عباس(ع) کلمهای است که ردیف همه غزلهای حسین(ع) است و نامش، همه جا تالی نام حسین(ع). اگر به تاریخ ولادت حسین(ع) و عباس(ع) نگاهی بیاندازیم، میبینیم که از حسین(ع) تا عباس(ع)، یک قدم فاصله بیشتر نیست.
عباس از طرف مادر از قبیله شجاعان و رزمآوران بود، از طرف پدر هم روح علی را در کالبد خویش داشت. هم شجاعت ذاتی داشت، هم شهامت موروثی که معلول شرایط زندگی و محیط تربیت بود و بخشی هم زاییده ایمان و عقیده به هدف بود که او را شجاع میساخت حضرت عباس(ع) آمد تا با تمام ادب و شجاعتی که داشت برادری را معنا کند، وفا را شرح دهد، ایثار را الگو باشد شجاعت را تفسیر کند و دلاوری را مصداقی والا شود.
در سال ۲۶ هجری قمری، حضرت عباس(ع) پا به عرصه گیتی نهاد. مادر گرامیش فاطمه، دخت حزام بن خالد بن ربیعه بن عامر کلبی و کنیهاش (ام البنین) بود. چند سال پس از شهادت حضرت فاطمه(س) بود که امیرالمومنین علی(ع) از برادرش عقیل، که به اصل و نسب قبایل آگاه بود، درخواست کرد زنی را از دودمانی شجاع برای او خواستگاری کند و عقیل، فاطمه کلابیه (ام البنین) را برای آن حضرت خواستگاری کرد و ازدواج صورت گرفت.
بهترین راه توسل به آن حضرت، زیارتی است که در «کامل الزیاره» ص ۲۵۶ باب ۸۵ آمده است و شیخ عباس قمی آن زیارت را در مفاتیحالجنان در فصل هفتم در باب زیارت امام حسین(ع)، ص ۷۱۴، یک مجلدی آورده است.
راه دیگر توسل به آن حضرت این است که روز جمعه پس از نماز ۱۳۳ بار بگویی «یا کاشفَ الکرب عَن وجه الحسین اکشف کربی بحق اخیک الحسین» عدد ۱۳۳، عدد حروف کلمه عباس به حساب حروف ابجد است.
با توجه به روایاتی که در شان حضرت عباس(ع) از ائمه رسیده و در آن به ایثار و فداکاری در راه امام خویش تصریح شده است، به روشنی، فضیلت و مقام آن بزرگوار آشکار میشود. حضرت عباس(ع) فرزند کسی است که آیه «و من الناس یشری نفسه ابتغاء مرضات الله» در شانش نازل شد و از سلاله دودمانی است که اسوه ایثار و از خودگذشتگی بودند و سوره هل اتی، در شان ایثار ایشان نازل شده است.
فداکاری، ایثار و جانبازی در اسلام و مکتب اهل بیت(ع) از جایگاه ویژهای برخوردار است؛ به طوری که امیرمومنان(ع) در جایی ایثار را برترین فضیلت اخلاقی میداند.
معرفت حضرت عباس(ع) از همه شهیدان والاتر و اطاعتش از امام خویش، کاملتر بود. براساس دیدگاه اسلام و مکتب اهل بیت(ع) آنچه اعمال نیک را از یکدیگر متمایز میسازد و ارزش اعمال را متفاوت میکند، همان معرفت، بینش و نیت شخص است و کلام پیامبر اسلام(ص) که فرمود «ضربه علی یوم الخندق افضل من عباده الثقلین» شاید ناظر به این معنا باشد.
روز عاشورا هنگامی که حضرت عباس(ع) از اسب بر روی زمین افتاد، امام حسین(ع) فرمودند «الان انکسر ظهری و قلت حیاتی» به این معنا که «اکنون پشتم شکست و چارهام کم شد»؛ این جمله بیانگر اهمیت حضرت عباس(ع) و نقش او در پشتیبانی از امام حسین(ع) است.
امام زمان (عج) در قسمتی از زیارتنامهای که برای شهدای کربلا ایراد کردند، حضرت عباس(ع) را چنین مورد خطاب قرار میدهند «السلام علی ابی الفضل العباس بن امیرالمومنین المواسی اخاه بنفسه، الاخذ لغده من امسه، الفادی له، الوافی الساعی الیه بمائه، المقطوعه یداه لعن الله قاتله یزید بن الرقاد الجهنی و حکیم بن طفیل الطائی؛ سلام بر ابوالفضل، عباس بن امیرالمؤمنین، همدرد بزرگ برادر که جانش را فدای او ساخت و از دیروز بهره فردایش را برگزید، آنکه فدایی برادر بود و از او حفاظت کرد و برای رساندن آب به او کوشید و دستانش قطع گشت. خداوند قاتلانش، «یزید بن رقاد» و «حیکم بن طفیل طایی» را لعنت کند».
امام زین العابدین(ع) به عبیدالله بن عباس بن علی بن ابی طالب(ع) نگاه کرد و اشکش جاری شد. سپس فرمود «هیچ روزی بر رسول خدا(ص) سختتر از روز جنگ احد نبود، زیرا در آن روز عموی پیامبر، شیر خدا و رسولش حمزه بن عبدالمطلب کشته شد و بعد از آن روز بر پیامبر هیچ روزی سختتر از روز جنگ موته نبود، زیرا در آن روز پسر عموی پیامبر جعفر بن ابی طالب کشته شد» سپس امام زین العابدین(ع) فرمود «هیچ روزی مانند روز مصیبت حضرت امام حسین(ع) نیست که ۳۰ هزار تن در مقابل امام حسین(ع) ایستادند و میپنداشتند که از امت اسلام هستند و هر یک از آنها میخواستند از طریق ریختن خون امام حسین(ع) به نزد پروردگارشان بروند و حسین(ع) ایشان را موعظه میفرمود و کار را تا آنجا کشاندند که آن حضرت را از روی ظلم و جور و دشمنی به شهادت رساندند».
آنگاه امام زین العابدین(ع) فرمود «خداوند حضرت عباس(ع) را رحمت کند که به حق ایثار کرد و امتحان شد و جان خود را فدای برادرش کرد تا آنکه دو دستش قطع شد. بنابراین خداوند عزوجل در عوض، دو بال به او عطا کرد تا همراه ملائکه در بهشت پرواز کند، همانطور که به جعفر بن ابی طالب (ع) هم دو بال عطا فرمود و به تحقیق، حضرت عباس(ع) نزد پروردگار مقام و منزلتی دارد که روز قیامت همه شهدا به آن مقام و منزلت غبطه میخورند.
منبع:
بحارالانوار،ج ۴۵
معالی السبطین،ج ۱
مفاتیح الجنان
سفینه البحار
انتهای پیام