سپهر سیاسی کشور مدتی است با آغاز انتخابات ریاست جمهوری تا امروز با مفهوم وفاق همنشین شده است. مفهوم و ایدهای که صادقانه توسط رئیسجمهور محترم و در راستای آنچه نیاز کشور برای همدلی و وحدت برای حل مشکلات مردم است، طرح و بیان میشود.
سپهر سیاسی کشور مدتی است با آغاز انتخابات ریاست جمهوری تا امروز با مفهوم وفاق همنشین شده است. مفهوم و ایدهای که صادقانه توسط رئیسجمهور محترم و در راستای آنچه نیاز کشور برای همدلی و وحدت برای حل مشکلات مردم است، طرح و بیان میشود.
مفهوم وفاق اما همچون تجربه ایدههای دیگری که در دولتهای گذشته مفهومسازی میشد موسع بوده و هر کسی از ظن خویش میکوشد تکملهای به آن زده و آن را در چهارچوب دیدگاهها و مطالبات جریانی و سیاسی خویش معنادار سازد.در همین راستا و بنا بر تجربههای سیاسی خویش طی دهههای گذشته طرح چند نکته و محور را لازم و ضروری میدانم:
ایدههای مرکزی تشکیل دولتها مانند هر گفتمان دیگری به تعریف جدی از ابعاد، چشمانداز، خطوط قرمز و اهداف آن نیاز دارد. فرم محتوایی آماده شده آن باید میثاقنامهای برای تمامی ارکان باشد. نمیشود و نباید رئیسجمهور به عنوان دال مرکزی این ایده صادقانه دنبال تحقق خدمت باشد، اما بعضا افرادی در ردههای میانی دنبال اهداف دیگر و غیرمنطبق با این ایده هستند. ترجمان دقیقتر این گزاره اما آن است که کوششهای رئیسجمهور چهاردهم که در ساختار و براساس اصول انقلاب اسلامی و نقشه راه رهبر معظم انقلاب دنبال میشود، نباید با یارانی پی گرفته شود که برساختاری را نه تنها مذموم که آن را یک پرستیژ سیاسی و یک مبارزه تلقی میکنند.
این ایده نو متولد شده برای حرکت مستمر و رسیدن به موفقیت در تمامی ارکان باید حاملان، عاملان و منادیانی از جنس خودش داشته باشد. وفاق موفق باید بر مبنای راهبردهای اعلامی مقام معظم رهبری و با هدف خدمت به مردم باشد؛ وفاقی که مردم را در صدر اولویتهای خود نشانده، نزاعهای کلامی- رسانهای و سیاسی را به حاشیه رانده و تحول برای خدمتگزاری را نه یک اقدام پوپولیستی که بودن در میان مردم برای آنان و برای تولید رضایتمندی در آحاد جامعه ببیند.در این میان اما بیتردید، یکی از اصول قطعی نیل به این هدف دقت مبنایی در انتخاب کارگزاران میانی، حاملان و عاملان این گفتمان است. ایده تازه متولد شده مانند کودک تازه به دنیا آمده برای بالندگی نیازمند مراقبت دقیقتر و بهتر است و یارانی صادق و همسو با ایدههای مبتنی بر عقلانیت انقلابی و حکمرانی مبتنی بر مردمسالاری دینی را طلب میکند.
از جلسات متعدد در ارکان مختلف کشور میتوان فهم کرد که یکی از اهداف مهم وفاق، وحدت و همدلی برای خدمت بهتر و سریعتر به مردم است. دستگاههای اجرایی و خدمترسان ترجمهکننده مفهومها در زندگی مردم هستند؛ اگر مدیرانی ناهماهنگ با راهبردهای مرکزی وفاق در سطوح میانی باشند این ایده به خوبی بر سر سفره مردم ترجمه نخواهد شد. آینده برای ایدههایی که به سفرههای مردم هم ترجمه نشود آینده سختی است و جمله پایانی آن است که برای موفقیت در ایده وفاق همانگونه که دقت در تعریف آن مهم است، دقت در حاملان اصلی و میانی نیز اهمیت دارد.
بیتردید مراقبت از گفتمان وفاق مبتنی بر ساختار و تولید رضایتمندی مردمی، علاوه بر تولید سرمایه اجتماعی برای دولت و حاکمیت در تعمیق هر چه بیشتر اصل کارآمدی نیز ایفای نقش خواهد کرد.