شدن صنعت نفت به توشیح رضا پهلوی رسید.

 

هدف از ملی شدن صنعت نفت چه بود؟

 

اصل ملی کردن صنعت نفت و قانون اجراییِ آن دو هدف مهم را در نظر داشت، یکی خلاص شدن از بند امتیازنامه و دیگر تحصیل اختیار تولید و استحصال نفت و برخورداری از فروش آن. هدف نخست به‌طور کل حاصل شد، البته در مقابل تعهد پرداخت غرامت که بحث بر سر مقدار و طرز پرداخت آن همچنان ادامه داشت. اما به هرحال اصل ملی شدن به رسمیّت شناخته شد و اسلحه امتیازنامه را در دست دشمن از کار انداخت، اما هدف دوم حاصل نشد یا کامل حاصل نشد و دولت مصدّق بر سرِ آن رفت. ترتیب‌دهندگان کودتا برآن بودند که این هدف، یعنی به دست آوردن اختیار و کنترل نفت یکسره از ذهن ایرانیان و دیگر ملت‌های صاحب نفت زدوده شود و فراموش شود اما چنان نشد؛ هدف همچنان زنده ماند هرچند که حصول آن در عهده تعویق افتاد. مدت زمانی در حدود بیست سال لازم بود تا تحقق چنان هدفی امکان‌پذیر شود و بیست سال از نظر تاریخ، یک چشم برهم زدن بیش نیست. فعالیت‌های نفتی پس از کودتا ازسر گرفته شد؛ مصدّق را هم گرفتند، محاکمه و محکوم کردند و او را از صحنه سیاست بیرون راندند اما طنین هیمنه و صلابتش در فضای نفت ماندگار شد.

 

متعاقب کودتا کارشناسانی از شرکت‌های نفتی به ایران آمدند تا از تأسیسات نفتی دیدن کنند. می‌خواستند مطمئن شوند که همه چیز سرِ جای خودش هست و ماشین‌آلات دقیق و حساسِ این بزرگ‌ترین و پیشرفته‌ترین صنعت آن روز ـ که نفت بودـ از نهیب تموّجات در طول مدت تعطیلی و توقف فعالیت‌ها آسیب ندیده است. آری همه چیز سرِ جای خودش بود؛ پاک و پاکیزه، و همان نظم و ترتیب پیشین در پالایشگاه حکومت می‌کرد الّا این که فضا تغییر یافته بود. آبادان دیگر آن آبادان سابق نبود. من کمی پیش از ملی شدن نفت به آبادان رفتم. احساسی را که از آبادانِ آن روز داشتم در دیباچه دفتر اول خواب آشفته نفت آورده‌ام. آن آبادان با ملی شدن نفت به تاریخ سپرده شد. آن کمپانی جامعِ متمرکز (integrated co.) که همه چیز را، از خانه و رستوران و شیر و پنیر و نان و مهندس و بنّا و شاعر و خطاط و نقاش و کاریکاتوریست و روزنامه و مجله، از خود داشت، رخت بربست و به جای آن کنسرسیومی زیر لوای شرکت‌های امریکایی و با رنگ و بویی کاملاً متمایز و مدیریتی نوآیین آمد. فضای نفت عوض شد؛ شرکت‌های اقماری سر درآوردند؛ حالا دیگر بسیاری از کارها به پیمانکاران خارج از نفت ارجاع می‌شد که خواه و ناخواه سبب گسترش فناوری در خارج از محدوده نفت بود.

 

در ایران؛ گذشته از تبدیل فضای عمومی و تغییر بسیار مهم در روحیه و نگرش کارکنان نفت که در بالا به آن اشاره کردیم، از نوزادی باید یاد شود که همراه با قانون اجراییِ ملی شدن در نهم اردیبهشت ۱۳۳۰ متولد شد و آن شرکت ملی نفت ایران بود که همه تأسیسات و دارایی‌های ملی شده به او واگذار شد. در واقع نفت ایران از آن پس دو جنبه پیدا  کرد: جنبه حاکمیتی که به دولت ارتباط دارد و جنبه مالکیت که به شرکت ملی نفت ایران تفویض شد. قرارداد کنسرسیوم هم که از راه رسید ناچار بود وجود این نوزاد را تحمل کند. به موجب ماده ۱۷ قرارداد عملیات غیر فنی در حوزه عملیات به این شرکت سپرده شد و عملیات فنی را کنسرسیوم به عاملیّت یعنی نمایندگی از شرکت ملی نفت ایران متصدی شد. راجع به پیچ و خم این قرارداد توضیحات لازم در دفتر سوم خواب آشفته نفت داده‌ام و در اینجا نمی‌توانم وارد آن بحث‌ها بشوم. در خارج از حوزه قرارداد کنسرسیوم هم شرکت ملی نفت ایران اختیار کامل داشت که بر وفق اساسنامه قانونیِ خود عمل کند. مشکل در زمینه همکاری با شرکت‌های نفتیِ خارجی بود که به لحاظ سرمایه و فناوری باید از آن‌ها استفاده شود و راه اعطای امتیاز پس از ملی شدن نفت بسته بود. لاجرم طرح مشارکت و طرح قرارداد خدمت در این زمینه مورد نظر قرار گرفت و برای اجرای آن راهکارهای مناسب تدوین شد. بدین قرار ایران نخستین کشوری بود از کشورهای نفت‌خیز که شرکت ملیِ خاصِ خود را ایجاد کرد و قانون نفت نوشت و قرارداد مشارکت و خدمت در زمینۀ نفت ابداع کرد و دیگر کشورهای صاحب نفت در تاریخ‌های مؤخر به اقتفای ایران عمل کردند.

 

 تأثیر ملی شدن صنعت نفت ایران در منطقه ـ یعنی حوزه خلیج فارس ـ خیلی بارز بود. توضیح آن که شرکت‌های نفتی برای تأمین کمبود حاصل از قطع نفت ایران برنامه‌های اکتشاف و استخراج را در مناطق همجوار ایران توسعه دادند و این موضوع افزون بر افزایش خیره‌کننده تولید در عربستان و عراق، مناطقی چون کویت و قطر و ابوظبی را در سلک تولیدکنندگان نفت درآورد و این مناطق که در آن ایام مجموع جمعیت‌شان به اندازه یک محله از محلات تهران نمی‌شد، در سایه درآمد نفت صاحب اسم و رسم شدند و به زودی کشورهای نوظهوری در نقشه جغرافیاییِ سواحل خلیج فارس سر درآوردند.

 

اما تأثیر ملی شدن صنعت نفت ایران در جهانِ نفت و روابط میان شرکت‌های بزرگ و کشورهای نفت‌خیز، همین قدر اشاره می‌کنم که ملی شدن نفت ایران الهام‌بخش ملت‌های دیگر بود که حسّ مقاومت را در برابر تسلط خارجیان تقویت کرد و سطح مطالبات را بالا برد. تنها پنج شش سال پس از کودتا و رجزخوانی‌های کنسرسیوم بود که شرکت‌های نفتی درصدد برآمدند قیمت نفت را ـ که اختیار تعیین آن را داشتندـ چند سنت تقلیل دهند. این موضوع اعتراض کشورهای صاحب نفت را در پی داشت که به تشکیل اوپک (سازمان کشورهای صادرکننده نفت) انجامید. کشورها از ماجرای ملی شدن در ایران درس آموخته بودند و می‌دانستند که منافع مشترکِ صاحبان امتیازات خیلی قوی‌تر از رقابت‌های تجاریِ آنان است و هیچ کشوری به تنهایی نمی‌تواند در برابر آنان مقاومت کند.

 

اوپک برای این منظور تأسیس شد که در برابر جبهه واحدِ شرکت‌های خارجی جبهۀ واحدی از صاحبان نفت ایجاد شود و در نخستین قطعنامه‌های آن سازمان اعلام شد که نخواهند گذاشت شرکت‌ها به قصد تنبیه کشوری که با آن اختلاف دارند تولید آن کشور را پایین بیاورند و کمبود آن را از کشور دیگری تأمین کنند. خواسته کشورها در آغاز تأسیس اوپک بیش از این نبود که تقلیل قیمت نفت بدون مشورت پیشین با آن‌ها انجام نشود. هرچه زمان گذشت سطح انتظارها و درخواست‌ها بالاتر رفت. در مراحل بعدی اوپک بر آن شد که تعیین قیمت اعلان شده نفت ـ که تا آن زمان منحصراً در اختیار شرکت‌ها بودـ به مشارکت با دولت‌ها انجام شود؛ و باز در مراحل پیشرفته‌تر دولت‌ها تصمیم گرفتند که اختیار تعیین قیمت را به‌طور مستقل در دست گیرند.

 

خلاصه آن‌که مطابق سیستم امتیاز  این شرکت بود که تصمیم می‌گرفت چه‌قدر تولید کند و به چه قیمت آن را بفروشد و بر اساس مقدار تولید حقِ مقطوعی به کشور صاحب نفت می‌پرداخت؛ ولی بر اثر تحولی که رخ داد آرایش صفوف تغییر یافت. حالا دیگر کشور صاحب نفت بود که مقدار تولید و قیمت آن را تعیین می‌کرد و در  ازای خدمات و سرمایه‌گذاریِ شرکت مبلغی را که به موجب قرارداد مقرر بود، به او می‌پرداخت. و چنین بود که هدف دوم ملی کردن صنعت نفت، یعنی به دست گرفتن اختیار تصمیم‌گیری و کنترل کامل نه تنها در ایران بلکه در همه کشورهای نفت‌خیز عملی شد. کامیابی‌ها هرچه بود ریشه در ملی شدن صنعت نفت ایران داشت و از ثمرات و برکات آن مایه می‌گرفت، هرچند که فتح‌نامه‌ها طبعاً به نام بازیگرانی که روی صحنه بودند نوشته می‌شد.

 

 

نظرات بینندگان

فرامرز
0
0

سلام بسیار متن جالب و مختصر و مفیدی بود درود بررگروهی که این متن را تهیه کردند


تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید