کد خبر : ۷۳,۸۴۸
۲۷ مرداد ۱۴۰۳ ۱۱:۵۲
مطالعه مبانی نظری کرامت انسانی در اندیشه اسلامی به طور واضح به ارتقای هنجارهای حقوق بشر و ارتقای استانداردهای جهانی حقوق بشر در جهان اسلام کمک خواهد کرد.
 کرامت ذاتی آنست که چیزی فی ذاته و به خودی خود دارای شرافت و بزرگواری باشد. «شرف فی الشّیءِ فی نفسه» و نوع دوم کرامت عرضی است که به واسطه داشتن صفتی دارای شرافت و بزرگواری می‌شود. بحث کرامت ذاتی انسان امروز از هر زمانی دیگر نیازمند بازگویی و یادآوری‌ست مادامیکه از تلقی و نگاه کانون خانواده‌ گرفته تا تعاملات مالی تجاری در جامعه، شرایط به سمت و سویی پیش رفته تا کرامت انسانی آنچنان که باید لحاظ نشود و تعاملات به مراتبی پست‌تر و مادی‌تر تقلیل یابد. در این خصوص ترجمه مقاله محمدحسین مظفری در سایت ریسرچ‌گِیت در چند بخش پیش روی شما قرار خواهد گرفت:
 
کرامت ذاتی انسان، زیربنای حقوق بشر است و اسناد حقوق بشر تاکید کرده‌اند که تمامی حقوق بشر ناشی از کرامت ذاتی انسان است. اگرچه بسیاری از محققین حقوق بشر ممکن است آن را به عنوان یک مفهوم غیرقابل انکار فرض کنند، اما همواره موضوع اختلاف در میان مکاتب رقیب فلسفه حقوق بوده است. به همین ترتیب، برخی از دانشمندان مسلمان معتقدند که مفهوم کرامت ذاتی انسان یکی از آموزه‌های ضروری اسلام است، در حالی که برخی دیگر کرامت ذاتی انسان را انکار می‌کنند. این مجادله در میان علمای مسلمان به اسناد حقوق بشر اسلامی نیز نفوذ کرده است. این مقاله به دنبال بررسی ابعاد مورد مناقشه مفهوم کرامت ذاتی انسان در گفتمان حقوق بشر و ادبیات اسلامی است.
 
بخش اول مقاله به مفهوم کرامت ذاتی در اسناد بین‌المللی و منطقه‌ای حقوق بشر می‌پردازد. در بخش دوم مقاله به مفهوم کرامت انسانی در اعلامیه‌های اسلامی در مورد حقوق بشر می‌پردازم. و بخش سوم به مفهوم کرامت در پرتو قرآن کریم و سایر منابع فقهی می‌پردازد. در نهایت، این مقاله نتیجه می‌گیرد که مطالعه مبانی نظری کرامت انسانی در اندیشه اسلامی به طور واضح به ارتقای هنجارهای حقوق بشر و ارتقای استانداردهای جهانی حقوق بشر در جهان اسلام کمک خواهد کرد. مقدمه کرامت ذاتی انسان در منشور بین المللی حقوق بشر زیربنای حقوق بشر شمرده شده است و اعتقاد بر این است که تمامی حقوق بشر از همین منشأ گرفته شده است. منشور ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر بیان می کند که به رسمیت شناختن حیثیت ذاتی و حقوق مسلم همه اعضای خانواده بشری، اساس آزادی، عدالت و صلح در جهان است.
 
میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی هر دو تأکید کرده‌اند که همه حقوق بشر ناشی از کرامت ذاتی انسان است. اگرچه بسیاری از محققین حقوق بشر ممکن است آن را مفهومی انکارناپذیر فرض کنند، اما می‌توان ادعا کرد که کرامت ذاتی انسان همواره موضوع مناقشه نظری و فلسفی بوده است. مکتب حقوقی پوزیتیویستی همواره رویکردی عمل‌گرایانه به مفهوم کرامت ذاتی انسان در پیش گرفته و بحث های نظری و کلامی در این زمینه را بیهوده و بی نتیجه می داند. برخی از آنها حتی کرامت انسانی را مفهومی مبهم می‌داند و استدلال می‌کند که نظام بین‌المللی حقوق بشر نمی‌تواند مبتنی بر چنین توهمی باشد.
 
به همین ترتیب، بسیاری از دانشمندان مسلمان با استناد به آیاتی از قرآن کریم معتقدند مفهوم کرامت ذاتی انسان از آموزه‌های ضروری اسلام است، در حالی که برخی دیگر با استناد به آیات دیگر کرامت ذاتی انسان را نفی می‌کنند. قرآن کریم با اعتقاد به این که کرامت مقامی متعالی است که جز با ایمان خالصانه، عمل نیک و تقوا به دست نمی‌آید. این مجادله در میان دانشمندان مسلمان با مفاهیم روشنی در اسناد حقوق بشر اسلامی تجلی یافته است. بیانگر آن است که مفهوم کرامت ذاتی انسان در ادبیات اسلامی حقوق بشر مفهوم روشن و مسلمی نیست و از این رو نیاز به تفصیل در آثار دانشگاهی و کلامی دارد.
 
این مقاله به دنبال بررسی مفهوم کرامت ذاتی انسان و تبیین ضرورت و اهمیت بحث دانشگاهی در این زمینه است. اگرچه در منشور بین‌المللی حقوق بشر، کرامت ذاتی انسان را زیربنای حقوق بشر دانسته‌اند، اما به نظر می‌رسد برخی از صاحبنظران این ایده اساسی را به چالش کشیده‌اند. از این رو نگارنده با تبیین ابعاد مورد مناقشه بر اهمیت این مفهوم در بحث‌های حقوق بشری تأکید خواهد کرد. همچنین از علمای مسلمان دعوت می‌کنم تا جنبه‌های مختلف موضوع را در منابع اسلامی بازنگری کنند و از آنها می‌خواهم که در جنبه‌های مشکوک این ایده تجدید نظر کنند. بخش اول مقاله به مفهوم کرامت ذاتی در اسناد بین‌المللی و منطقه‌ای حقوق بشر می پردازد. در بخش دوم مقاله به مفهوم کرامت انسانی در اعلامیه های اسلامی در مورد حقوق بشر می پردازم. و بخش سوم به مفهوم کرامت در پرتو قرآن کریم و سایر منابع فقهی می پردازد.
 
در نهایت، این مقاله نتیجه می‌گیرد که مطالعه مبانی نظری کرامت انسانی در اندیشه اسلامی به طور واضح به ارتقای هنجارهای حقوق بشر و ارتقای استانداردهای جهانی حقوق بشر در جهان اسلام کمک خواهد کرد. I. کرامت انسانی در اسناد حقوق بشر بر اساس اصول حقوق بشر، کرامت انسان اساسی ترین ارزشی است که همه حقوق بشر بر آن استوار است. بنابراین، هم منشور بین‌المللی حقوق و هم قانون اساسی بسیاری از دولت‌ها در نقاط مختلف جهان، کرامت انسانی را پایه اصلی حقوق اساسی و آزادی‌های اساسی می‌دانند. در مقدمه منشور ملل متحد آمده است که به رسمیت شناختن کرامت ذاتی و حقوق مسلم همه اعضای خانواده بشری، اساس آزادی، عدالت و صلح در جهان است. به همین ترتیب، مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز اعلام می‌دارد: «...مردم سازمان ملل متحد در منشور ایمان خود را به حقوق اساسی بشر، به حیثیت و ارزش شخص انسانی و به حقوق برابر انسانها تأیید کرده‌اند. و زنان مصمم به ارتقای پیشرفت اجتماعی و استانداردهای بهتر زندگی در آزادی های بزرگتر شده اند...». همچنین ماده 1 مقرر می دارد:
 
«همه انسانها آزاد به دنیا می‌آیند و از نظر حیثیت و حقوق برابر هستند. آنها دارای عقل و وجدان هستند و باید نسبت به یکدیگر با روحیه برادری رفتار کنند.» مقدمه میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی (1966) تأکید می‌کند: «به رسمیت شناختن حیثیت ذاتی و حقوق مساوی و مسلم همه اعضای خانواده بشری، اساس آزادی، عدالت و صلح در جهان است». مقدمه میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حاوی عبارتی کم و بیش مشابه در مورد کرامت انسان است. به طور مشابه، اسناد منطقه ای حقوق بشر بر اهمیت کرامت انسانی تأکید می کنند. به عنوان مثال، ماده 11 (1) کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر (1969) همین حق را در این عبارات بیان می کند: "هر کس حق دارد که آبروی او محترم شمرد و حیثیت او به رسمیت شناخته شود." در ماده 5 منشور آفریقایی حقوق بشر و مردم (1981) آمده است: «هر فردی حق دارد که به کرامت ذاتی یک انسان احترام بگذارد».
 
با وجود تمام این تأکیدات، هیچ یک از این ابزارها کرامت یا کرامت ذاتی را تعریف نمی‌کنند. علیرغم اینکه اکثر کشورهای عضو سازمان ملل متحد از اعلامیه جهانی حقوق بشر حمایت کرده و میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را تصویب کرده اند، مبانی نظری حقوق بشر از جمله مفهوم کرامت ذاتی، همواره مورد مناقشه بوده است. نگرانی های بیان شده بر این موضوع متمرکز است که آیا کرامت انسانی حقی مانند سایر حقوق بشر است یا همانطور که در مقدمه هر دو سند بیان شد، اساس حقوق بشر را تشکیل می دهد و آیا کرامت انسانی یک مفهوم حقوقی از یک مفهوم دینی و فلسفی است. گرچه نگارنده قصد ندارد به ابعاد مختلف کرامت انسانی بپردازد، اما برای بررسی مفهوم کرامت انسانی در آموزه های اسلامی، توجه به ابعاد مختلف موضوع در چارچوب حقوق بین الملل حقوق بشر اجتناب ناپذیر است. گفتمان حقوق بشر برخی از پوزیتیویست ها ادعا می کنند که کرامت انسانی توهمی است که در اسناد حقوق بشر ادیان ابراهیمی و به ویژه چارچوب بندی ماده 1 اعلامیه جهانی حقوق بشر و نیز قوانین اساسی بسیاری از کشورهای جهان رخنه کرده است. به عنوان مثال، فرانتس یوزف وتز در کتاب خود با عنوان "Illusion Menschenwürde" بیان می کند که کرامت انسانی یک مفهوم مبهم است که هیچ اتفاق نظری در مورد آن بین محققان وجود ندارد. این عبارت رایج که انسان باوقارترین مخلوق است، ریشه در سنت عبری دارد که از آنجا به ادبیات مسیحی و اسلامی منتقل شده است. بنابراین، او مدعی است که بنا کردن حقوق بشر بر مفهومی که جهانی نیست، مناسب نیست. به علاوه، در مورد مفهوم و ماهیت کرامت انسانی، هر چند در میان متکلمان ابراهیمی مشترک باشد، توافقی وجود ندارد.
 
با این وجود، نمی‌توان انکار کرد که مفهوم کرامت انسانی، ادراک اصلی بسیاری از نظریه‌های دینی و فلسفی موجود در مورد نظام‌های حقوق بشر را تشکیل می‌دهد. اگرچه ممکن است این تلاش‌ها در تعیین مبانی فلسفی حقوق بشر به اندازه کافی متقاعدکننده نباشد، اما ادعا شده است که با رویکرد پوزیتیویستی و عمل‌گرایانه نمی‌توان نظام جهانی و پایدار حقوق بشر را ایجاد کرد. در نتیجه هر یک از این مکاتب فلسفی رقیب تمام تلاش خود را کرده اند تا نظام حقوق بشر را بر اساس مکتب فکری خود تعریف کنند. متکلمان و فیلسوفان دینی بر این عقیده‌اند که تنها با اعتقاد به فطرت الهی انسان است که مفهوم کرامت انسانی معنا پیدا می‌کند و بنابراین می‌توان حقوق بشر را بر این مبنا قرار داد و رویکرد دینی تنها راه است.
پایان بخش اول
 
انتهای پیام

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید