مسئولان دانشگاه دولتی «لتونی» درنظر دارند که تعداد دانشکدههای این مرکز آموزشی را کاهش دهند.
و به نقل از بالتیکنیوز نتورک، دانشگاه لتونی ۱۳ دانشکده دارد که در این دانشکدهها رشتههای علومانسانی، علومطبیعی، علومپزشکی و مدیریت و اقتصاد تدریس میشود. رشتههای زیستشناسی، انفورماتیک، فیزیک، ریاضی، جغرافیا، زمینشناسی، شیمی، الهیات، تاریخ، فلسفه، گرایشهای مدیریت، حقوق و روانشناسی از رشتههای تحصیلی دانشگاه لیتوانی هستند.
مسئولان این دانشگاه درنظر دارند که با بکارگیری تغییرات ساختاری چند دانشکده را با یکدیگر ادغام کنند که با توجه به نیازمحوری بتوانند دانشکدههای جدید ایجاد کنند. به گفته مسئولان این دانشگاه، با ادغام دانشکدهها و تاسیس دانشکدههای جدید، تعداد دانشکدههای این مرکز آموزشی کمتر از ۴ دانشکده نخواهد بود و تعداد دانشکدهها نیز از ۶ یا ۷ مورد تجاوز نخواهد کرد.
به گفته رئیس این دانشگاه، دانشجویان نباید بیش از حد به اعداد تمرکز کنند. در حال حاضر، هیچ تصمیم قطعی درباره تغییرات ساختاری دانشگاه گرفته نشده است. مسئولان دانشگاه در حال بحث و تبادل نظر هستند که به بهترین راهکار برای ایجاد تغییرات ساختاری دست یابند.
مسئولان دانشگاه لتونی اظهار میکنند: ادغام دانشکدههای این مرکز آموزشی بنابر تصمیم هیئترئیسه دانشگاه انجام میشود. اگرچه ادغام دانشکدهها با استراتژی توسعه دانشگاه در تناقض است، اما به شفافتر شدن ساختارهای داخلی و کاهش بوروکراسی کمک میکند.
رئیس دانشگاه لتونی معتقد است، ادغام دانشکدهها سبب میشود که میزان هزینههای بار اداری کاهش یابد و به برنامهریزی آسانتر کمک کند. به گفته وی، آثار و تبعات مثبت ادغام دانشکدهها محدود به کاهش بار اداری نمیشود، بلکه به بهرهوری بیشتر زیرساختهای دانشگاه کمک میکند و فرصتهایی را برای انجام پروژههای توسعه دانشگاهی فراهم میکند.
مسئولان دانشگاه لتونی، پروژه ادغام دانشکدههای دانشگاه «تارتو» (دانشگاه ملی کشور استونی) را الگوی خود قرار دادهاند. اگرچه مسئولان دانشگاه لتونی چنین الگویی را مدنظر قرار دادهاند، اما هیچ برنامهای برای پذیرش کامل تجربه دانشگاه تارتو ندارند. به گفته مسئولان دانشگاه دولتی لتونی، تفاوتهای ساختاری هر دو دانشگاه باید به هنگام ادغام در کانون توجه قرار گیرد. در ارتباط با ادغام دانشکدهها باید بدانیم در چه مسیری قرار داریم.
رئیس دانشگاه لتونی گفت: راهکارهای بالقوه متعددی برای توسعه دانشگاهی وجود دارد. این موضع باید در کانون توجه قرار گیرد که آیا دانشجویان در دانشکدهها برای یک حرفه یا وظایف خاص در بازار کار آماده میشوند یا میبایست فعالیت گستردهتری داشته باشند؟