محمد حسین ناصربخت، استاد دانشگاه و پژوهشگر تئاتر در کتاب «تاثیر ادبیات مکتوب بر مجالس شبیهخوانی»، مطالبی را درباره چرایی منظوم بودن تعزیه و استفاده از شعر شاعران کلاسیک در نسخ تعزیه توضیح داده است.
او در بخشی از کتاب خود درباره اشعار تعزیه عنوان کرده است:
«شعر تعزیه شعری است که مانند هر متن نمایشی دیگر و برخلاف آنچه در ادبیات و شعر غیر نمایشی رخ میدهد، تنها هنگامی به کمال دست خواهد یافت که به اجرا درآید و در واقع نگارش آن، نقطه شروعی برای شکلگیری یک اثر نمایشی است. پس برخلاف آنچه در عرصه ادبیات با آن رو به روییم، تنها متکی به خود نیست و به همین جهت است که چون تاثیر شعر کلاسیک را بر مجالس منظوم تعزیه بررسی میکنیم، درواقع به تاثیر این آثار بر شکلگیری تعزیه به مفهوم یک نمایش پرداختهایم که کاملا از جنسی دیگر و مستقل از ادبیات است...»
ناصربخت در بخش دیگری از این کتاب با اشاره به جایگاه والای شعر در فرهنگ ما آورده است:
«.... شعر در نزد ایرانیان از جایگاه والایی برخوردار است. به طوری که در تمامی جهان، این سرزمین و ملت ساکن در آن را با شاعرانش میشناسند؛ شاعرانی که تا پیش از پیدایش متون تعزیه طی قرون متمادی در سایر انواع شعر طبعآزمایی کرده، خلاقیت و تبحر خویش را در معرض مشاهده قرار داده و جهانیان را به تحسین واداشته بودند. پس بسیار طبیعی است که وقتی در چنین سرزمینی، نمایشی منظوم شکل میگیرد، متون آن از سایر تجارب و دستاوردهای این فرهنگ در زمینه شعر بیبهره نباشد و یکی از جلوههای این تاثیر، استفاده مستقیم و گسترده از اشعار شاعران شناختهشده در مجالس شبیهخوانی است. البته برای رفع هرگونه ابهامی در این زمینه لازم به ذکر است که این استفاده نسبت به کل مجالس بسیار اندک بوده و عمدتا به شکل بهره بردن از چند بیت و مصرع رخ مینماید و کلیت مجلس، سروده تعزیهسرا یا گاه تعزیهسرایان آشنا به هنر نمایش است.»
چرا تعزیه به شعرش است؟
این پژوهشگر در بخش دیگری از این کتاب با عنوان «چرا تعزیه به شعر است؟» توضیح داد:
«متون مجالس تعزیه مانند تقریبا قریب به اتفاق نمایشنامههای کلاسیک که تا پایان قرن هیجدهم میلادی در اروپا به طبع رسیدهاند، متونی منظوماند که میتوان دلایل گوناگونی برای این زبان شاعرانه برشمرد اما بیشک مهمترین دلیل انتخاب این زبانِ شعری برای تعزیه، ماهیت این نمایش و حضور شخصیتهایی در مجالس شبیهخوانی است که الگوهای خیر و شر به شمار میآیند و نمیتوانند ـ یا بهتر است بگوییم با توجه به اعتقادات مردم تصور نمیشود که بتوانند ـ به زبان مردم عادی سخن بگویند و این زبان شعری، تذکاری دوباره است بر فاصله آنان با مخاطب و شاید این دلیل نیز که نظم بیشتر از نثر میتوانسته است در اذهان شنوندگان اثرگذار باشد. ضمن اینکه زبان شعر باعث ایجاد فاصله با رویداد در مخاطب میگردد که خود از ویژگیهای شاخص این نمایش آیینی است و علاوه بر اینها زبان آهنگین و دارای وزن در اجرای یک مراسم آیینی که اساس آن مبتنی بر تکرار و توالی است، کارایی بیشتری خواهد داشت و حال و هوایی مناسب آن به وجود خواهد آورد و همچنین با توجه به موسیقیایی بودن تعزیه که نتیجه برخاستن آن از دل آیینهای سوگواری ایرانیان است، زبان منظوم آن کاملا طبیعی به نظر میرسد.»
چرا تعزیه به شعرش است؟
«البته بحث در این مورد به گونهای دیگر نیز میتواند مطرح باشد. چنانکه «رنه گنون» در مقالهای پیرامون «منطقالطیر» که آن را «زبان فرشتگان» مینامد، تمثیل این زبان را در الم انسانی زبانی آهنگین میداند زیرا به زعم او «درواقع همه وسایل و اسبابی که برای برقراری ارتباط با حالات برتر به کار میآید، بر علم، وزن، آهنگ و ایقاع مبتنی است که کاربردهای عدیده دارد. از این رو بنا به روایتی اسلامی، حضرت آدم در بهشت روی زمین، به کلام منظوم سخن میگفت. یعنی زبان آهنگین.
که این با توجه به ویژگیهای تعزیه یکی از بهترین توجهیات برای زبان منظوم مجالس آن است. البته باتوجه به جهانبینی مردمی که تعزیه را پدید آوردند، تعزیهای که از وقایعی اساطیری سخن میراند.»
انتهای پیام