کد خبر : ۷۳,۹۵۸
۳ شهریور ۱۴۰۳ ۱۰:۰۴
در حالی که ۲ سال از آغاز جنگ جهانی دوم می‌گذشت در روز سوم شهریور ۱۳۲۰، نیروهای متفقین با حمله گسترده به ایران، کشورمان را اشغال کردند.
یکی از رخدادهای تلخ که در حافظه تاریخی ملت ایران ماندگار شده است و به دست فراموشی سپرده نمی‌شود، اشغال ایران توسط متفقین در جنگ جهانی دوم است که به بهانه‌های واهی، از شمال و جنوب، ایران را مورد تجاوز قرار دادند و برای ۶ سال در ایران ماندند، هر چند نیروهای ارتش سرخ شوروی دیرتر از نیروهای انگلستان ایران را ترک کردند.
 
اما علت اصلی تجاوز نیروهای شوروی و انگلستان به ایران چه بود؟ این حمله دارای پیش زمینه‌هایی بود که باید به آن پرداخته و تأثیرات آن نیز بررسی شود.
 
جنگ جهانی دوم با حمله آلمان نازی به لهستان در روز اول سپتامبر ۱۹۳۹ میلادی مصادف با ۹ شهریور ۱۳۱۸ هجری شمسی آغاز شد و دو روز بعد از این تاریخ انگلستان و فرانسه با اعلان رسمی جنگ به آلمان، مهیب‌ترین جنگ تاریخ را آغاز کردند.
 
جنگ، خیلی زود چهره جهانی به خود گرفت چون علاوه بر درگیر شدن کشورهای زیادی در دو آرایش متفقین و متحدین، بخش وسیعی از جهان شامل تمام اروپا (به استثنای سوئیس) شمال آفریقا، روسیه و قسمت مهمی از آسیا در کنار اقیانوس‌ها و دریاهای جهان، صحنه نبردهای متعدد شدند. در این میان خاورمیانه با توجه به موقعیت استراتژیک خود اهمیت ویژه یافت و مانند جنگ اول، خلیج فارس برای هر دو گروه نقش کلیدی ایفا می‌کرد. نفت خلیج فارس همچون جنگ جهانی اول در نبرد دوم نیز از نقش تعیین کننده‌ای برخوردار بود، بنابراین انگلستان که منطقه را در اختیار داشت حاضر نبود به هیچ قیمتی خطری از سوی دشمن متوجه نفت خوزستان شود.
 
از سوی دیگر آلمان هیتلری نیز برای این قسمت از جهان برنامه‌های ویژه‌ای داشت. اقدامات«رشید عالی گیلانی» (عامل آلمانی‌ها در عراق) و حضور پر رنگ مأموران آن در ایران به همین منظور باز می‌گشت. متفقین نه تنها از آلمان بلکه از حضور دشمن خطرناک دیگری یعنی ناوگان دریایی ژاپن که به نفع متحدین وارد جنگ جهانی دوم شده بود هراس داشتند. بنابراین به دقت مراقب اوضاع در خلیج فارس بودند.
 
وقتی در ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱، مطابق با اول تیر ۱۳۲۰، ارتش آلمان بدون اعلان جنگ تهاجم وسیع خود را به خاک اتحاد جماهیر شوروی آغاز کرد، خلیج فارس به یکی از مهم‌ترین مناطق استراتژیک تبدیل شد. آلمانی‌ها قصد داشتند به منابع غنی قفقاز دست یابند و در این صورت ماشین جنگی آلمان علاوه بر تأمین نیازهای آذوقه و سوختی خود، می‌توانست بین‌النهرین را تهدید کرده و سرانجام بر خلیج‌فارس و نفت آن دست یابد و در صورت تحقق سرنوشت جنگ را به سود خود رقم زند.
 
علی‌رغم اینکه جاسوسان انگلیسی خبر از حمله قریب‌الوقوع آلمان داده و چرچیل آن را به اطلاع مسکو رسانده بود، زمامداران شوروی در مقابل این حمله مهیب غافل‌گیر شدند. آن‌ها برای مقابله مؤثر نیاز به ۶ تا ۷ میلیون نفر نیروی نظامی، سوخت، آهن و آذوقه کافی داشتند که فاقد آن بودند. استالین به چرچیل پیشنهاد کرد تا جبهه دومی علیه آلمان در اروپا توسط متفقین گشوده شود تا ارتش آلمان متوجه آن جبهه شده و از فشار خود در نبرد روسیه بکاهد.
 
چرچیل، علی‌رغم اینکه به خوبی آگاه بود در صورت شکست روسیه، مسیر جنگ و شاید نتیجه نهایی آن به سود آلمان پایان خواهد پذیرفت، توان ایجاد جبهه جدیدی علیه آلمان در متفقین نمی‌یافت. بنابراین تنها یک راه وجود داشت و آن تقویت ارتش سرخ روسیه در مقابل آلمان بود. سوخت، آلومینیوم، آذوقه، ادوات نظامی و ... نیازهای شوروی سوسیالیستی به شمار می‌رفت و حجم زیادی کمک می‌طلبید. به عنوان مثال در ۶ سپتامبر ۱۹۴۱، استالین درخواست ۳۰ هزار تُن آلومینیوم و ماهی ۴۰۰ هواپیما و ۵۰۰ تانک سنگین و متوسط از چرچیل کرد.
 
برای انتقال چنین مقدار زیادی بار، راه ارتباطی مؤثری احتیاج بود. مسیرهای مورمانسک و آخانگلسک، ولادی وستک، دریای سیاه، هند و افغانستان بررسی شدند، اما سرانجام راه خلیج فارس و مسیر ارتباطی ایران برای کمک به شوروی برگزیده شد. در این صورت متفقین می‌توانستند آذوقه، مواد خام و اسلحه را از هند و بنادر آسیای جنوب شرقی از طریق شاهراه‌های دریایی اقیانوس به خلیج فارس منتقل کرده و با استفاده از راه‌آهن سراسری ایران و مسیرهای شوسه، آن را به مرزهای وسیع شوروی در شمال ایران انتقال دهند.
 
اندکی پس از آغاز دومین جنگ جهانی، نخست‌وزیر وقت ایران، «محمود جم» طی دو اعلامیه رسمی در روزهای ۳ و ۴ سپتامبر ۱۹۳۹ مطابق با ۱۱ و ۱۲ شهریور ۱۳۱۸، بی‌طرفی ایران را ابراز داشت. درست مثل ۲۳ سال قبل که دولت مستوفی بی‌طرفی کشورش را در جریان جنگ جهانی اول اعلام کرده بود. متأسفانه وسعت هر دو جنگ و اهمیت ایران به اندازه‌ای بود که در هر دو جنگ، کشور دستخوشِ اشغال شود. شکی وجود نداشت که آلمان در صدد ایجاد یک ستون پنجم نیرومند در ایران است. نفوذ در اداره راه‌آهن، راه‌های هوایی و چند مرکز حیاتی صنعتی برای این کشور موقعیت مهمی در ایران به وجود آورده بود.
 
خبرگزاری فرانسه از لندن گزارش داد که به عقیده کارشناسان نظامیِ انگلستان، هدف بعدی هیتلر، ایران است که از این طریق نیروهای آلمان را از راه ایران و افغانستان به سوی هندوستان پیش براند و در ضمن معادن نفت قفقاز، ایران و عراق را نیز تصاحب کند. در ۲۵ مرداد ۱۳۲۰، سفرای انگلستان و شوروی در تهران بار دیگر با تسلیم یادداشتی به دولت ایران، از فعالیت اتباع آلمانی در این کشور ابراز نگرانی کرده و درخواست خویش دایر بر تقلیل تعداد اتباع آلمانی در ایران و اخراج آن‌ها از ایران را تکرار کردند.
 
شوروی و انگلستان فعالیت خصمانه مأموران و کارمندان آلمانی مقیم ایران را بهانه قرار دادند و به هشدارهایی که پیش از این در این باره به دولت ایران داده بودند اشاره کردند و سرانجام نیروی دریایی انگلستان در روز سوم شهریور ۱۳۲۰ طی یک عملیات دریایی در بندر شاهپور ابتدا ۸ فروند کشتی متحدین شامل ۵ کشتی آلمانی و ۳ کشتی ایتالیایی را هدف قرار داد و شوروی نیز از شمال حمله خود به داخل خاک ایران را آغاز کرد. دولت ایران بلافاصله به ارتش خود دستور ترک مقاومت داد و «محمد ساعد»- سفیر ایران در شوروی و «محمدعلی مقدم»- سفیر ایران در لندن سریعاً عدم مقاومت ارتش را به اطلاع دولت‌های مذکور رساندند.
 
پالایشگاه آبادان در سحرگاه ۳ شهریور ۱۳۲۰، توسط یک تیپ پیاده که با کشتی‌های جنگی از بصره حرکت کرده بودند تصرف شد. اکثر قوای ایران در این منطقه غافلگیر شدند و به وسیله کامیون‌ها از مهلکه گریختند. در خیابان‌های آبادان زد و خورد میان دو نیرو پدید آمد، اما مانع تصرف شهر نشد. بنابراین ارتش انگلستان پس از تصرف آبادان به سمت اهواز به حرکت درآمد. نیروهای انگلیسی زمانی به اهواز رسیدند که رضاشاه دستور آتش‌بس صادر کرده بود. در همین زمان، اهواز توسط بمب‌افکن‌های انگلیسی از هوا بمباران شد.
 
مقارن با نفوذ ارتش انگلستان به خوزستان و ناوهای جنگی انگلیس به ساحل خرمشهر، مقر نیروی دریایی ایران به تصرف متجاوزان درآمد. آن‌ها پس از به شهادت رساند سرتیپ «بایندر»فرمانده نیروی دریایی ایران در ساحل خرمشهر پیاده شدند. فرماندهی عملیات علیه ایران را ژنرال «سِرآرچیبالد یول» فرمانده کل نیروهای انگلیسی در خاورمیانه بر عهده داشت.
 
مجموع تلفات نیروهای انگلیسی طی عملیات اشغال ایران شامل ۵ افسر؛ یک افسر وابسته به نیابت سلطنت هند، یک نظامی انگلیس و ۱۵ نظامی هندی (در مجموع ۲۲ نفر) بود. این  در حالی بود که آمار رسمی تعداد کشته شده‌های ایران در طول چند روز نخست حمله ۶۵۰ نفر بود.
 
به این ترتیب منطقه نفت‌خیز خوزستان در اشغال انگلستان قرار گرفت و این وضعیت تا سال ۱۹۴۶ مطابق با ۱۳۲۵ که سران متفقین در مهم‌ترین کنفرانس پس از جنگ یعنی کنفرانس «پوتسدام»، تصمیم به تخلیه ایران گرفتند ادامه یافت.
 
 در طول این ۶ سال که شوروی، شمال و انگلستان جنوب ایران را در اشغال داشتند حاصلی جز ویرانی و توقف صنایع نوپا و طرح‌های عمرانی کشور، قحطی، تجاوز و نابودی برای ایران در بر نداشت.
 
واقعه اشغال ایران توسط متفقین تأثیر عمیقی بر کشور گذاشت و به نوبه خود یک مقطع تاریخی مهم به شمار می‌رود. نخستین تأثیر آن سقوط رضاشاه و سلطنت پسرش است که مقرر بود تا ۳۷ سال دیگر خاندان پهلوی را در صحنه سیاسی ایران نگاه دارد.
 
جنگ جهانی دوم تأثیرات داخلی سرنوشت سازی برای خلیج‌فارس رقم زد. تمایلات ناسیونالیستی، یکی دیگر از پیامدهای این جنگ بود. کودتای سال ۱۹۵۸ عبدالکریم قاسم در عراق، کسب استقلال کویت در ۱۹۶۱، تأسیس جمهوری یمن در ۱۹۶۸، ملی شدن صنعت نفت در ایران و ملی شدن کانال سوئز در مصر از جمله عواقب مستقیم این جنگ در منطقه بود. بریتانیا حضور خود در خلیج فارس را به نفع آمریکا به مرور کاهش داد و ظهران در عربستان سعودی، نخستین منطقه‌ای بود که پایگاه نظامی آمریکا در خلیج فارس را به خود دید.
 
* منابع
 
- انوری، امیر هوشنگ(۱۳۸۹): خلیج فارس در نیمه نخست قرن بیستم، انتشارات خانه تاریخ و تصویر ابریشمی، تهران.
 
- بولارد، سر ریدر(۱۳۷۸): خاطرات سر ریدر بولارد، ترجمه غلامحسین صالح، انتشارات طرح نو، تهران.
 
- کیم بل، وان. اف(۱۳۶۵): مکاتبات چرچیل و روزولت، ترجمه ذبیح الله منصوری، انتشارات زرینف تهران.
 
- موالی زاده، محمد رضا(۱۳۷۴): شورای همکاری خلیج فارس و جزایر سه گانه ایرانی، انتشارات دانشگاه شهید چمران، اهواز.
 
- ریاحی، منوچهر(۱۳۷۱): سراب زندگی؛ گوشه های مکتومی از تاریخ معاصر، انتشارات تهران، تهران.
 
انتهای پیام
 
 

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید