امروز درحالی نبض قلم را به سوگ نشسته ام که خوب میدانم دانش آموزان این سرزمین رونالدو و مسی را بهتر از نامداران ایرانی میشناسند! و بر آنها فخر میفروشند! به کجا چنین شتابان می رویم! چرا فرهنگ ایران زمین باید در قاب کوتاهیهای اهل فرهنگ و هنر و پژوهش به فراموشی سپرده شود و افسانههای کره ای و ژاپنی بر زندگی ما نقش آفرینی کند؟ آیا نمی شود مختارنامه دیگری ساخت و بر «ولایت عشق» مُهر ایمان زد؟ امروز چه کسی باید دغدغههای بزرگان نظام را پاسخگو باشد که فرهنگ ایرانی را به نمایش بگذاریم؟
بار دیگر شبکههای تلویزیونی، فیلم سینمایی «محمدرسول الله» مصری را در روز میلاد پیامبر مهربانیها به تکرار نشستند و برخی دیگر نیز در این جشن عاشقانه فیلم ایرانی ساخته مجید مجیدی را به تماشا گذاشتند به گونه ای که مخاطبان تلویزیون جملات بازیگران را قبل از آنها بر زبان می راندند! حال روی سخن قلم با پژوهشگران و بزرگان حوزههای علمیه است که با این فرهنگ غنی دینی چرا باید هر سال تکرار فیلمها و سریالهای مذهبی را شاهد باشیم؟
با آن که ضعف فیلمنامه در ایران از جمله مشکلات اساسی در ساخت فیلمهای فاخر دینی است اما این قصور را بر چه کسی باید نوشت؟ اکنون که حدود نیم قرن از انقلاب اسلامی ایران می گذرد چه کسی باید زندگانی بزرگان دین را به کاوش بنشیند و این پژوهشهای گرانمایه را در اختیار هنرمندان و سینما گران قراردهد تا فرزندان این سرزمین با فرهنگ غنی دینی زندگی کنند؟ به راستی می توانیم وجدان خود را به قضاوت بگیریم و بدون منیتهای علمی و فرهنگی به این سوال پاسخ دهیم که «آیا در ام القرای جهان اسلام» می توانیم حداقل ۱۰دقیقه درباره زندگی هر کدام از ائمه(ع) به جز صحنههای کربلا سخن بگوییم؟ یعنی اطلاعات اندکی از زندگی امام سجاد(ع) یا امام محمدتقی (ع) و امام علی النقی (ع) داریم که در یک جمع خصوصی، زبان به اشاعه فرهنگ دینی بگشاییم؟
به راستی دیگر چه کسی برایمان داستان راستان خواهد گفت؟ دیگر چه کسی دستمان را گرفته و مشام جانمان را با سیری در نهج البلاغه به بوییدن معارف علوی معطر خواهد ساخت؟ امروز آهی که از نهاد قلم بر می خیزد بی شباهت به گلایه از پژوهشگران و بزرگان حوزههای علمیه نیست که چرا فرزندان ما نباید فیلمی ارزشمند از زندگی فاطمه(س) را طوطیای چشمانشان کنند که مرزهای عشق به همسر را در می نوردد و ازدواج زیبا را به جشن می نشیند و مهارتهای خانه داری را بر قلبها حکم فرما می کند؟!
امروز درحالی نبض قلم را به سوگ نشسته ام که خوب میدانم دانش آموزان این سرزمین رونالدو و مسی را بهتر از نامداران ایرانی میشناسند! و بر آنها فخر میفروشند! به کجا چنین شتابان می رویم! چرا فرهنگ ایران زمین باید در قاب کوتاهیهای اهل فرهنگ و هنر و پژوهش به فراموشی سپرده شود و افسانههای کره ای و ژاپنی بر زندگی ما نقش آفرینی کند؟ آیا نمی شود مختارنامه دیگری ساخت و بر «ولایت عشق» مُهر ایمان زد؟ امروز چه کسی باید دغدغههای بزرگان نظام را پاسخگو باشد که فرهنگ ایرانی را به نمایش بگذاریم؟
باشد که هنوز «مرگ» در کالبد جسمانی ما حلول نکرده، به خود بیاییم و با هماهنگی حوزههای دینی، سینماگران و دانشگاهیان، فیلم و پویانماییهایی از این فرهنگ ارزشمند دینی را به نمایش بگذاریم تا دنیا در برابر صلح جویی و مهربانیهای بزرگان دینی ما دست ادب بر سینه بگذارد. ان شاءالله!