کد خبر : ۷۶۳
۲۲ شهریور ۱۳۹۷ ۱۲:۳۵
جلال آل احمد نویسنده، معلم و محقق معاصر، روشنفکری بود که روزگارش را در جست وجوی ریشه های مشکلات جامعه ایران در همه مکاتب، احزاب و اندیشه ها سپری کرد.
این نویسنده و مترجم شناخته شده (1302 تا 18 شهریور 1348) از نویسندگان دوره سوم نثر معاصر فارسی است که سالهای 1320 به بعد را دربر می گیرد. این دوره از نظر تاریخی به دلیل پایان سلطنت رضا پهلوی و خلأ قدرتی که در کشور به وجود آمده بود دوره خشم و خروش؛ پویایی اندیشه ها از یک سو و احتضار باورهای مرده و کهنه است.

آل احمد در خانواده ای سنتی و روحانی متولد شد، پدرش در کسوت روحانیت بود و دوران کودکی را در محیطی مذهبی گذراند. تمام سعی پدر این بود که از جلال، برای مسجد و منبرش جانشینی بپرورد.

خود در مورد کودکی اش گفته: «دبستان را که تمام کردم، دیگر نگذاشت درس بخوانم که برو بازار کار کن، تا بعد ازم جانشینی بسازد و من رفتم بازار اما دارالفنون هم کلاس های شبانه باز کرده بود که پنهان از پدر اسم نوشتم».

پس از تحصیلات دبیرستانی، پدر او را به نجف نزد برادر بزرگش فرستاد تا آنجا علوم دینی را تحصیل کند اما وی چند ماه بیشتر در نجف نماند و به ایران بازگشت.

جلال سال 1324 با چاپ داستان «زیارت» در مجله سخن به دنیای نویسندگی قدم گذاشت و همان سال، این داستان و چند داستان کوتاه دیگر در مجموعه «دید و بازدید» به چاپ رسید. وی در زمینه سیاسی هم فعال بود و همزمان به حزب توده پیوست که در آن روزگار تنها صدای مخالف منسجم به شمار می آمد.

خودش می نویسد: در حزب توده طی چهار سال از یک عضو ساده به عضویت کمیته حزبی تهران رسیدم و نمایندگی کنگره ... و از اوایل 25 مأمور شدم زیر نظر (احسان) طبری «ماهنامه مردم» را راه بیندازم که تا هنگام انشعاب 18 شماره اش را درآوردم حتی شش ماهی مدیر چاپخانه حزب بودم».

جلال آل احمد در سال 1326 به همراه خلیل ملکی و 10 تن دیگر از حزب توده جدا شد. آنها از رهبری حزب و مشی آن انتقاد می کردند، این سالها فعالیت های جلال در صحنه نویسندگی و ترجمه افزایش یافت و همزمان در مطبوعات نیز حضور فعالانه مستمری داشت.

وی غیر از تدریس در آموزش و پرورش و دانشگاه تهران و همکاری با بعضی موسسات علمی و تحقیقاتی در مجموع 21 کتاب، مقاله، سفرنامه نوشت یا ترجمه کرد.



**جلال آل احمد داستان‌نویس یا منتقد اجتماعی؟

عبدالعلی دستغیب؛ منتقد ادبی، نویسنده و مترجم ایرانی معتقد است آل احمد در چهار مجموعه داستان خود یعنی دید و بازدید (1324)، از رنجی که می بریم (1326)، زن زیادی (1331) و پنج داستان (1350) هم رویدادنگاری هم زندگینامه نویسی و هم مقاله پردازی کرده است. وی در این مجموعه ها که شامل 44 داستان کوتاه می شود بیش از 10، 12 داستان کوتاه، موثر و با اسلوب ندارد و بقیه قطعه ها نقص فنی دارند و واجد ویژگی های داستانی نیستند. اما در داستان های او انتقادی جاندار دیده می شود و واقعیت های زندگانی اجتماعی را با نظری انتقادی ارائه می دهند.

آل احمد در ادامه نویسندگی و ترجمه آثاری از زبان فرانسه در سال 1337 مدیر مدرسه را می نویسد و سرگذشت معلمی را روایت می کند که با درخواست و کمک آشنایان مدیر شده و حالا...

دستغیب در مورد مدیر مدرسه معتقد است: «درون‌مایه داستان مدیری است که می خواهد با سنت های قدیمی مبارزه کند؛ ولی از بازسازی و جانشین کردن ارزش های تازه به جای ارزش های کهنه ناتوان است».

وی همچنین نثر آل احمد را در همه آثارش به ویژه مقاله ها نثری پویا و زنده می داند و می نویسد: نثر آل احمد شسته و رفته است. بهره گیری او از منابع زبان عامیانه و شعری رگه های درخشانی به نثرش بخشیده که این کار را در نون و القلم (1340)، مدیر مدرسه (1337) و نفرین زمین (1346) بهتر انجام داده است.

اما شاید آنچه بیشتر از داستان ها آل احمد را در فضای اجتماعی و سیاسی دهه 40 ایران مطرح کرد نوشتن کتاب «غرب زدگی» به سال 1341 بود که در 114 صفحه و 11 بخش نوشت و منتشر کرد. خود وی گفته اصطلاح غرب زدگی را از احمد فردید استاد فقید فلسفه دانشگاه تهران گرفته است که در آن روزها کلاس های درس و بحثی داشت.

دستغیب می گوید: آل احمد در غرب زدگی روی خط انتقادی روشنفکران روز جامعه است و اگرچه گاه نمی تواند ریشه درد را از نظر قانون علت و معلول بشکافد؛ باز در طرح مساله ابداع ها و ابتکارهای ویژه خویش دارد.

زکریا مهرور، پژوهشگر حوزه ادبیات داستانی، نیز معتقد است: آل احمد غرب زدگی را مخالفت با غرب یا مقاومت در برابر ماشین و تکنولوژی که از غرب می آید نمی داند، بلکه غرضش بحران هویت شرقیان است که در برابر دنیا گریزان شدن اجباری ماشین پدید می آید. (5)



**جدایی دوباره از حزب توده و گذار در ایران

آل احمد همچنین در دوره بعد از کودتای مرداد 1332 و جدایی دوم بار از حزب توده در اردیبهشت آن سال بار دیگر از سیاست جدا شد و بیشتر به تفکر در احوال خود و جامعه ای پرداخت که از نظر او به مصائب بسیاری مبتلا بود. نتیجه این تدبرها سفرهایی به گوشه و کنار ایران از طالقان محل تولدش تا جزیره خارک در جنوب ایران بود که از هر یک سفرنامه ای به همراه آورد.

وی چهار سفر به خارج از کشور؛ یعنی سفر حج، آمریکا، شوروی و اراضی اشغالی فلسطین نیز رفت و باز هم دست خالی برنگشت.

اما نتیجه سفرهای داخلی وی و سفرنامه هایی که با نثر مخصوص خود می نوشت دعوت موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی از وی برای نوشتن سفرنامه های بیشتری بود. ریاست این موسسه را آن زمان احسان نراقی برعهده داشت و جلال در بدو امر همکاری با این موسسه را پذیرفت؛ اما بعد از مدتی به دلیل وابستگی این موسسه به کشورهای خارجی همکاری خود را قطع کرد.

در میان سفرنامه هایی که وی نوشته شاید «خسی در میقات» که روایت سفر حج وی است اهمیتی مضاعف داشته باشد.

دستغیب می نویسد: خسی در میقات سفرنامه ساده ای نیست که فقط از مسافرت به مکه و مناسک حج سخن بگوید، بلکه نگرش تند و شتاب زده ای است درباره حاجیان و دربردارنده اوصافی درباره انگیزه درون نویسنده در این سفر و جست وجو و گرایشی است به کشف نیروی ایمانی و معنوی خویش. (6)

او در کتاب خسی در میقات می گوید: دیدم که کسی نیستم که به میعاد آمده باشد که خسی به میقات آمده است.

آل احمد به طور کلی در سفرنامه های داخلی یعنی اورازان (1333)، تات نشین های بلوک زهرا (1337) و جزیره خارک؛ دُر یتیم خلیج فارس (1339) می خواهد خواننده را با وضع طبیعی، جغرافیایی، اجتماعی و فرهنگی مکان ها آشنا کند و نگران روستانشینان و جو قدیمی آنهاست.

اما شاید مهم ترین نقطه ضعف کارنامه مکتوب جلال ترجمه هایش باشد؛ حتی خود او نیز گفته در دوره ای به ترجمه آثار فرانسه برای یاد گرفتن بهتر و بیشتر این زبان روی آورده و به همین سبب تمام ترجمه های وی با همکاری یک مترجم حرفه ای انجام شده است و حتی بعضی از منتقدان و مترجمان از آثار وی ایرادهایی گرفته اند.

دستغیب در مقاله ای در پایگاه راسخون نوشته است: جز ترجمه عبور از خط که دکتر هومن به پارسی برگردانده و آل احمد تحریر کرده و یکی دو ترجمه آخر، ترجمه های دیگر آل احمد وی‍ژگی ممتازی ندارد و تهی از خطا نیست.



** نثر؛ منحصر به فرد!

به طور کلی نثر آل احمد نثری است شتابزده، کوتاه، تاثیرگذار و در نهایت کوتاهی و ایجاز. آل احمد در شکستن برخی سنت های ادبی و قواعد دستور زبان فارسی شجاعتی کم نظیر داشت و این ویژگی در نامه های او به اوج می رسد.

سیمین دانشور همسر جلال آل احمد و استادیار سابق دانشکده هنرهای زیبا نیز می گوید: نثر آل احمد نثری گویشی، ساده و شکسته است. نثر وی به ویژه در قصه هایش بیانگر فضای زندگی آدم هایی است که بی تاب اند و نشانگر روحیه پرتلاطم نویسنده ای مسلکی و غیرتمند که می خواهد عقب ماندگی فرهنگی و علمی و اقتصادی جامعه را از هر راهی ممکن باشد جبران کنند. (7)

اغلب نوشته هایش به گونه ای است که خواننده می تواند بپندارد نویسنده اکنون در برابرش نشسته و سخنان خود را بیان می کند و خواننده، اگر با نثر او آشنا نباشد و نتواند به کمک آهنگ عبارات، آغاز و انجام آنها را دریابد، سر در گم خواهد شد. از این رو ناآشنایان با سبک آل احمد گاهی ناگریز می شوند عباراتی را بیش از چند بار بخوانند.

همچنین او گاهی از پایگاه پیشرو اجتماعی قلم می زند و گاه به اشاره زمانی صریح مسئولیت نویسنده و شاعر را در برابر رویدادهای اجتماعی گوشزد می کند.



**آل احمد؛ از عضو ارشد حزب توده تا خسی در میقات

پدر جلال که در جوانی وی را برای تربیت در حوزه علوم دینی نجف و نزد برادر بزرگ ترش فرستاده بود؛ هرگز تصور نمی کرد وی بدون تحصیل به ایران برگردد و آشنایی با اندیشه های نوی آن روزگار فرزندش را به عضویت در حزب توده بکشاند.

اما جلال که در سال 1322 به حزب توده پیوسته بود سال 1326 و با خاطره ای که نقل می کند به دلیل احساس وابستگی شدید این حزب به اتحاد جماهیر شوروی از حزب جدا شد. هر چند بار دیگر در بحبوحه دولت محمد مصدق، نخست وزیر اسبق ایران به حزب پیوست که باز هم جز ناامیدی ثمری نداشت.

به نوشته حسین میرزایی؛ پژوهشگر ادبی، او در سنین پختگی و سال های دهه 40 بازگشت معناداری به فرهنگ، مذهب و سنن ایرانی و اسلامی دارد و این مقوله را به عنوان اولین وسیله ای در برابر غرب زدگی می شناسد. (8)

دستغیب نیز می نویسد پس از آن سالیان روشنفکری و مبارزه، رفتن به سوی این اندیشه و آن اندیشه اکنون می خواهد به سوی باور دینی بازگردد. البته نه بازگشتی به سوی باور عوام بازگشت به ایمانی توجیه پذیر. (9)

جلال آل احمد بعد از سفر حج که به سال 1342 واقع شد به کلی از دنیای امروزی دوری کرد و بیشتر اوقات نه در خانه شان در شمال تهران در کلبه ای روستایی در اسالم گیلان زندگی می کرد. حاصل این روزهای وی داستان ها و مطالبی است که بعضی از پختگی نثر و سبک داستانی اش حکایت دارد؛ مانند داستان گلدسته ها و فلک در کتاب پنج داستان که بعد از مرگ وی (1348) و در سال 1350 توسط وراث او چاپ شده است.

مخالفت های صریح او با رژیم پهلوی به ویژه بعد از انتشار غرب زدگی و تغییر رویه و رفتارش باعث شده حتی مرگ او را در اسالم گیلان که به گفته سیمین دانشور، نویسنده مطرح و همسر آل احمد به دلیل افراط در مصرف نوعی نوشابه الکلی روی داد با طرح ساواک برای کشتن او همسان دانسته شود؛ و این فرضیه ای است که برادرش شمس آل احمد طرح کرده و با قوت پشتیبان آن بوده است هر چند همسرش با این فرض به صراحت مخالفت کرد.

1. نقد آثار جلال آل احمد، عبدالعلی دستغیب، خانه کتاب، چاپ اول اسفند. 19 ص 26

2. بررسی داستان امروز، زکریا مهرور، انتشارات جباری، چاپ اول 1383. ص 2

3. دستغیب. ص75

4. همان. ص 121

5. مهرور. ص 1

6. دستغیب. ص 140

7. مهرور. ص 129

8. جلال اهل قلم، زندگی آثار و اندیشه های جلال آل احمد، حسین میرزایی، انتشارات سروش. ص. 28

9. دستغیب. ص 143

فراهنگ**9157**1055

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید